ادب صنعتی

متن مرتبط با «ذهن» در سایت ادب صنعتی نوشته شده است

گویش روستا، ناطقه ی اندیشمندِ فرهنگی اصیل و تجلیِ ذهن و زبانی هویت محور

  • دکتر محمد حسن صنعتی مولف "فرهنگ گویش خمی" در گفت و گو با خورشید خراسان: گویش روستا، ناطقه ی اندیشمندِ فرهنگی اصیل و تجلیِ ذهن و زبانی هویت محور استشنبه 12 آذر 1401 ، دکتر محمد حسن صنعتی نگارنده اثری که اخیرا به نام "فرهنگ گویش خمی" منتشر شده و حاوی واژه ها ، اصطلاحات و تعبیرهای رایج در خمی - روستایی در 14 کیلومتری بردسکن – است در مصاحبه با دوهفته نامه خورشید خراسان به سوالات مطرح شده پاسخ گفت.لطفا خودتان را مختصرا معرفی کنید.محمد حسن صنعتی هستم و 58 سال قبل در روستای خمی به دنیا آمدم. به علل مختلف از خشکسالی تا ضرورت تحصیل و ماموریتهای اداری در شهرهای مختلف کشور و خارج کشورسکونت اختیار کرده ام اما همواره به روستا رفت و آمد می کرده ام. عمده خدمات بنده در رسانه استانی بوده و دو دوره تحصیل دکتری کرده ام. یک بار در کشور دوست و برادر و همزبان و همفرهنگ تاجیکستان در رشته زبان شناسی و یک بار در کشور خودمان در حوزه زبان و ادبیات فارسی. تالیفات دیگری هم در زمینه های تاریخی و فرهنگی دارم. فرهنگ گویش خمی اثر چندم شما است؟ این نوشته شانزدهمین کتاب انتشار یافته بنده است. البته مقالاتی هم در فصلنامه ها و نشریات دیگر کشور دارم.آیا تنها محقق این گویش بوده اید یا خودتان هم به همین گویش حرف می زنید؟در روستا و غیر روستا با بستگان به همین گویش صحبت می کنم. چه شد که به تدوین این مجموعه علاقه مند شدید؟ روستای خمی هم مثل بسیاری از روستاهای دیگر در دهه های اخیر مشمول پدیده مهاجرت به شهرخصوصا از ناحیه جوانترها واقع شده . جمعیت روستا بشدت کاهش پیدا کرده که معضلاتی چون بی آبی و بیکاری در کنار علل فرهنگی و اجتماعی دیگر در این امر دخیل بوده. این در حالی است که به زعم حقیر ، گویش روستا، ناطقه ی اندیشمند, ...ادامه مطلب

  • جانمایی سال یک ، بازخوانی و بازسازی ساختارهای ذهنی معطوف به حیطه حکمرانی اثر محمد حسن صنعتی منتشر شد

  • از صفحات نخست کتاب:این نوشته ها از اول قرار نبود چنین سر و شکلی داشته باشد. سال 1398 را در حالی شروع کرده بودیم که پس از سالهای طولانی کم بارشی در ایران ، خدا باران های پی در پی تفضل کرد ، آنقدر که در تقریبا تمام ایران سیل پشت سیل به راه افتاد و در حالی که همه جا را ویران می کرد مردم باران ندیده و بی آبی کشیده خوشحال بودند. دفتر یادداشتی شروع کردم به نام "جانمایی سال و ماه". می خواستم بگویم – گرچه آن بارندگی ها در سال بعد ادامه پیدا نکرد – انگار بهار و زمستان در طبیعت خدا دارد سر جای خودش قرار می گیرد، چون بهار فصل باریدن است و دارد می بارد. طبق معمول ، آن یادداشتها سوق پیدا کرد سمت مسائل فکری و فرهنگی و اجتماعی ، مثل همه یادداشتهای این سالهایم. همزمان دفتر دیگری را شروع کردم برای یادداشت ایده هایم که می خواستم مسائلی فراتر از یادداشتهای روزانه و مسائلی اساسی تر را با نثر یادداشت که مطلب را هم خواندنی تر می کند در آن بگنجانم . اسم این دفتر شده بود " سال به سال". موهم دو معنی. معنی اول دربرگیرنده حرف های سال هزارو سیصد و نود و هشتی ، تا برسیم به دفتر دیگری که حرفهای سال بعدش را در برگیرد و همین طور ادامه پیدا کند. معنی دوم ، گله از وضعیتی مبهم که سال به سال دریغ از پارسال. سال 1399 که شروع شد دفتر یادداشت دیگری آمد کنار دستم ، بااین ایده و بلکه انتقاد که ما ایرانی ها هیچوقت ادامه دهنده یک سنت نمی مانیم و همواره تاریخ برایمان از نظر تقویمی،"یکِ یکِ یک " می شود . انگار هیچ کس کاری نکرده که بشود ادامه اش داد.اسم این دفتر شد " یکِ یک".به موازات این نگارشها تصمیم گرفتم در نوشته هایم بنا را بگذارم بر بازخوانی و تخریب ساختارهای ذهنیِ به زعم من نادرست و ارائه پیشنهادهایی برای سرپا کرد, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها