ادبیات مقاومت و فلسطینمحمدحسن صنعتیاین نوع ادبیات، اختصاص به جغرافیایی محدود ندارد. غسّان کنفانی نویسنده و منتقد فلسطینی واژهی مقاومت را نخست در سال 1966 برای توصیف ادبیات فلسطین – در مبارزه با اسرائیل – در اثر خود به نام «ادبیات مقاومت در فلسطین اشغالی، 1948-1966»1 آورد. کنفانی2 این مقالهی انتقادی را در سال 1966پیش از جنگ ژوئن 1967 نوشت که به شکست ارتشهای مصر و اردن به دست نیروهای اسرائیلی و اشغال ساحل غربی رود اردن و نوار غزه و مرزبندی تازه بین این مناطق انجامید ؛ سرزمین هایی که اکنون از آنها به عنوان «سرزمینهای اشغالی» یاد میشود. (ظهیری، 1371: 7) بنا به گزارش کنفانی، محمود درویش – از شاعران مشهور فلسطینی – در عین اندیشیدن به چارۀ آلام و زخمهای عمیق سرزمین خویش – دفتر شعر چاپ شدهای به نام «گنجشکان بی بال» دربارۀ افریقا و پیکار رهایی بخش آن دارد (کنفانی، 1362: 29) ؛ چنانکه به نظر نویسندۀ «ادب مقاومت»، آثار ادب پایداری و مقاومت را نمیتوان به صورت یک شعار مستقیم و صرفا در یک زمینه نگریست. بلکه اینها بیشتر همانند تپش دل آدمی هستند که به هنگام باز ایستادنش، پزشکی از کشور سوئد و آن دیگری از جنوب آفریقا به یک اندازه هراسان میشوند. این گونه چشم دوختن به ابعاد انسانی موجود در ادب مقاومت است که حدود آن را از ادب مناسبت یعنی حداکثر، نوشتن حسب حالهای انفعال زده در مناسبتهای زودگذر و حتی ملایمت و ملاطفت جدا میسازد. (شکری، 1366: 6) برای برافکندن استعمار و امپریالیسم از این یا آن سرزمین، حماسهسرایی بسنده نیست بلکه باید نسبت به اجزاء تکوینی این کابوس فکری و روانی آگاهی هر چه بیشتری پدید آورد. پاکسازی وجدان انسان همروزگار از این تباهی، نخستین گام جدی در راه پایداری است. همین آگاهی , ...ادامه مطلب