ادب صنعتی

متن مرتبط با «ناامنی» در سایت ادب صنعتی نوشته شده است

ناامنی و ترس در خمیِ قدیم

  • ناامنی و ترس (2. حاج رقیه ). در قدیم در ده ترکمن رَوی بوده . ترکمنها می آمده اند به تاراج. مردم می ترسیده اند. به همین خاطر هم بود که وقتی می خواستند بچه ای را که فضولی می کرد بترسانند می گفتند : بشین ترکمن می آید ! (البته ترکمن رَوی بیش از واقعیت نزدیک ، قاعدتا در حد یک خاطره ی دور و تاریخی است و باید مربوط باشد به وقتی که در زمان پیشروی سلجوقی ها ، ترکمن های بیابانگرد سلجوقی در قرنها پیش برای تصرف این مناطق می آمده اند . یعنی موضوع به قوم ترکمن که یکی از اقوام شریف ایران فعلی است ربطی ندارد). مردم آنهایی که می توانسته اند برای امنیت شان یک خانه در قلعه می گرفته اند. بعضی یک خانه در بالا داشته اند یکی در پایین. کسی که در قلعه می توانست خانه ای داشته باشد ، می گفتند پادشاه بی جقّه است. یعنی خیلی وضعش خوب است که می تواند قلعه نشین باشد. به هر علت کلمه "ترکمن" باعث ترس بوده . بچه را که می خواستند بترسانند یک آدم غریبه را ترکمن معرفی می کردند و او می ترسید ( 3. حاج رقیه ). از این حرف که بگذریم که برای ترساندن بچه چیزی گفته می شده ، آیا در این عمر هشتاد ساله که دارید ، هیچ وقت پیش آمده که جمع ترکمنی به قصد حمله و تاراج به ده آمده باشد؟مثل اینکه زمان های قبل آمده بودند. ولی ما یاد نمی دهیم. به یادمان نمی آید. پس فقط قصه اش بوده که "ترکمن می آید" . واقعیت تاریخی معینی نداشته . شاید هم آنها مغول بوده اند و اشتباهی گفته شده ترکمن. نمی دانیم . شاید . بالاخره اقوام ناآشنایی می آمده اند. مثلا در دوره هایی لرها می آمده اند. مثلا دایی خدابیامرز ما را که می گفته اند لر یا شیخ لر به این علت بوده که لرها که آمده بوده اند آواز و کله فریاد می خوانده اند. او هم که بچه بوده یاد گرفته و با زبان ب, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها