بعضی و شایدبیشترپدروپسرهای روزگارما-5

ساخت وبلاگ
پدر:سلام.تردیدکرده ام در درستی ترک تحصیلت.باهم صحبت می کنیم.
پسر:یه ۳۰تومن میشه برام بفرستین امدم حایی ده تومن داشتم گم شد توجیبام نیست ندارم برگردم
پدر:دسترسی به اینترنت نداریم.خانه هستم.رسیدی بیاکرایه را دستی بگیر بده راننده .
یادت رفته سویچ قفل پدال راببری.قفل پدال کنی گرفتارمی شوی.اگرشب ماندی ماشین رادرپارکینگ امنی بگذار.
الآن هم سویچ قرمزو هم سویچ سیاه قفل در خانه است.قبل از قفل کردن داشبورد را بگرد.اگرنبود فکردیگری بکن.

صبح ماشین راحداکثرتا8 بیاوری.
پسر:میخاین برگردم خانه ها..چجوری تا۸بیاورم جدی میگم اگه مخاین بازناذاحتی درست کنین همی الان بیام خانه
پدر:ماشین از ظهرلازم است.نیامده رفتی.
پسر:حالاباز یه روز من ماشین لازم دارم..گفتم که
پدر: سلام.ممنون که حرفهاراباحوصله گوش کردی.بازتاکیدمی کنم.تولیسانس  اگرداشته باشی احتمال موفقیتت چه در باشگاه داری و چه در یک شغل بسیارساده خیلی خیلی بیشتراست تا وقتی که به عنوان یک دیپلمه از خدمت برگردی.انتخاب همراه با مسئولیت باخودت.

پسر:من فقط یکم دیگه حمایت مخام..بعدبرنامه ریزیارو درس مکنم..
پدر:ماشین را نیاورده ای!
گفته بودی 6 می آوری.دارددیرم می شود.
وقتی موبایلت خاموش است نگران می شویم.
پسر:دارم میان.

من تو کارتم صفره..الان شماده بریزی بازم نمیکشه چون نگه میداره  ۱۰توحساب
پدر:30ریختم.
آدمی که می خواهدکارهای بزرگ کند باید جوری پس انداز کند که همیشه حداقل در حسابش 500 هزارتومان پول باشد.
300ریختم.تا آخرماه بایدبا همین پول سرکنی.
پسر:خب قسطمم هس که.

سلام من ازشمامعذرت مخام حق باشمایه باید کنارهم باشیم روزاول ماه ولی شماکه درجریانی ماه رمضونه وتایما بعداذونه انشاالله سحرا جبران میکنم فغلا رازی باشین باز مشکلی پیش نیاد

پدر:سلام.ممنون.بااخلاق به تنظیم کننده تایمها بگویید وقت سالن همزمان افطار بچه هاراازخانواده ها دور می کند واین باعث ضررهای بسیاراست.
پسر:من امدم یه سرتاکافی نت کارتان تموم شد بگین بیام..دنبالتان

پدر:سلام.کارزشتی کردی تلفن مادرت راقطع کردی.
6تومان بفرست.
پسر:قراربود ۴بفرستم ولی خب کارام یکم زیاد شد ازکسیم پول گرفنه بودم ۳میفرستم
پدر:پیامک وصول برایم نیامده.
پسر:من فرستادم

پدر:برو توی سایت جریمه و جریمه امروز را بپرداز.
صدای دنده ها را درآورده ای. ماشین را ببر تعویض روغن . کارتش را هم نگه دار.
پسر:چشم
پدر:سلام.درسنگ رویخ کردن من در ماجرای ازدواجت بادختری که خوشحال شده بودم که ازچندسال پیش عاشقش شده ای سنگ تمام گذاشته ای.تابلو است که شب مسابقه ات تاساعت 9/5می مانی و قبل از 2/5 از مسابقه برمی گردی و شبی که خانمت هست و فقط تمرین داری ساعت 8/5 می زنی بیرون و تا 3 خانه نمی آیی.به جای خودت هم حواهرت بایدکنارخانمت بخوابد.داری پیش پدر و مادر و همسر و خانواده همسر و خدایشان امتحان می شوی و شاید کسی و دستی در باتلاق هلت می دهد.مادربزرگ مرحوم تان گاهی می گفت آدم گرگ بیابان باشد و پدر و مادر نباشد.شک نکن که به مشاوره و زوج درمانی محتاجی.انتظاردارم در اولین فرصت اقدام کنی.
پشت سرهم داری خلاف می کنی.جریمه ها را زودتربپرداز تا یادت بماندخلاف نکنی.پرداختی خبر بده.

استراحت کردی 9-9/5بیایی خانه که اول سریع وسائل خودت را جمع کنی .بعدهم کمک کنی اثاث بالا برود پایین.خیلی کارداریم.
سلام.چکارداری می کنی؟ قبضهای قبلی را داده ای؟ قراراست یک روز در میان جریمه بشوی؟
پسر:سلام شرمنده داشتم سریع مرفتم سرتمرین
ببخشیدامشب دیرشد جای رضابودم داشتیم صحبت میکردیم واسه فردا شرکته
پدر:شیوه نادرستی را انتخاب کرده ای.جوری کارنکن که معذرتخواهی لازم باشد.

بااین وضع رانندگی من نمی توانم ماهی 350 برایت بریزم.فیش جریمه های این یکی دوهفته را که ریخته ای برایم بیاور.
پسر:سلام این دیگه اشتباهه من الان جاشرکتم..
جای خانه مادرخانمم هستم. صب انشاالله ۸:۳۰میام شمارو ببرم که خودمم ۱۰باید شرکته باشم

پدر:سلام.300ریختم.

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 162 تاريخ : دوشنبه 9 مرداد 1396 ساعت: 19:54