پیام های پدرانه-3

ساخت وبلاگ
سلام. متاسفانه جوری شده ای که چیزهای مهم دیگر برایت مهم نیستند.اگرواقعاعیدوشب عیدمهم بود بدون قیدوشرط وبدون گفتن ما پیاده می رفتی دنبال خانمت و شب شام می اوردیش خانه و باهم می گفتید و می خندیدید.این همه شب بیرون بودن یا سالن بودن معنی ندارد.فعلاحالاحالابایدبرای روشن شدن دل ماکارکنی آن هم بدون شرط و شروط.کارومدارک هم ازالآن معلوم است که تردیدداری .فایده ندارد.توفعلا قبله آمالت شده ماشین.
آدمی که برودعرفه حرف پدرراروی چشمش می گذارد.
خانم مشاور گفته بودندیک جلسه دوساعته بیایید که اول جداوبعددونفرباهم با شماوخانمت صحبت کنند.چون توافق نشده بودعملا قرارگذاشتیم یک جلسه شماباشید و یک جلسه خانمت.که برگزارشد.حالاهم وقت جلسه دونفره را گرفتیم.این جلسه رابیایید وبعدش مطابق نیازی که تشخیص دادید خودتان وقت بگیرید.
امروزازطرف شما ،دوتا 2273000ریال قسط  معوق دادم
برای همه این چیزهایی که اشاره می کنی مفصل حرف دارم.اگرحوصله داری که هم حرف بزنی هم حرف گوش کنی بگوبیایم کجا؟

مشکلات باپیامک حل نمی شود.بیاخانه.سرفرصت راهنمایی ات می کنم که خودت مشکل راحل کنی.
سلام.می توانیم آن شاالله فردابرویم دانشگاه کارراپیگیری کنیم.
مگرجریمه رانندگی ست که دو یاسه برابرشود؟ بایدبیایم دانشگاه بعداز محاسبه و اعلام مستند، رسیدتسویه بگیرم.
اولا که مثل همیشه کاررا گذاشته ای برای دقیقه 90 که نبایدمی گذاشتی.ثانیانظام وظیفه که مطلوب خودت هم هست.
وسیله ممکن نیست.چون شماوسیله راوقتی 4/5 تحویل می گیرید 1/5شب برمی گردانید.هربارهم توجیهی دارید.

به شماگفته ام کارهایت را منوط به داشتن نداشتن ماشین نکن.زندگی ات رابه این چیزها گره نزن.من ماشین نمی دهم چون لازم است دست خودم و دم خانه باشد.
کارهای اداری اینجوری نیست.من از پشت کوه نیامده ام.اصلاچرااینجوری وقتهاراازدست داده ای تاحالا ماراتوی آمپاس بیندازی.بعدش هم من مدعی ام این پولهاراداده ایم.حالا می گویندنداده اید.چه تضمین و رسیدی می دهند که 3 ماه دیگرنگویند بازهم بدهکارید.من بایدبیایم فردادانشگاه.اصلاجریمه 10 برابرشود.مگرمملکت قانون ندارد؟ من اردیبهشت به شماگفتم اگرواقعاقصدادامه تحصیل نداری تابه خرداد نخورده ای تسویه حساب کن.نرفتی.حالامی گویی سنگین هم شده.
مردمومن پسرخوب عزیزمن که نمی دانی چقدردوستت دارم وفقط چون مردبوده ام درآعوشت نکشیده ام ،اعتمادکرده بودم که حالا باید بعداز 4 سال بدون حتی فوق دیپلم انصراف بدهی. این قبیل اعتمادها ظلم همگانی ست.
مثلی هست که می گوید آدم با فقط یک دروغ می شود چوپان دروغگو.آن وقت می شودآدم غیرقابل اعتماد.خیلی بایدحواست جمع باشد.
امامزاده نمی رویم .شماقراربودقبل ازساعت 11 خانه باشید.الآن 11/13است.

اگرتعهدمی کنی که درقبال وجهی که می ریزم هم رسیدبیاوری و هم گواهی تسویه حساب ، 750 می ریزم.
اینهاهمه برای این است که بتوانی بروی خدمت سربازی تاتکلیف این یک کارت معلوم شود.
یک ساعت و نیم قبل زنگ که زدم گفتی دارم میام خانه.فکرکردم سرکوچه ای.و نیامدی.کجایی که تلفنت را جواب نمی دهی.770 تومان بدهی ات برای تسویه حساب با دانشگاه را که آن همه عجله داشتی ریختی؟قراربودرسیدش رابیاوری پس چی شد؟ مسافرت را چه می کنی؟می آیی؟صبح برویم ؟ظهربرویم؟...این همه مطلب برای صحبت هست.ساعت 11/20شب کجایی؟ بعدش هم که وقت خواب است.
شماپریروزآنقدردست به نقدعجله واریز داشتی.فکرکردم پورتالت بازاست که می توانی بدهی رانشان بدهی. حالاهم همت کن زودرسیدتسویه رابگیر.پرینت واریزراهم بیاورکه من مطمئن شوم.
وسیله ممکن نیست.چندباربه شماگفته ام.وسیله رابه عنوان ابزاردستم خریده ام تاکارهای خودم یاخانه راانجام بدهم.اینقدردنبال معطل گذاشتن کارهای من به خاطر کارهایی که ضرورتش را من نفهمیده ام نباش.اینقدردنبال بیرون رفتن نباش.من دیشب نفهمیدم کجایی.فقط می دانم که از این بیرون بودنها روزبه روز اخلاقت تندتر و رابطه ات با خانواده و از جمله خانمت سردترشده.درعین حال کارهایت را با وسایل عمومی برنامه ریزی کن و بیشتر به کارت بچسب تا به حقوق برسی.اینقدرهم من را به جواب نوشتن نکشان.من هزارتاکارعلمی و فرهنگی دارم.امروز فقط یکی از کارهایم مصاحبه با رادیو برون مرزی بود.

فکرنمی کنم ساعت 9 از شرکت آمده باشی.می توانستی رفتنت را غروب با وسایل عمومی بروی.برگشت هم اگر10 -20 تومان کرایه می خواسته شمادرطول هفته می توانی 50 تومان پس انداز کنی و به جای اینکه هرشب تادیروقت بیرون بمانی هرشب بیایی خانه و یک شب که کارواجبی مثل عقدکنان دوستت داری پول داشته باشی که کرایه بدهی.خیلی کارها ممکن است اگر بخواهی
شماقراربودمدارک عضویت بسیجی فعال بیاورید.اگرمی خواهدباپول باشد ممکن نیست.
دریکی دوسال گذشته چندین بار گفته ام مراقب باش به قدرتوان دست به نقدخودت اقدام کنی و ازکسی قرض نگیری و بدهکاری بالانیاوری چون من درقبال چنین اقداماتی قبول مسئولیت نمی کنم و توان پرداخت ندارم.
من ندارم که بدهم.راضی هم نیستیم که به کسی روبزنی خصوصاکه نمی دانیم چراپول لازم داری.
ظرف 10 روزکه ولایت بودیم 550 تومان برایت ریختم.دوروزبعدش 450 تومان دادم بابت دوتاقسط معوقت. 800 تومان دادم که به بدهی و تسویه حساب دانشگاه بدهی.ظاهرایانداده ای.یارسیدش رانفرستادی.300 تومان داده ام که خیرسرت می خواهی بیایی عروسی پسرعموی خانمت. که نیامدی.کارشرکت راهم که ول کرده ای. افتاده ای دنبال توپ بازی.این وضع است که راه انداخته ای؟ خودسرانه هرکاری می خواهی می کنی .بعد می گویی چاله های اشتباهم را پرکنید.یعنی ظرف 19روز،دومیلیون و یکصدتومان پول گرفته ای.من فقط شده ام عابربانکت.وقتی هستم برای ماشین با من کارداری.ووقتی نیستم فقط برای پول بامن کارداری.

شما90درصدکارهایی راکه گفته ام نکرده ای.یکیش راست گفتن.ساعت 9 شهرخومانی..ساعت 2بعدازطهرمی گویی شیرازم.فرادصبحش می گویی کرجم.می گویی پول بدهیدخودم می آیم عروسی.پول را که می گیری دبه می کنی که مشکل دارم.خودت هم نمی دانی می خواهی چه کنی.حرف هم گوش نمی کنی.
امکان ماهمین بود.شماسعی کن داشته باشی .قطاری سواربشوی که از هواپیماگرانتر است.
ساعت یک است.نمی خواهی بیایی خانه؟
سلام.50 برایت ریختم یعنی ظرف 20 روز 2میلیون و سیصدتومان.با کسی دعوانکنی.پایت را از فوتسال کامل بکش بیرون.
خواهش می کنم.سلامت باشی.ولی قبول کن که من شایددرسن شمااحساساتی عمل کرده باشم(آن موقع تنهاکارشناس سیاسی یکی ازشوراهای عالی  کشوربودم) اماحالا باعمری دو برابرعمرشما از روی عقل و مصلحت سنجی حرف می زنم و یقیناباهمه وجود دوستت دارم.

درباره مواردی که می نویسم فکرکن و 10-12ساعت دیگر باحوصله نظربده.
گاهی می گویی من خوب شده ام.به من ماشین بدهید.این یعنی برای حرف من که گفتم هیچ وقت برای خوب شدنت گرویی و پاداش تقاضانکن ارزشی قائل نیستی.آدم عاقل نمی گوید من سرطان دارم اماوقتی می روم دکتر که برایم هلی کوپتربخرید.یا حالا که قبول کردم خوب شوم برایم ماشین بخرید.ازطرفی همین که آب و نان از دهنت می افتد و ماشین نمی افتد یعنی ماشین در خوب شدن نشدنت اصل است.نمی دانم چرا.خیلی برایت مهم است.من هم می گویم مهم بوده.واگرامروز به نظرمن شما حال خوبی نداری ماشین حتمانقش داشته.چجوری اش را خودت پیدا کن.وگرنه برای من روشن کن:
چراهمه چیز غیراز ماشین و فوتسال برایت به حاشیه رفته؟
چرا به جای اینکه پدرومادرت به علت بی برنامگی هایت سرت دادبزنند توسرشان دادمی زنی؟ حتی اگربرایت کم گذاشته باشندکه نگذاشته اند شماکه ادعای هیئتی بودن داشته ای حق نداری سرشان دادبزنی!
چرابعداز بیست و چندروزمدارک برای استخدام جور نکردی در حالی که خودت گفته بودی آقای محمودی پیگیرکارت باشد.
چرامدارک پرداخت بدهی و اخذتسویه دانشگاه را ارائه نکردی؟
چراظرف 45 روز فقط 50 ساعت کارورزی کردی؟
چرا کلا بیخیال همسری شده ای که تاوقتی نرفته بودیم خواستگاری مارا کچل کرده بودی برای خواستگاری؟
چرا برای گرفتن حقت باید توی خیابانها دوشب ول بگردی؟
چرابرعکس مخالفت من بازهم راه افتاده ای دنبال فوتسال و شیرازو کرج و خرجی که روی دست ما گذاشتی؟
چراگفتی خودم می آیم عروسی نوه دایی و پول را که گرفتی حاجی حاجی مکه و سمت دیگری رفتی؟
چراحساب وکتاب نداری و نمی دانی داشتن تیم 30 میلیون تومانی افتخارندارد -به فرض که همین مبلغ بخرندش - وقتی در یک سال و نیم گذشته 30 میلیون از اسپانسرهایت گرفته ای و 10 میلیون پراکنده ازمن و 10 میلیون وام ازدواجت یعنی حداقل 50 میلیون غیراز عمرو سلامت و جوانی ات را هزینه کرده ای
چرا 4 سال پول و عمرخودت و خانواده ات را به نام تحصیل هدردادی؟
چراسرشب خانه نمی آیی وانگارعادت کرده ای که تادیروقت حداقل تا12/5شب بیرون باشی؟
وصدها چرای دیگر. آن وقت تو می گویی من خوبم یا خوب شده ام؟
چرا با اخلاق و ادب خانواده ات همراه نیستی و هیچ جا با ما دیده نمی شوی. درحدی که من بشدت شرمنده ام از این نحوه تربیت شما....
چراانتظارداری به شما ماشین بدهم وقتی این همه برای ما دغدغه درست کرده ای؟
همیشه همینجوری ست.یک بهانه ای می آوری تا وسیله برای ناکجاآباد بیشتردستت باشد.قرارما ساعت حداکثر12 است و گرنه بعدا نمی توانم اعتمادکنم.نمازنیست که نشود ساعت 11یا 11/5ازآن خارج شد.
تلفنت راجواب ندادی.بلندشیدباخانمت یاییدتازن عمویت که می خواهدبرودشهرستان تاجایی درجاده همراهی شان کنیم.نهاربخوریم و برگردیم.
نفهمیدم با طرف حسابت می خواهی صحبت کنی یامن که گفته ام بایددرباره مواردی صحبت کنیم.ظاهرامثل همیشه حوصله گفتگو با من رانداری.

قدم اول این است که توی خانه صحبت کنیم.بایدیادبگیریم توی خانه صحبت کنیم.بلندشوم کجابیایم؟
مصلی چرا؟ شرط و شروط نداریم.هروقت خواستی توی خانه حرف می زنیم.ضمنا رسید پرداخت بدهی دانشگاه را به من ندادی.
مهمان داریم.کجایی؟ آقا،عمه هایت ،علی آقا و خانواده اش اینجاهستند؟
به شما ماشین داده بوده ام که حالا شده ای کسی که روزبیکاراست و حوصله اش سرمی رود و بایدشب برود جایی که خودش رابارفقاسرگرم کند.رفقایی که باعث شده اندتااگرهرشب ماشین نمی خواهی یک شب در میان ماشین می خواهی.روز می رفتی سرکارت تاخسته می شدی و شب برای استراحت می آمدی خانه خودمان یا خانمت.دوهفته است می خواهی رسید تسویه حساب بادانشگاه بیاوری .آوردی؟
از1شهریورمی خواسته ای یک نامه بنویسی برای اداره ای که اطلاعیه استخدام داده..با یک گواهی عضویت فعال و احیانا رزومه کارها.الآن 27شهریوراست.خبری نیست.کارتواینهاست نه سالن رفتن.

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 150 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1396 ساعت: 14:10