در عظمت فردوسی این بس که سی سال پای یک حرف درست ایستاده و به وسوسه های متلون زمانه از راه نرفته است.
سخن حافظِ یک جا نشین تمام جهان را زیرپا گذاشته ، چون زور حافظ اول به خودش رسیده و سخن های ناهم سنج با نکته های ناب حافظانه را از اوراق شسته است.
غثیان بهترین درمان است برای وقتی که جز بدی دیگران نمی بینیم و چشم بر بدی خود بسته ایم.
خوش خط ها را که دور خودمان جمع کنیم ، روی مان نمی شود بدخط بمانیم .
حلقه دوستان مان را پر کنیم از قدبلندها تا برای تمام کردن شرط همقدمی ، خودمان هم قد بکشیم.
خیلی که قربان صدقه خودمان برویم ، می زنیم روی دست و پای بلوری موجودات ترحم برانگیز راه آبِ آشپزخانه .
وقتی خوب هایمان خوب خوابشان بُرد ، نجابت مان نفوذی پیدا کرد . چشم که باز کردیم ، دیدیم عفاف مان کلاه بی حجابی سرخودش گذاشته است تا بروز باشد.
جایی که ظلم بالسویه عدل باشد ، پاندمی بی قانونی می شود قانون.
لذتی هست که غربی جماعت نچشیده باشد؟ می خواهی غروب نشود ، آب کم جو تشنگی آور به دست.
افسرده ایم چون ملول معلول ها مانده ایم. کاش گاهی زمینگیر علتها می شدیم.
پیری هم یک جور مریضی است . فقط ، دکتر رفتن ندارد.
خانه های بوم گردی اگر پنجره هایشان را قاب تابلو بگیرند ، مشتری از در و دیوارشان بالا می رود.
ادب صنعتی...برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 85