بعضی و شایدبیشترپدروپسرهای روزگارما-12

ساخت وبلاگ
پدر:سلام.قسط تان را بموقع بپردازید.فراموش نشود.
پسر:ندارم
پدر:یعنی قسط هارا من بایدبدهم؟
پسر:ماهیانه ام بهم ندادین
پدر:ماهیانه اول برج است.

پسر:سلام الان ماشینو بیام بردارم..تاشب میارم سریع..
پدر:ماشین نمی دهم.
پسر:سلام امشب شب شهادت امام صادق..امشب که دیگه ماشینو میدین برم..هیاته ماباین هیاته خوگرفتیم بزارین بازم برگردم مثل قبل باهمین هیاتاباشم بهتره
الانم کلان بازیکنامو دادم رفتن فعلا تاببینم چیکارشون کنم یعنی درحال حاظرتیم ندارم..فقط یه تایم دارم..چون به مدیرشرکت قول دادم از۳مرداد برم شرکت کنارش
پدر:اگه قولت قول باشه حرفی نیست.یک شرطش یا شرط فعلیش بازشدن چهره و حسن خلقه.حرفهای دیگری هم دارم که نیاز به صحبت حضوریه.البته وقت و جای مناسبی.

پسر:اره هس مخای به مدیرم زنگ بزنین خوتون..
پدر:شماره اش را ندارم.
پسر:باشه حالاهماهنگ میکنیم...
پدر:ماشین نمی دهم چون همچنان غیرشفافی.یادگرفته ای اسم چهارتاآدم موجه را خرج کنی برای کارهای خودت.
پسر:کجامن غیرشفاهی اسم کسیو خرج کردم شمافک میکنی دروغ میگم الانم امدم واسه کمک هیات واسه شب..شمااین کارت خوب نیست من روحرف شماحساب باز کردم..

الان چون ناهار اونجانیامدم دیگه شدم غیرشفافی..
پدر:وقتی می گویی با فلانی می خواهیم برویم استخر واو روحش بی خبر است یعنی چی؟
روی حرف پدری که بی صداقتی ببیند نمی شود حساب کرد.
می گویی به مدیرشدکت قول دادم 3 مرداد بروم سرکار.چک می کنم باشماره ای که فرستادی ، می گوید همچه قراری نگذاشته ایم.ازماشین خبری نیست.
البته آنها هروقت صحبتت شده کلی به همکارشدن تو اظهار علاقه کرده اند.اما تو قدرشان را نمی دانی.

پسر:واسه چی انقد ایطوری برخورد مکنین فقط اعصاب ادمو خورد مکنین خب نمخاستین ماشین بدین ازاول مگفتین واسه چی هوایی مکنین خب..شماامشب گفتی ماشین میدم من دروغیم نگفتم..
اذیتم نکین توروخدا امشب بزارین برم هیات خسته شدم دیگه..هی
پدر : وقتی ماشین خواستی و گفتی می خواهم بروم هیئت و دیگر تصمیم گرفته ام 3 مرداد بروم شرکت،گفتم: اگه قولت قول باشه حرفی نیست.یک شرطش یا شرط فعلیش بازشدن چهره و حسن خلقه.حرفهای دیگری هم دارم که نیاز به صحبت حضوریه.البته وقت و جای مناسبی.
گفتی:اره هس مخای به مدیرم زنگ بزنین خوتون.
به مدیرت زنگ زدم.
اظهار بی اطلاعی می کرد از اینکه بخواهی 3 مرداد بروی سرکار.
اینهایعنی چی؟
پسر:باشه شماامشبو بدین من برم فردا ساعت ۹باهم میریم جای شرکت خوبه..
من نه دروغی گفتم نه هیچی میریم جا مدیر رودررو میکنم..

گفتم خاهش مکنم اذیت نکنین بزارین امشب برم من هیات..من ساعت چن بیام ببرم ماشینو
پدر:آرام باش.
تواگربنابه حسن خلق داشته باشی حرف زدن با پدر و مادرت را تعطیل نمی کنی.چراتلفنهای مادرت با خانه را جواب نمی دهی؟
پسر:مامان چن شبه دیگه زنگ نزده بهم..بعدشم وقتی بهم بی محلی مکنن چیکارکنم..
وقتی کسی باهام صحبت کنه منم صحبت مکنم وقتی توخانه هیچکی بهم کارنداره منم همش ساکتم..

حالاشمانگفتی کی بیام ماشینو ببرم ۸خوبه؟
پدر:چندمورد را خودم شاهدبوده ام که جواب مادرت را نداده ای.فرصت داری رفتارت را اصلاح کنی.
پسر:باشه اول باشماصحبت مکنم..رفتارمم اصلاح مکنم..
پدر:وسیله را ساعت چندبرمی گردانی؟
پسر:تا۱تمومه..انشاالله

پدر:حداکثر1بایدوسیله خانه باشد.خواهرت مریض است.
8/5 می توانی وسیله را ببری.آن هم نه برای مسافرکشی.می روی هیئت و برمی گردی.
پسر:باشه من مسافرکشی نمیکنم..انشاالله تموم شه سریع میام اونروز دیدین که قول دادم سریع امدم
من انشاالله ۸:۳۰جاخونه ام..که برم..
پدر:آمده ام جایی درشیرازی.ترافیک خیلی سنگین است.8 راه می افتم سمت خانه. شایدزودتراز9 نرسم.احتمالا 9 ماشین راتحویل بگیری.

پسر:باشه..من ۹اونجام انشاالله
پدر:بدقولی کنی دیگرازماشین خبری نیست.
پسر:یعنی چی خب تهدید یادگرفتین اگه دیرکنی دیگه خبری نیست بچه که نیستم..ایطوری صحبت مکنن..شماخودت مخاستی ساعت ۸بیای ۹:۱۵امدی من چیزی گفتم..منم الان توهیاتم..یک مراسم دعا قبلش بود تازه الان سخرانیه..یه شب امدیم هیات..
اسم مداحش  پناهیه اسم هیاتش روضه الشهدایه تواینترنت بزنی میاره الان اینجام نگین دروغ میگه باز بزارین امدم هیات باخیال راخت گوش بدم
پدر:قرارنیست شما خودت را با پدرت مقایسه کنی یا پدرت را محاکمه کنی که ساعت چندآمده.وقتی بزرگی دغدغه های پدرت را مراعات کن.

پسر:الان به خداتوهیاتم دارن روضه میخانن مخاین زنگ بزنم گوش بدین من که دیوانه نیستم واسه هیات امام حسین دروغ بگم
پدر:سلام.ازبزرگی خودت حرف زده ای و اینکه دیگر بچه نیستی.پس بگذار گهگاه نشانه های بزرگی را برایت توضیح بدهم.فعلا این جمله را گوش کن.یکی از نشانه های اولیه بزرگی این است که فرد دیگر مثل بچه ها حرف نمی زند و احساسات پرحرارت علیه پدرش تحویل نمی دهد.کاری که تو در هر برخوردی که برایت ناخوشایندباشد انجام می دهی.
می گویی بچه نیستم که با من اینگونه حرف می زنید.اگرنمی دانی پسرم بدان که من از سال 59 یعنی 13 سال قبل از اینکه شمابه دنیاامده باشید با عضوشدن در ارتش 20 میلیونی وارد کارهای اداری و تشکیلاتی شده ام و تمرین کرده ام که با هرکس به فراخور ظرفیت و تناسب صحبت کنم.پس اینگونه نیست که ندانم چگونه باید سخن گفت.فرض هم می کنیم که هیچ نخوانده ام و فقط تجربه 37 ساله حرف دقیق زدن دارم.
ازنشانه های بزدگی این است که اگر قهرکردی و حرف نزدی ، ماشین هم نخواهی.
ازنشانه های بزرگی این است که می دانی به خاطر یک امرمستحبی مثل عزای امام صادق تادیروقت بیرون ماندن و سنگین بیدارشدن برای نمازواجب صبح نوعی داعشی گری و افراط کاری ست.
اگرکسی بزرگ شده باشد کاری نمی کند که بی اعتمادی ایجادشود و مثلا وقتی می خواهد دربرنامه مانورگردان شرکت کند در رفت و برگشت با پبراهن آستین کوتاه و شلوارورزشی ظاهر نمی شود.
آدمی که بزرگ شده باشد آنقدر در عمل پختگی نشان می دهد که دیگران دلیلی برای نصیحتش نمی بینند.اماشما امیدوارم ناراحت نشوید نیازمند نصایح بسیارهستید و جالب اینکه گوش خود را برهر نصیحتی بسته اید.
داشته ایم چهره های متخلقی را که خودبزرگ و مجسمه اخلاق بوده اند اما بار هم از دیگران می خواسته اند نصیحت شان کنند، چون در نصیحت که معنی اش خیرحواهی ست خیرکثیر می دیده اند.
کسی که ادعای بزرگی دارد یکی از کارهایی که می کند این است که خودش را آماده می کند تا مرد زندگی باشد خصوصا وقتی که زن عقدکرده داشته باشد.توتنها چیزی که در دستورکارت نشان نمی دهد تدارک زندگیی ست که می خواسته ای باهمسرت شروع کنی.
کسی که ادعا می کند بزرگ شده نمی تواند تا لنگ ظهربخوابد و از اولین ساعاتی که روز می زند دنبال شغل آبرومند و لقمه حلال می دود.دنبال توپ دویدن و لگد به توپ زدن هم شد کار؟
آدمی که بزرگ شده آنقدراعتمادبه نفس دارد که حرف گوش کند و حرف بزند.نه آنکه پنبه ای توی گوشش کرده باشد و هرلحظه با همه قهرباشد غیر از یک نفری که در آن لحظه می توانسته کانال ارتباطی حداقلی باشد.
ازنشانه های بزرگان این است که همیشه آماده شنیدن اند.شایدمردم حرف قابلی داشته باشند.تاوقتی دانش آموزیم بایداز معلم بشنویم.در دبیرستان و دانشگاه از دبیر و استاد می شنویم.در کل عمر از پدر و مادر وخیرخواهان و زمانه می شنویم.یا از خلال کتابهایی که می خوانیم یا سخنرانی هایی که می شنویم.کسی که همه شنیدنش محدود به حداکثر یک سخنرانی با یک نوحه باشد چه معرفتی پیدا می کند؟ شما درخانه باهیچ کس ارتباط ندارید .ابایی هم ندارید که به ناروابگویید دیگران با من حرف نمی زنند.ازنشانه های ادم بزرگ این است که لااقل با خودش روراست است.
از نشانه های بزرگ نبودن شما این است که با حرف نزدن و حرف گوش نکردن عملا به پدرومادرتان می گویید با من حرف نزنید.چیزی می خواهید بگویید در حد چند کلمه پیامک کنید.
یکی از نشانه های بزرگی ،برخورد واقع بینانه و منطقی با اموراست.کسی که بزرگ شده به تناسب امکانات متعلق به خود اعم از سرمایه و زمان و توان اقدام می کند و نه با توقع واگذاری امکاناتی که متعلق به دیگران است و داشته هایشان را لازم دارند. دراطرافمان زیادندافرادی که وسیله شخصی ندارند و یک زندگی را اداره می کنند و کارمی کنند و گردش و دید و بازدید می روند و نوقع ندارند یکی خانه به نامشان بزند و یکی ماشین به نامشان بزند و یکی بادشان بزند.
تازگیها فاصله چهارراه بارتاخانه بیش از 20 دقیقه طول می کشد؟هنوز هم که نرسیده ای.تلفن راهم جواب نمی دهی.می خواهی بهت اعتمادکنند؟

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : بعضی,شایدبیشترپدروپسرهای,روزگارما, نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 213 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 22:10