وصیت نامه شهید حسین رحیمی اعزامی از گنبد

ساخت وبلاگ

محمد حسن صنعتی

محمد حسن صنعتی

کارشناس فرهنگی و رسانه ای

402 articles

October 17, 2023

(بخشی از کتاب در دست نگارش : جنگ و یاد جنگ)

از آن روزها یک نسخه دوبرگی وصیت نامه دانشجو و پاسدار شهید حسین رحیمی را به یادگار نگه داشته ام. عمده چنین منشوراتی توسط استنسیل آماده و تکثیر می شد. حسین رحیمی (تولد 1343 اسفراین– شهادت 1364 فاو) از همکلاسی ها و در محله ترک آباد گنبد از هم محلی ها بود. بیشتر با (شهید) توحید جزایری (تولد 1345 گنبد – شهادت 1364اروندرود) راه می رفت . بنده حسین رحیمی اعزامی از گنبد جایی از وصیت نامه اش از راه شهدا می گوید : راهی که خیلی از یاران ، وحدانیها ، عادل جنگی ها و خلیل بابایی ها رفتند . از بررسی اسناد منتشر شده در فضای مجازی که حتی در آنها اسنادی متعارف و معمولی هم مشاهده می شود چنین می فهمم که دستگاه های ذیربط دسترسی به وصیت نامه شهید نداشته اند. بنا بر این متن کامل وصیت نامه را که همان وقتها توسط امور تربیتی اداره آموزش و پرورش توزیع شده ، (شاید برای نخستین بار) عینا منتشر می کنم :

بسم الله الرحمن الرحیم

رب اشرح لی صدری و بسرلی امری و احلل عقده من لسانی و یفقهو قولی

اللهم اجعلنا من جندک فان جندک هم الغالبون

اللهم اجعلنا من حزبک فان حزبک هم المفلحون

اللهم اجعلنا من اولیائک فان اولیائک لاخوف علیهم و لاهم یحزنون

خدایا به تو پناه می برم از نفسی که از دنیا سیری ندارد و از قلبی که خاشع نباشد و از علمی که نفع نبخشد و از نمازی که بالا نرود و از دعایی که به اجابت نرسد .

بنام خدا ، بنده حسین رحیمی اعزامی از گنبد .

بعد از پیام امام مبنی بر اینکه جوانان بروند به جبهه و جنگ را هر چه سریعتر به پیروزی برسانند بنده بعنوان عضو کوچکی از امت حزب ا... خود را مکلف دانستم که به جبهه بروم ، و از آنجائی که مادامیکه جبهه نیاز دارد بر تمام افراد مسلمان تکلیف است که به جبهه بروند ، و باز هم از آنجائیکه مسئولین کشوری و لشکری اعلام کردند که جبهه نیاز به جوانان حزب ا...دارد بنده و تعداد دیگر از برادران بسوی دیار عاشقان در حال شتابیم که انشاء ا... مورد تقبل الهی قرار بگیرد . راهی که خیلی از یاران ، وحدانیها ، عادل جنگیها ، و خلیل بابائیها رفتند و آن هم به سرزمینی که وجب به وجبش بوی خون شهدا و رَدِّ پای شهداست و به سرزمینی که شهدای گمنام از جمله علی اصغر رمضانیها ، جان خود را فدای معشوق خود کردند ، آری به سرزمینی که که قبل از وارد شدن به آن سرزمین باید وضو گرفت ، و باید غُسل کرد و خاک آن سرزمین را باید بر سر ریخت که شاید به حُرمت آن خاک خدای گناهان ما را ببخشد و از خدای بزرگ میخواهم که نیت ما را از هر گونه ناخالصی پاک بدارد . و پیام من به خانواده شهدا این است که : "ای مادر شهید ؛ بر دنیا لبخند بزن ، بر وابستگیهای دنیا لبخند بزن ، و اشکهایت را پاک کن . ای مادر شهید ؛ ای مادر شهید عادل جنگی که همچون لیلا صبر کردی و باز هم صبر کن و فکر نکن سنگر عادلها خالی مانده است...

-ای مادر شهید وحدانی فکر نکن که اسلحه فرزندت در بیابانهای خوزستان بدون سنگردار باقی مانده است . خیر ، به کرامت امام ، و به شجاعت امام ، به حرمت خون شهدا حتی کوچکترین فرزندان این دیار اجازه نخواهند داد که اسلحه شهدا به روی زمین گرد و خاک بخورد و از خدا میخواهم که این تنی که در راه خدا داده شده است دوباره به خانه من برنگرداند ، حتّی تن پاره پاره و تکه تکه شده ام را به خانه برنگرداند زیرا خانواده من چیزی را که در راه خدا دادند پس نخواهند گرفت . خدایا خوش دارم شهید گمنام باشم که حتّی از شهید شدن من هم استفاده نشود مگر در راه ادامه خون شهدا .

و اما حسین جان شهادت برای ما چیز غریبی نیست از هزار و چهارصد سال پیش که حسین تنها در بیابانهای کربلا فریاد "هل من ناصر ینصرنی" سر داد ، از آن روز ما به شهادت آغشته شدیم مادرم فکر نکن که تنها فرزندت شهید شده است اولین شهید ما حسین است ، اولین شهید ما سمیه است ، اولین شهید ما حبیب بن مظاهر است . مادرم تو هم بر دنیا لبخند بزن بر وابستگی های دنیا لبخند بزن ، اشکهایت را پاک کن و لحظه ای بر کنار دیگر مادران شهدا بنشین و بعد از شهادت من شانه های خود را راست بگیر ، سرت را بالابگیر تا دشمنان فکر نکنند که مادران ما بعد از شهادت فرزندان سر به زیر شده اند و مادرم در تشییع من خود شعار دِه و خود فریاد یاحسین دِه. مگذار کسان دیگر یا حسین بگویند و بدانند و آمریکا بداند و شوروی بداند همه کافران بدانند اگر فرزند شهید شد مادر شهید راهش را ادامه خواهد داد و امّا امام این قلب تپنده میلیونها مسلمان در هر گوشه جهان ، ای امام مرا ببخشا ، مرا ببخشا که در راهت یکبار شهید شدم و نتوانستم بیشتر شهید شوم و آرزویم این بود که روزی به محضر امام بشتابم و امّا سعادت یار نشد. امّا اگر شهید شدم جسدم را به جماران ببرید و اگر نزد امام نشد ، دور جماران بچرخانید و آنگاه بدیار خودم بیاورید . "با عرض معذرت از همه برادران"

شهید حسین رحیمی و بسیار شهدا چون او که در پایان وصیت نامه یعنی آخرین سخن قبل از بذل جان و تن محجوبانه و مظلومانه می نویسند: "باعرض معذرت از همه برادران" ، غالبا می توانستند راهی جبهه که احتمال برنگشتن از آنجا قویتر از احتمال برگشتن بود نشوند . اما رفتند تا ایران و اسلام و انقلاب اسلامی بماند ، و به راستی اگر آن روز آنان غیرت به خرج نمی دادند و از جان مایه نمی گذاشتند چه بر سر ایران می آمد؟! و فیه تأمل.

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 41 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 23:17