آهنگ کلمات

ساخت وبلاگ

آهنگ کلمات 

نوعی شاعرانگی در نهاد ما ایرانی ها سرشتی شده است . وقتی زبان باز می کنیم و حرف زدن یاد می گیریم ، هر چه بیشتر زبان باز می کنیم و حرف زدن یاد می گیریم ، زبان مان موزون تر می شودو حرف مان هنری تر و زیباتر می شود. انگار طنطنه ای دارد که می شود به طبل کوبیدش. خیلی از غیر ایرانی ها که به طور ذوقی و طبیعی بحر مطبوع و نامطبوع می شناسند اما زبان فارسی نمی شناسند ، گفته اند وقتی یک فارسی زبان حرف می زند خیال می کنیم دارد شعر می گوید چون موسیقی اش را می شنویم. و باز شاید به دلیل همین شاعرانگی است نزد ما شرقی ها اعم از فارس زبان و عرب زبان دست کم که شکل و مضمون حرف هایمان می شوند کلاف هم و پنجره ای به هنر و هارمونی برایمان باز می کنند . در بهترین حالتی که این در و تخته ی شکل و مضمون با هم جور در می آید ، یا یکی از بهترین حالتهای این ازدواج یا ممزوج شدن ، موسیقی است . انسی الحاج شاعر و منتقد برجسته لبنانی می گوید : از دوران کودکی همواره شیفتگی و تحسین من نثار آهنگسازان بزرگ شده است. وقتی کسی در برابر من کلمه " هنرمند" را به زبان می آورد ، تنها موسیقی در ذهنم زنده می شود. نه برای اینکه تنها موسیقی است که در میان هنرها شکل و مضمون را به طور کامل در هم می آمیزد ، بل از آن رو که موسیقی صوت جادوکننده است . و مع ذالک بی نطق است. با این حال ، موسیقی به تمامی سخن گفتن است . اما کلمه ای در کار نیست . زیباترین اصوات بشری نزدیک ترین اصوات به موسیقی و دورترین آنها از کلام است ( سیدحسن حسینی ، سکانس کلمات: 202) .

    برنامه رادیویی که ساخته می شود ، در طبقه "دال" ، یعنی از نظر شکلی در نازل ترین یا ساده ترین سطح که شکل می گیرد ، حرف است و موسیقی. یعنی دو عنصر دارد . یک طبقه بالاتر به نام "ج"می شود چهار عنصر. یک طبقه بالاتر می شود "ب" و شش عنصر. یک چهارم زمان برنامه در این مزحله باید به نمایش اختصاص پیدا کند که باعث می شود تا برنامه شم روایی پیدا کند. وقتی کیفیت و غنای هنری برنامه کامل می شود ، می شود "الف "  و نمایش . کار که نمایش شد ، یعنی به عالی ترین سطح که رسید دیگر شکل از مضمون قابل تفکیک نیست . همه نمایش شکل است. در عین حال همه نمایش مضمون است .اما بازهم نمایش ، مجموعه ای است از حرف و صوت که می توان کلمات را محتوا در شمار آورد. اما موسیقی ، از نمایش و حتی ترانه که خود تلفیق شعر و موسیقی است هم بالاتر می نشیند ، چون دیگر ، کلمات و محتوا در روح شکل حلول کرده اند.

   آبشخورهای محصول هنری آدرس ثابت و یگانه ای ندارند . اثر هنری از دهها چشمه و رودخانه آب می خورد . وقتی آن را می بینید یا می شنوید عطر گل های  بسیاری به مشام جان تان می خورد که گاهی هم نمی شود از هم تشخیص شان داد. سختی نقد ادبی که می گویند باید جامع الاطراف باشد ، به همین است که رنگ های این منشور صد رنگ را می خواهی پیدا کنی و نشان بدهی و نمی توانی . قواعدی که نقد ادبی تابع آن است ، بعضی از فلسفه ، بعضی از روان شناسی ، بعضی از اخلاق ، بعضی از علم زیبایی شناسی گرفته شده است و همچنین از قواعد نحو ، دستور زبان ، عروض ، موسیقی ، بلاغت و حتی سیاست (حسینی ، همان: 78) . عطری که از آن سخن می گوییم در مواردی مهم از گل های ایرانی گرفته شده است. کلمه " مثنوی" عربی است . اما این نوع ادبی که به زبان فارسی محصولات فراوانی به ثمر و ثبت رسانده و نمونه های ان را در ادبیات هر سرزمین آشنا به زبان فارسی می توان پیدا کرد از جمله ترکیه بر خلاف شکل عربی نامش ، در منشا و کاربرد کاملا فارسی بوده و به گفته ج. ت.پ.دوبروئین ( " سبکهای سنتی "، ادبیات داستانی در ایران زمین ، 1382: 31) هیچ دینی به علم العروض عربی ندارد.     

    

 

 

 

 

 

 

 

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 162 تاريخ : دوشنبه 16 فروردين 1400 ساعت: 21:50