پس از مشروطه و کابینه های جوانمرگ

ساخت وبلاگ

پس از مشروطه و کابینه های جوانمرگ

عمر کوتاه و شاید به طور متوسط سه ماهه دولتهای متزلزل پس از مشروطه علل مختلفی داشته که بعضا طبیعی و بعضا تصنعی بوده اند. پس از انقلاب مشروطه کابینه هایی که روی کار آمدند به علل مختلف با مشکلات عدیده ای مواجه بودند ؛ به گونه ای که در طول 14 سال 51 کابینه و هر سه ماه یک کابینه ، میانگین تغییرات طی این دوره بوده که وضعیت خوبی را در دولتهای اوایل مشروطیت بیان نمی کند . علل داخلی و خارجی گوناگونی در این بحران ها سهیم بودند ("واکاوی ریشه های بحران در کابینه های ایران" ، ص197) . وثوق الدوله که یکی از نخست وزیرهای توانا و سیاس عهد قاجار شناخه می شد ، در دوره احمدشاه بزودی دریافت که نمی تواند از عهده بحران های پی در پی برآید و تقاضای موافقت با استعفا کرد و در عین حال مجبور شد تاآمدن شاه از فرنگ و اقامت طولانی در اروپا بر سر کار بماند ؛ ژوئن 1920 / خرداد 1299:

احمد شاه مورد استقبال قرار گرفت . اما در لحظه ای که پا به درون کاخ گلستان گذاشت ، تظاهرات آشکارا رنگ ضد انگلیسی به خود گرفت . شاه حقیقت قضیه را دریافت و کمتر از 48 ساعت بعد وثوق الدوله برکنار شد (زمینه چینی های انگلیس ، ص48) .

شعارها نشان می داد تظاهر کنندگان انگلستان را از مقصرهای شاخص اوضاع می دانند . بخشی از برنامه خروج تدریجی انگلیسی ها از کشور در پایان جنگ جهانی اول در همان روزها رخ داد (ر. ک: همان ، ص48و49) . وثوق الدوله که رفت ، نوبت به مشیرالدوله رسید . حسن پیرنیا مشهور به حسن مشیرالدوله (1251-1314ش.) با حکم 27 ژوئن 1920 احمدشاه نخست وزیر شد. این البته یکی از دوره های نخست وزیری چهره ای بود که دارای تمایلات ملی شناخته می شد . مرد بلند قامت میدان سیاست ، درستکار و بیغرض دانسته می شد ، برای استفاده از تجربه گذشتگان حتی از کسانی که مغضوب واقع شده و تبعید گردیده بودند دعوت به همکاری کرد و یک شرط برای قبول نخست وزیری داشت : انگلیس حاضر به تجدید نظر در قرارداد 1919 شود ( همان ، ص49) . در ادامه معلوم خواهد شد که حرکت انگلیس به سمت کودتای سوم اسفند بخشی از تجدید نظر انگلیس در قرارداد 1919 ، با رویکرد منافع این کشور بوده است. سیاست آن مقطع ، دامن زدن به درهم ریختگی و اغتشاش همزمان با نخست وزیری مشیرالدوله بود (همان ، ص 50) .

در آن مقطع ایرانِ ضعیفِ سال 1300 ش. در برابر دولت استعمارگر و قویِ انگلیسِ 1921م. مواجه با سیاست وقت کشی و خسته کننده حریفی قدرتمند شده بود. نبرد میان غول انگلیس و رقیب نزار و ناتوانِ آن ایران نابرابر می نمود . با این حال ، دولتها که پی در پی عوض می شوند ، دولت استعمارگر و صحنه گردان انگلیس باید با آمدن هر دولت تازه سبیل عده زیادی گروه جدید و البته گرسنه ی قدرت را چرب کند تا موقتا دولت را بپذیرند و در برنامه ها همراهی کنند و این سیاست با توجه به انواع هزینه های آن از جایی به بعد قابل ادامه نیست (ر.ک: زمینه چینی های انگلیس ، ص27و28) . باید امور به سمتی پیش برود که سبیل یک نفر چرب بشود ؛ فردی که به همه بیرزد.

بعد از روی کار آمدن مشیرالدوله همه جا آشفته بود . از جمله ، عشایر جنوب علیه وحشیگری ها و خشونت های انگلیسی ها و مداخلات شرکت لینچ سر به شوش برداشته بودند ( همان ، ص50) . از دیرباز ، برادران لینچ در قالب شرکت لینچ برای تجارت در این منطقه طرحهای زیادی داشتند و با برقراری ارتباط با یکی از تجار معروف بوشهری به نام معینالتجار موفق به ایجاد پایگاهی در منطقه خوزستان شده بودند. شرکت لینچ باید از همکاری بختیاریها که مسیر جاده از اراضی آنها عبور میکرد نیز بهرهمند میشد . در غیر این صورت، کوهستانی بودن منطقه و وجود راهزنان محلی، امکان رفت و آمد را سلب میکرد. بنابراین، مشکل نفوذ در بین عشایر ساکن در منطقه که عمدتآ بختیاری بودند، در پیشِ رو قرار داشت.

هنری بلوس لینچ برای حل مشکلات و بررسی جاده کاروانرو بین شوشتر و اصفهان در اواخر تابستان سال 1889م/ 1307ق به دعوت خوانین بختیاری به منطقه سفر کرد و بدینترتیب مشکل نفوذ در بین بختیاریها و ارتباط با خوانین با سفر لینچ و مساعدت سفارت انگلیس حل شد. متعاقب این سفر، لینچ که از نزدیک با منطقه و خوانین آشنا شده بود، سفارت انگلیس را به کمک طلبید. سر فرانک لاسلز ــ وزیر مختار انگلیس در تهران ــ طی نامهای به اکانور ــ نایب کنسول انگلیس در اصفهان ــ به او دستور داد تا وارد عمل شود:

بدینوسیله به شما توصیه میشود تا همکاریهای لازم را با نماینده لینچ در ارتباط با کسب اطلاعات دقیق به عمل آورید و برای ایجاد تسهیلات و همکاریهای بیشتر در تمام زمینهها به خصوص توسعه و گسترش تجارت آن از هیچ اقدامی خودداری نورزید.

مذاکرات توسط جی. آر. پریس ــ کنسول انگلیس در اصفهان ــ پیگیری شد. خوانین بختیاری علاقه خود را به احداث جاده کاروانرو اعلام داشتند و معتقد بودند که این امر باعث پیشرفت طوایف زیر فرمان آنها خواهد شد. اما آنها از اینکه مبادا بریتانیا از این جاده برای حمله به شمال کشور یا ضمیمه کردن خوزستان به مستملکات خویش استفاده کند نگران بودند. خوانین بختیاری از این بیم داشتند که مبادا با انعقاد این قرارداد موجباتی فراهم شود تا حکومت ایران یا بریتانیا و برادران لینچ هر کدام به نحوی از انحاء در قلمرو بختیاری نفوذ کنند و برای همین سعی میکردند تا مدتها بعد به عنوان رابط بین افراد ایل بختیاری و کارکنان کمپانی لینچ عمل کنند.

گفتوگوها به نتیجه رسید و مذاکرات بین برادران لینچ و خوانین بختیاری و مقامات ایرانی با نظارت سفارت انگلیس آغاز شد؛ زیرا دولت ایران در پاسخ به درخواست برادران لینچ برای واگذاری امتیاز، جهت جلوگیری از تشدید رقابت روس و انگلیس و اعتراض روسها، تصمیم گرفت به جای اعطای امتیاز به برادران لینچ، این امتیاز را به خوانین بختیاری اعطا کند تا ضمن جلوگیری از تحریک روسها، نظر خوانین بختیاری را جلب کرده، از این طریق راه را برای سرمایهگذاری خارجی هموار سازد.

در این راستا با دخالت کلنل پیکوت - وابسته نظامی سفارت انگلیس در تهران - قراردادی بین میرزا نصراللهخان مشیرالدوله ــ وزیر امور خارجه ایران ــ به نمایندگی از طرف دولت و اسفندیارخان سردار اسعد اول ایلخان بختیاری، محمدحسینخان سپهدار ایل بیگ و حاج علیقلیخان بختیاری ــ فرمانده نیروهای بختیاری ــ در تاریخ بیستم ذیقعده 1314ق/27 آوریل 1898م، شامل هشت ماده به امضا رسید. بر اساس ماده اول قرارداد، مدت قرارداد شصت سال بود و بر اساس سایر موارد به خوانین بختیاری اجازه داده شد، احداث و نگهداری جاده کاروانرو را از طریق اهواز ـ اصفهان که از قلمرو بختیاری عبور میکرد، با حق ایجاد کاروانسراهای مورد نیاز عهدهدار شوند. همچنین ضمن تعیین میزان عوارض راهداری، مهلت شروع به کار به مدت 5/3 سال، معافیت ایل بختیاری از پرداخت عوارض راهداری در آن جاده، معافیت ابزار و ادوات مورد نیاز جهت احداث و تکمیل جاده از عوارض و حق استفاده از سرمایه سرمایهگذاران خارجی از دیگر مواد قرارداد بود. البته حفاظت از جاده، پلها و کاروانسراها و مقابله با اشرار و سارقان نیز بر عهده خوانین بختیاری بود. این توافق به تأیید میرزا علیاصغرخان اتابک ــ صدراعظم دربار ایران ــ و مورتیمر دوراند ــ وزیر مختار انگلیس ــ نیز رسید.

به دنبال عقد قرارداد بین خوانین بختیاری و دولت ایران، به استناد یکی از مواد قرارداد که حق استفاده از سرمایهگذاری خارجی را برای احداث جاده به خوانین بختیاری میداد، به دستور وزارت خارجه انگلیس و زیر نظر چارلز هاردینگ ــ دبیر اول سفارت انگلیس در تهران ــ قراردادی بین خوانین بختیاری و برادران لینچ در تاریخ سوم مارس 1898 میلادی / دهم شوال 1315ق در ده ماده به امضا رسید.

بخشهایی از مواد قرارداد به پرداخت وام 500,5 پوندی معادل 500,27 تومان از طرف برادران لینچ به خوانین بختیاری، مدت بازپرداخت، اقساط و سررسید پرداخت اقساط مربوط میشد و بخشی دیگر نیز به تعهدات برادران لینچ ارتباط داشت که طی آن، تهیه نقشه، مصالح و ابزار، احداث راهدارخانه و پل، نحوه اخذ عوارض عبور از جاده و چگونگی تعمیر و نگهداری جاده پیشبینی شده بود. بخش سوم مواد قرارداد به تعهدات خوانین بختیاری در برابر کمپانی لینچ مربوط بود و طی آن، خوانین بختیاری متعهد بودند کارگران محلی و مصالح ساختمانی را با قیمت مناسب فراهم کرده، اراضی مورد نیاز را به طور رایگان در اختیار کمپانی قرار دهند. حفاظت از کارکنان کمپانی لینچ، عدم دریافت مالیات از واردات و اموال متعلق به گیرنده امتیاز نیز از تعهدات طرف ایرانی یا خوانین بختیاری بود.

در سوی دیگر کشور نیز ، شاهد عقب نشستن انگلیس و استقرار نیروهای روس هستیم. در هجدهم مه 1920یک واحد نظامی نیرومند بلشویک در انزلی که بندر اصلی ایران در دریای مازندران است پیاده شد و شهر را به تصرف درآورد . نیروهای انگلیسی زیر فرمان ژنرال چَمپین که از ماه ها پیش در حال حفر خاکریز و جان پناه و خندق در آن نقطه بودند و به خوبی در آنجا سنگر گرفته بودند ، بدون کمترین نبرد ، بخش عمده ای از تجهیزات و تسلیحات جنگی خود را در محل رها کردند و به سمت رشت عقب نشستند ( زمینه چینی های انگلیس ، ص 50و51 . نیز ، ر. ک: صص53-59) . در عملیات دیگری ، شکست قزاق ها از بلشویک ها پیش آمد و همین بهانه ای شد تا انگلیس برای بیرون کشیدن قزاق ها یعنی نیرویی که در کودتا علیه سلسله قاجار و قدرت یابی رضا پهلوی به کار گرفته خواهد شد نقشه بریزد . در روز 17 اکتبر بلشویک ها با برخورداری از توپخانه تقویت شده خود در منطقه رشت به قزاقها حمله کردند . قزاقها ناگزیر شدند با رها کردن رشت عقب نشینی کنند . مردم رشت آواره قزوین شدند . دولت مشیر الدوله استعفا کرد تا نوبت نخست وزیری به فتح الله اکبر مشهور به سپهدار اعظم (1234-1317) برسد . سرهنگ استاروسلسکی به تهران فراخوانده شد و به تحریک انگلیسی ها استعفا کرد و از ایران خارج شد . وزارت خارجه انگلیس فکر انحلال نیروی قزاق را مطرح کرد ( همان ، ص 62و63) ؛ تمهیدی برای بیرون کشیدن قزاق ها از میدان و به کار گیری آنها در میدانی دیگر . به نظر می رسد شمال ایران در این ایام به میدانی برای موازنه پینگ پنگی رفقای قدیم و رقبای جدید تبدیل شده باشد ، که با اقدام انگلیس برای قدرت نمایی با تصرف شمال و رشت و جمع و جور کردن نیروی قزاق مواجه می شویم . روز 4 نوامبر 1920 هیئت نمایندگی انگلیس در مطبوعات ایران اعلام کرد که "واحدهای انگلیسی بدون هیچ گونه درگیری به سمت رشت پیشروی می کنند" ؛ در حالی که نباید سربازان قدیمیِ استاروسلسکی متفرق می شدند ( همان ، صص64-66) .

از رفتار دیپلماتها و فرماندهان انگلیسی در آن ایام از جمله تقاضای تخلیه دیپلماتیک تهران چنین برداشت می شد که انگلستان از مسائلی باخبر است که دیگر دول از آن بی خبرند. دست کم انگلیسی ها می توانستند با توجه به تحرکات نظامی روسها در صفحه شمالی چنین القا کنند که خطر تصرف تهران جدی است . این بود که در اولین روزهای سال 1921 ، یعنی زمستان 1299 هیئت نمایندگی انگلیس به عنوان پیش بینی حوادثی که فقط این هیئت از آن خبر داشت از گروه های اروپایی مقیم تهران خواست تا ایران را ترک کنند . بهانه ای که می آوردند پیشروی قریب الوقوع بلشویک ها به سوی ایران بود (همان ، ص133و134) . انگلیسی ها با اقدام به تشویق خارجیان به ترک تهران در ماه های دی و بهمن آشکارا هدفی جز حفظ جان انسان ها و منافع مادی داشتند (همان ، ص135) . هدف ، تخلیه تهران از دیپلماتها و نیروهای بیگانه برای کودتا و تصرف بی مزاحمِ پایتخت بود.

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 2 ارديبهشت 1403 ساعت: 15:21