خان در راهِ شاهی

ساخت وبلاگ

خان در راهِ شاهی

رضا خان (1256 1323ش. ) مردی به نظر می رسید که بنا به تلقی انگلیسی ها در سالهای پس از مشروطه می توانست مرد قدرتمند مدافع منافع انگلیس باشد . اما شرایط از نظر اجتماعی و سیاسی به گونه ای نبود که او بتواند در روندی طبیعی قدرت را به دست گیرد . جمع بندی این بود که باید در غیاب رقیب یعنی روسیه که در پی انقلاب 1917 تقریبا از دور خارج شده بود ، دولتی وابسته روی کار آید . این دولت وابسته لزوما می باید متکی بر ارتشی متحدالشکل باشد که با قدرت نظامی اعمال حاکمیت نماید . اینجا بود که ضرورت استقرار مرد قدرتمند را پیش کشیدند و گناه ناکامی ها را به گردن مشروطه ای که در انواع آشوبها و دسیسه ها گرفتار شده بود و به قول حسین آبادیان (ایران از سقوط مشروطه تا کودتای سوم اسفند ، ص21) دیگر"وجود خارجی نداشت" انداختند. کودتا نقطه عزیمت چهارده سال تلاش گروه های بحران ساز داخلی و انگلیسی های ذی نفوذ در مناسبات سیاسی ایران بود. کودتا نعم البدل قرارداد 1919 بود زیرا اهداف قرارداد را با امکانات ایران و نه انگلیس عملی ساخت ؛ با این تفاوت که بنیاد حکومت را هم دگرگون نمود و ضامن اجرایی آن را دیکتاتوریِ"رضاخان" قرار داد ( ر. ک : همان ، ص30) ؛ چهره ای که می رفت تا "رضاشاه" شود. او در شرایطی وارد میدان می شدکه در سال های پس از مشروطه خصوصا پس از قرارداد 1919 ایران و انگلیس ، با انواع قیام های کوچک و بزرگ آزادی خواهانه و استقلال طلبانه و در کنار آنها انواع آشوب آفرینی و تردید افکنی به نام کمیته مجازات علیه مشروطه و میرزاکوچک خان و شیخ محمد خیابانی ، نیز بحران های پدیدآمده از سوی امثال سیدعلی یزدی پدر سیدضیاء ، سردار محیی ، میرزاکریم خان رشتی ، سلیمان میرزا اسکندری ، سیدمحمدرضا مساوات ، محمدعلی خان کتابفروش ، میرزاعلی اکبر ساعت ساز ، حسینقلی خان نواب ، وحیدالملک شیبانی و دکتر اسماعیل خان مرزبان ( ر.ک : همان ، ص 27، 28 ، 353-358، 44؛ نیز : چکیده تاریخ ایران ، ص165) کشور را التهاب و اغتشاش فرا گرفته بود .

در این بین یکی از وظایف رضاخان ، ساماندهی به رابطه دوستان قدیمی انگلستان در ایران مثلا شیخ خزعل در خوزستان با حاکمان امپراتوری در لندن بود . به نظر می رسید این روابط در مواردی از مدار مطلوب لندن نشین ها خارج شده است (ر.ک : ایران از سقوط مشروطه تا کودتای سوم اسفند ، صص 589-605) . از سویی لندن مایل بود با آمدن رضاخان مسائل زمین مانده ای چون شرکت استاندارد اویل و نفت شمال هم حل شود (ر. ک: همان ، صص 609-742) . این در حالی بود که رضاخان تا پیش از حضور در مدار طرح های سیاسی و نظامی انگلیس فردی بیسواد به شمار می آمد. همایون صنعتی زاده جایی ( از فرانکلین تا لاله زار ، ص71و72) می نویسد : موقع چاپ کتاب مردان خودساخته فکر کردم یکی از مردان خودساخته رضاشاه است. به سرم زد شرح حال او را بدهم پسرش محمدرضاشاه بنویسد . رفتم پیش علاء وزیر دربار . استقبال کرد . گفت خودت بنویس . دادم نوشتند و توی آن هم آمد که : " بابای من بیسواد بود، خواندن و نوشتن بلد نبود . وقتی چهل سالش بود در پادگان قصر خواندن و نوشتن یاد گرفت ". شاه نخوانده امضا کرده بود . بیست هزار تا چاپ کردیم . مادر شاه که می خوانَد جمله را می بیند . ما را تحویل تیمور بختیار دادند . مدتی طول کشید تا بختیار بفهمد که شاه خودش متن را امضا کرده .

رضاخان عمدتا یک عضو نیروی قزاق بود ؛ نیرویی که از اوایل دهه 60 قرن سیزدهم شمسی مورد توجه و خوشایند ناصرالدین شاه قاجار قرار گرفته بود و پس از تشکیل ، بخشی از ارتش ایران شد و نهایتا طومار سلسله قاجار را در هم پیچید . حسن ارفع از امرای ارتش شاهنشاهی تعریف می کند : دی 1292 ، سردار ساعد پسر صدراعظم اتابک اعظم برایم توضیح داد که قزاق های ایرانی اعضای تشکیلاتی نظامی هستند تقریبا به اندازه یک تیپ . این تشکیلات در سال 1261 شمسی تحت تعلیم و سازماندهی مربیان روس شکل گرفت .داستان از این قرار بود که ناصرالدین شاه در سفر دومش به اروپا در سال 1878(1258) از کارآیی و انضباط آن دسته از قزاق های روس که مامور حفاظتش بودند به شگفت آمد و از تزار روسیه خواست چند افسر قزاق را برای تشکیل نیرویی مشابه به ایران بفرستد تا گارد ویژه او باشند . تزار از این پیشنهاد که موجب گسترش نفوذ روسیه در ایران می شد با کمال میل استقبال کرد ( در زمانه پنج شاه ، ص 66) . این نیروها تحت تسلط و نفوذ کامل روسیه و البته با خرج ایران اداره می شدند (ر. ک : همان ، ص 66 و صفحات بعد ) . این یعنی انگلستان سال 1299 - در دوره افول قدرت و حضور روسیه در ایران تصمیم گرفته بود از عنصری پرورش یافته در ساز و کار نظامی روس ها برای رسیدن به اهداف خویش استفاده کند و استفاده کرد . سالها بعد از کودتا در خاطرات جهانگیر تفضلی (1293-1369ش.) از کارگزاران حکومت پهلوی آمده که : قوام السلطنه ، عامری و نیک پور ، با استالین ، مولوتف ]از نخست وزیرهای شوروی[ و مترجم نشسته بودند. مارشال بودینی که زمانی سرگروهبان بوده در قزوین و زیر نظر افسران روسی که بر قزاق های ایران فرماندهی داشتند می گفت : در ایران بودم و دو قزاق خیلی خوب در گروه من بودند . یکی رضاخان و دیگری احمد آقا ]یعنی سپهبد امیراحمدی[ . رضا خان قزاق خیلی خوبی بود. حیف که بعد رفت و با انگلیسی ها ساخت و شاه شد و دیگر ما را فراموش کرد و دشمن ما هم شد (خاطرات جهانگیر تفضلی ، ص69) . بیان تاسف آمیز روس ها از اینکه نتوانسته اند از مهره دست پرورد خود در راستای منافع شوروی بهره برداری کنند چندان هم بلاوجه نیست . رضاخان سی سال قبل از کودتای 1299 در قزاقخانه بوده است ؛ فردی با دیسیپلین نظامی که در این چارچوب عادت کرده فرمان بشنود و اجرا کند ("نقش انگلیس در کودتای 1299") .

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 2 ارديبهشت 1403 ساعت: 15:21