حال و روز کتابخوانی

ساخت وبلاگ

حال و روز کتابخوانی

دکتر محمد حسن صنعتی

با آنکه در دهه های گذشته در ایران افراد بسیاری تحصیلات عالیه در رشته های مختلف را پشت سر نهاده اند و اهل تحقیق و تالیف شده اند ، گویی پیوند محققان و نویسندگان با بدنه کتابخوان ضعیف بوده و تاثیری در جهت تعالی درک فرهنگی و علمی جامعه از این طریق حاصل نشده است. علت های گوناگونی در بین است. بسا افرادی که کتاب را صرفا به منظور پرجلا کردن محل کار و زندگی و به کار بردن آن برای تزیین خریداری می کنند (ابرامی ، 1357: 14) . تفاوت ما و کشورهای صنعتی در آن است که ما اگر بتوانیم ، به قصد تفاخر به داشتن کتابخانه ، کتابها را خریداری و معمولا حبس می کنیم اما در ممالک صنعتی بیش از نیمی از کتب انتشار یافته در کتابخانه ها جای می گیرند و افراد کتاب را بیشتر از طریق کتابخانه دریافت و مطالعه می کنند (همان: 44) . می توان گفت هر کتابخانه برای ایجاد امکان پاسخگویی به همه جویندگان یک کتاب ، از هر کتاب تعداد نسخه زیادی تهیه و نگهداری می کند ؛ روشن است که احتمالا به تعداد نصف تیراژ کتابهای منتشره از هر عنوان کتاب ، کتابخانه در این کشورها فعال نیست.

در این بین رفتار متولیان کتاب و کتابخوانی از حیث تاثیری که بر میزان رغبت مراجعه کنندگان به کتابخوانی دارد دارای اهمیت است . به عبارتی این مهم است که آیا آنان آموزش های لازم برای کسب توانایی های کارشناختی و از جمله اخلاق پاسخگویی سریع و دقیق و محترمانه و مشوق به درخواست کنندگان کتاب را گذرانده اند یا خیر. کتابدار اگر کتابخوان باشد و از صلاحیتهای کتاب شناختی برخودار شده باشد ، اهتمام به این نکته مهم خواهد داشت که فرد اهل کتاب به دنبال فهم حقیقتی تازه است ، صرف نظر از آنکه حقیقت را در یک کتاب مربوط به رشته فیزیک جستجو کرده باشد یا کتابی در علم الهیات . و در این صورت با شوق و ذوق با جوینده کتاب همدلی و همراهی نشان خواهد داد و همچون بعضی از متولیان کتابخانه ها به گونه ای رفتار نخواهد کرد که در هنگام یافتن و ارائه کتاب گویی می خواهند بخشی از ارثِ تعلق گرفته به خود را در اختیار مراجعه کننده قرار دهند.

کسانی که پیرامون عادت مطالعه و تشویق مردم به خواندن بررسی کرده اند اعتقاد دارند که هیچ انگیزه ای قویتر از آن نیست که کتاب در اختیار افراد قرار گیرد و هیچ عاملی بهتر و قابل اعتمادتر از کتابخانه جهت در دسترس قرار دادن کتاب برای اکثریت مردم جامعه وجود ندارد ، خواه مردم به مراکز فرهنگی و اقتصادی کشور خویش نزدیک باشند و خواه قدرت خرید فردی آنان برای ابتیاع کتاب کم باشد یا زیاد (همان : 43) . بعضی فکر می کنند عمدتا این قشر موثر فرهنگی شامل معلم و نویسنده و برنامه ساز و هنرمند ... - است که باید مطالعه کند و بقیه گروه ها مثلا کارمندان ادارات خصوصا ادارات غیرفرهنگی هیچ نیازی به مطالعه ندارند و چه بسا مطالعه آنها را از انجام وظایف شان باز دارد ! حال آنکه اگر فهم درستی از نقش آگاهی یک عضو جامعه ، مشخصا یک کارگزار امور اداری یا اجتماعی یا اقتصادی یا ورزشی در انجام درست تر وموثرتر وظایفش در بین باشد ، نه تنها از مطالعه برنامه ریزی شده و غیر مخل در روند خدمت رسانی استقبال می شود که برای آن حقوق و حتی پاداش هم در نظر گرفته می شود . در جنب این سخن البته فرض محل اتفاق این است که هر کس ترجیحا باید به مطالعه علم نافع و کاربردی در مسیر مسائل ملموس و موثر در چرخه زندگی یا مسئولیتهای خود اهتمام کند و برای مطالعه وقت بگذارد. به قول هوشنگ ابرامی هر خواندنی جنبه مثبت ندارد و موجب تعالی آدمی نمی تواند شد . اخبار و نوشته های جنایی چه در روزنامه ها و چه در کتابها از آن زمره اند (همان : 10) .

یک بررسی که سال 1972 در وین انجام گرفته نشان داده که در مدارسی که کتابخانه دارند قریب 80 درصد از دانش آموزان مطالعه می کنند ، حال آنکه در مدرسه هایی که دارای کتابخانه نیستند تعداد دانش آموزان اهل مطالعه به سختی به نصف این میزان یعنی 40 درصد می رسد (همان : 44) . این بررسی ها بیانگر نسبت مستقیم است بین انتخاب کتاب ، کتابخوانی و رشد فرد در ابعاد گوناگون زندگی فردی و جمعی . آموختن سواد به دانش آموز ، با این وصف که او سالها در چارچوب آموزش رسمی زندانی باشد و با زجر و شکنجه و هراس ، شعر و تاریخ از حفظ کند و فرمول های نامانوس به خاطر بسپارد انسان خردمند به بار نمی آورد. . نمونه های بیشماری از این افراد را در جوامع دنیای سوم و چهارم می بینید که حتی دانشگاه را هم به پایان می رسانند اما هیچ معرفتی حاصل نکرده اند ، زیرا که در سراسر طول تحصیل جز آنچه معلم ومدرس به آنان دیکته کرده ، خواندن و اندیشیدن مستقل برایشان در دستور کار نبوده است (همان : 40) . شاید یک تدبیر در این باره آن باشد که مشاوره تحصیلی سر و سامان پیدا کند تا رشته تحصیلی به گونه ای انتخاب شود که از نظر داوطلب به اعتبار جذابیت یا وجه کاربردی خواندنی و قابل تحقیق باشد و بالتبع کتاب با اطلاع دقیق و برای خوانده شدن انتخاب شود ؛ کتابی که به سوال یا سوالات مشخصی از ناحیه دانشجو یا محقق پاسخگو باشد . هنگامی که دانش آموز رشته تحصیلی را تنها برای آن انتخاب می کند که از یک نقطه زمانی به او اطلاق دانشجو شود یا حداکثر بتواند به اعتبار آن صاحب شغلی شود هر شغلی و بدین ترتیب برای رسیدن به شغل و احیانا درآمدی به هر رشته تحصیلی تن می دهد ، تصور شکل گیری رابطه مطلوب بین دانش آموختگان دانشگاه با مطالعه و کتاب در حد رویا می مانَد. آنچه خوب است فارغ التحصیلان هر مقطع به آن توجه پیدا کنند این است که آنان در طول تحصیل تنها بخشی از الفبای سواد را فراگرفته اند . علم آموزی و کسب احاطه و معرفت کامل از زمینه های علمی مستلزم مسئله یابی و مسئله شناسی از سوی فردی است که الفبای خواندن را فراگرفته . این در حالی است که دانشگاه ها حتی آموزشهای مربوط به کتاب شناسی و ماخذشناسی رشته های تحصیلی و دروس مربوطه را هم در اختیار دانشجو قرار نمی دهند . از طرفی وقتی که تحصیل پایان می یابد ، موانع مطالعه افزایش پیدا می کند . در این مرحله تغییرات عارض شده در مناسبات فرد با جامعه او را با موانع تازه از جمله در زمینه های اقتصادی و اجتماعی مواجه می کند که علاوه بر تاثیر منفی بر رغبت او به مطالعه بر میزان اشراف و اعتنای فرد بر ملاحظات مربوط به انتخاب منبع مطالعاتی اثر تخریبی می گذارد (ر. ک. ابرامی ، همان : 11) .

می توان ناظر به سوالی در این بحث نگریست . " تحصیل در کشور ما بازو است یا عصا ؟". مطلوب آن است که تحصیل و علائق تحصیلی برای فرد حکم بازوی فکری و علمی داشته باشد تا به مثابه بخشی از ارگانیسم طبیعی فرد در جهت اخذ تصمیم درست از ناحیه او ایفای وظیفه کند و مع الاسف چنین نیست. در کشور ما با تلقی غالبا نادرستی که از تحصیل وجود دارد تحصیل یعنی نمره و مدرک برای عبور فرد از مرحله ای و رفتن به مرحله ای دیگر که می تواند هیچ پیوندی با مرحله قبل و سالهای تحصیل هم نداشته باشد و تحصیل حداکثر یک عصا است. با این همه ، به بیانی واقع بینانه ، تحصیل حتی اگر با مطالعات محققانه در ادامه همراه نشود ، خود به مثابه زیرساخت ذهنی مسئله محور می تواند تا حدودی فرد را در تصمیم گیری معطوف به آگاهی و دانایی نسبت به دیگران که در موقعیت تحصیل قرار نگرفته اند در جایگاه متمایز و برتری قرار دهد.

کارشناسان می گویند در همه افراد سن و سالی که در آن میل به خواندن رو به کاهش می گذارد یکسان نیست . اما بر روی هم هر چه دوره تحصیل کمتر باشد این زمان زودتر فرا می رسد (همان). این یافته علمی تاییدی است بر آنکه نفس تحصیلات عالی فارغ از کم و کیف آن می تواند نقش موثر و ماندگار در جهت خواندن و انس فرد با کتاب داشته باشد. از همین رو می توان گفت توسعه آموزش عالی همواره باید ، ضمن فرهنگ سازی در خصوص نسبت تحصیل و اشتغال ، سیر ارتقایی مطالبات غیر قابل تحقق و چالش های دیگر، در دستور کار دستگاه های تصمیم ساز و اجرایی باشد چرا که این توسعه نسبت مستقیم با ارتقای عمومی سطح فکری و فرهنگی جامعه خواهد داشت. از همین منظر باید افزود که گرچه دستگاه های متولی امر مطالعه باید برای اهتمام افراد با سواد به مطالعات تخصصی و کاربردی گوناگون تلاش کنند تا سرانه مطالعه افزایش پیدا کند ، حتی اگر بخشی از این سرانه مطالعه که در کشور ما خود نیز اندک و در حد غیر قابل توجه است صرف مطالعه کتب درسی شود و به قصد اخذ نمره صورت گرفته باشد مغتنم است.

مطلوب البته آن است که اصول شکل گیری جریان مطالعه روشمند و عالمانه و استاندارد همواره برای جامعه مورد بازخوانی و توجیه و تفهیم باشد . امروز یکی از مشکلات جامعه آن است که اهل کتاب "درباره" نیچه ، "درباره" ادبیات فارسی ، "درباره" زبان مطالعه می کنند و نه نوشته ها و اندیشه های نیچه ، نه عین ادبیات فارسی و متون نظم و نثر آن ، و نه عین شاهنامه و تاریخ بیهقی ، یا بررسی های زبان شناختیِ زبان را. بسیاری وقتها از "درباره" ها هم به علت آنکه نمی توانند متمرکز و ممحض در بحثی معین شوند حظی نمی برند و از مطالعه سرخورده می شوند. برای حل چنین مشکلی می باید نسخه از حکیم نظامی گرفت که می گفت:

می کوش به هر ورق که خوانی

کان دانش را تمام دانی

و می باید یادآور شد که اقتضای فهم یک سخن آن است که خواننده در معنی و بلکه معانی آن متمرکز شده ، حاق مقصود را درک نماید. گاه تمرکز به تنهایی برای درک ابعاد گوناگون یک سخن یا درک وجوه مختلف یک مسئله کفایت نمی کند . در واقع برای رسیدن به عمق و زوایای مسئله مورد بحث و فحص ، "تدریج" لازم است . یعنی خُرده خُرده کلامی منعقد می گردد و خواننده در مبحث ورود پیدا می کند و ضمن تفطن به مختصات سخن ، علاقه مند به پیگیری و حل مسئله می شود. به بیانی ، مطالعه عمیق و محققانه ، به اندازه "بلوغِ" محقَّق در بحث ممکن می گردد و از "تبلیغ" کارچندانی ساخته نیست .

  1. ابرامی، هوشنگ ، کتاب و پدیده کم رشدی ، تهران ، مرکز اسناد فرهنگی آسیا ، تابستان1357.

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 87 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 23:54