جایگاه تاجیکستان در معادلات منطقه ای

ساخت وبلاگ

محمد حسن صنعتی

جایگاه تاجیکستان در معادلات منطقه ای

این قول رایجی ست خصوصا بین تاجیکها که ایرانیان تاجیک اند و ما تاجیکان ایرانی هستیم.ریشه های تاریخی و تباری هم که نشان می دهیم ، چنین تصوری را تصدیق می کندو تاکید می کند بر این سابقه و سائقه که آسیای "وسطی" یا "میانه " یا " مرکزی" خانه اول ایرانی هاست.شاید هم باید گفت خانه اول ایرانی ها آسیای وسطی ست."هم معلومات باستان شناسی و هم دلیل های تاریخی و زبان شناسی ،از آسیای میانه به جانب جنوب، هندوستان ، افغانستان، و ظاهرا به ایران نفوذکردن گروههای مختلف آریایی ( قبلا بیشتر هندو آریایی بعد ایرانی) را اثبات می کند.این همه تاکید می کنند که آسیای وسطی با نواحی همجوار خود قدیم ترین محل اقامت طایفه های هند و ایرانی و مرکز اساسی گسترش آنها بوده است.همین طایفه های ایرانی که در آسیای وسطی مانده اند ، نیاکان اصلی آسیای وسطی از آغاز عهد تاریخ تا اول قرون وسطی محسوب می شوند. (بابا جان غفوروف، تاجیکان، دوشنبه، عرفان، 1997، ص 52)

   چنانکه باستان شناسان گزارش می دهند ایرانیان حداقل از قرنهای ششم و هفتم قبل از میلاد مسیح بر سراسر آسیای میانه مسلط بوده اند.در این بازه زمانی ، در سراسر آسیای وسطی،  باختریها ، خوارزمی ها ، سغدیها ، گروههای سکایی و غیره ، یعنی اقوام کاملا ایرانی مسلط بودند.برپایه اقوام مذکورو قبل از همه باختریها و سغدیها در مراحل ابتدای قرون وسطی ، خلق تاجیک تشکل یافت.(همان، ص43)

   کشوری که از تشکل قوم تاجیک پدیدآمده و امروزه تاجیکستان خوانده می شود، از کشورهای حوزه "بیضی انرژی " شناخته می شود و " محدوده بیضی انرژی، با دو قطر، آسیای مرکزی – قفقاز و خلیج فارس – خزر، از مهم ترین متغیرهای رقابت بین قدرتها در جریان جنگ سرد جدید است.(دکتر سیده مطهره حسینی و دیگران، " جنگ سرد جدید و منطقه آسیای مرکزی و قفقاز" ، دو هفته نامه مطالعات ایران و اوراسیا، سال 6، شماره 7، بهار و تابستان 1391، " صص 166 – 133"، ص 163) در مورد هر کدام  از چهارحوزه استراتژیک آسیای مرکزی، قفقاز،  خلیج فارس و خصوصا خزر بررسی های علمی ارزشمندی صورت گرفته است. از آن جمله مقاله " جنگ سرد جدید و منطقه آسیای مرکزی و قفقاز" نوشته دکتر سیده مطهره حسینی و همکاران ایشان است.خلیج فارس هم بنا به همین بررسیها از مناطقی ست که چه در دوران جنگ سردقدیم و چه جدید ، مورد توجه قدرتهای بزرگ قرار داشته که در دوره جدید نمود بیشتری پیداکرده است.همچنین موقعیت ژئو پلیتیکی افغانستان به دلیل اینکه آسیای مرکزی را به اقیانوس هند متصل می کند و با ایران که قلب خاورمیانه لقب گرفته ، هم مرز است ، دوباره  حائز اهمیت شده است. والبته امریکا توانسته فدرت خود را بر آن تحمیل کند.(همان، ص 163) از سویی در حوزه خلیج فارس و پیرامون دریای خزر یعنی همان جایی که جنگ سردجدید میان قدرتهای بزرگ در حال شکل گیری ست شاهد تقویت نگرش بازیگران مبتنی بر واقعیتهای جغرافیایی و نیز حرکت در راستای به خدمت گرفتن این واقعیتها در جهت اهداف و نیات ایدئولوژیکی هستیم.( همان، ص138)نتیجه این نحوه بازیگری ، بروز اختلافات و فتنه های مذهبی و قتل عام های گسترده ای است که در خاورمیانه و مشخصا در عراق و افغانستان و یمن  و سوریه شاهدآنها هستیم.جنایاتی که ولو در ابعاد کلان آنها قدرتهای جهانی ایفای نقش می کنند ، بازیگریهای منطقه ای و دامن زننده در میدان ، از منازعات تعصب آمیز دینی و مذهبی قوت می گیرد.

   بخشی از اهمیت کشورهای منطقه موسوم به بیضی انرژی ، ناشی از اثر مستقیمی ست که تحولات و رویکردهای این کشورها در زمینه های گوناگون بر روند تحولات در نقاط دیگر جهان از جمله اروپا و امریکا می گذارد.مشخصا ارتباطات همه جانبه آسیا و اروپا که باعث شکل گیری یا موضوعیت یافتن قاره تازه ای به نام اوراسیا شده ، یکی از دغدغه های قدرتهای جهانی ست.ایالات متحده و بریتانیا که می کوشند به هر وسیله ممکن بر منافع و راههای ارتباط اوراسیا نظارت کنند ، بیشترین خطر را پدید آورده اند. انگلیسی زبانان بعد از رسیدن به نتایج معینی در بالکان ، خاورنزدیک، آسیای مرکزی و قفقاز، می کوشند توان ژئو پلیتیکی کشورهای اصلی این قاره و بخصوص چین، روسیه، آلمان و ایران را خنثی کنند.بازسازی ساختار ژئو پلیتیکی مناطق آسیای مرکزی و خاورمیانه و کمک به ایجاد دولتهای جدید کردستان، بلوچستان، پشتونستان و واحدهای دولتی دیگر در نقشه سیاسی جهان از جمله برنامه های استراتژیستهای آتلانتیک است.(همان، ص 153)

   از بین مناطق استراتژیک مورد اشاره، آسیای میانه در زمان امیر مظفر والی بخارا به روسیه ملحق شده است.پس از فوت امیر نصر الله ، عنان سلطنت به دست یگانه پسر او مظفر رسید.(1885 – 1861م.)نوشته اند که مظفر پسر و وارث امیرنصر الله ( یا امیرقصاب، حکومت:1861- 1826م.) ذره ای مهر پدری احساس نمی کرد.و امیر نصر الله هیچ نمی خواست که مظفر وارث تخت بخارا گردد.بنا بر این پدر ، کشتن پسرش را – که مثل خود او سفاک و خونخوار بود – به دلیل آنکه پسر دیگری نداشت، به تاخیر می انداخت. ( علی اصغر شعر دوست، تاریخ ادبیات نوین تاجیکستان، تهران، علمی و فرهنگی، 1390، ص 26)   

 

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 157 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 20:36