«آقاي پنج درصد»
(مروري برزندگي جعفرشريف امامي)
محمد حسن صنعتي
جعفر شريف امامي فرزند حاج شيخ نظام العلما و برادرزادة نظام الاسلام امام جمعه سابق تهران روز 17 شهريور سال 1289 در تهران به دنيا آمد. پدرش پيشكارميرزا ابوالقاسم امام جمعه بود.1 وي در سال 1335 با دختر معظم السلطان2 ازدواج نمود و داراي سه فرزند شد؛ دو دختر به نام شيرين و سيمين و يك پسر به نام علي.
وي كه در مدرسه ايران و آلمان درس خوانده بود با زبان آلماني از نوجواني آشنايي يافت و براي كار به جمع كارگران راهآهن اهواز پيوست: «در آن موقع ميخواستند يك كارخانه تعمير درست بكنند براي تعميرات واگنها و لوكوموتيوها و غيره. يك شخص ارمني آنجا سركارگر بود. مولرمرا به او معرفي كرد (و گفت) كه بايد با او همكاري بكنم. او هم ملاحظه نكرد. از همان روز اول (مرا) با چند عملة عرب همراه كرد كه مثلاً يك سر نردبان را يكي از آنها ميگرفت و يك سرش را هم من ميگرفتم تا اطمينان حاصل شود كه آماده هستم كه كار بكنم. دو سه روزي كه آنجا به اين صورت شروع به كار كردم نقشههاي كارخانه آمد كه ماشينآلات را نصب بكنيم. آنجا ديگر خود سركارگر هم نميتوانست كه خوب نقشهها را بخواند و مجبور بود از من استفاده بكند و كارهاي ريختن طرح فونداسيون ماشينآلات و پايههاي مربوط به ترانس ميسيون [انتقال نيرو] و غيره، تمامش را ديگر من دستور ميدادم كه چه بكنند.»3
وي پس از بازگشت از آلمان در سال 1309 در منطقه جنوبي راهآهن معاون سركارگر قسمت نصب شد و حقوق ماهانة قابل ملاحظهاي دريافت ميكرد. وي كه از همان آغاز به خدمت دولتي پذيرفته شده بود پس از مدتي معاون فني بنگاه راهآهن شد.
شريف امامي در سال 1313 از سوي وزارت راه براي ادامه تحصيل راهي سوئد شد. پس از شش سال در سال 1319 به وطن بازگشت و با سرعت مشاغل مهم را يكي پس از ديگري به چنگ آورد: معاونت راهآهن، رياست بنگاه آبياري در نخست وزيري قوامالسلطنه در سال 1324، معاونت وزارت راه و رياست بنگاه راهآهن. در اين مدت يك بار در سال 1322 به اتهام آلمانوفيل بودن بازداشت شد.پس از معاونت فني و رياست بنگاه راهآهن وي به مناصبي چون معاونت وزارت راه و سرپرستي راهآهن رسيد. در تير ماه سال 1329 وزارت راه دولت رزمآرا برعهدة او گذاشته شد.
مديريت عامل سازمان برنامه و رياست شوراي عالي سازمان برنامه مسئوليتهايي بود كه پس از قتل رزمآرا در تير 1329 و روي كار آمدن علا برعهده شريف امامي نهاده شد. در نخست وزيري مصدق رئيس شوراي عالي سازمان برنامه بود كه كودتاي 28 مرداد 1332 اتفاق افتاد و واسطة تسليم و تحويل وي به ژنرال كودتاچي فضلالله زاهدي شد.
شريف امامي كه در سال 1331 به عنوان سناتور انتخابي نيز از تهران وارد سنا شده بود، چهار سال پس از كودتا وزير صنايع و معادن كابينة اقبال شد و تا سال 1339 كه كفيل نخست وزيري شده بود در اين سمت ماند.
هنگامي كه با استعفاي اقبال4 دولت وي ساقط شد، مهندس جعفر شريف امامي وزير صنايع و معادن كابينة اقبال به نخست وزيري منصوب گرديد؛ شهريور 1339. 5 وي مأمور تجديد انتخابات دورة بيستم مجلس شوراي ملي بود و هنگامي كه مأموريت خود را در اسفندماه اين سال انجام داد، پس از استعفا براي بازگذاشتن تشريفاتي دست شاه به دليل تغيير مجلس، پس از يك دورة 8 ماهه نخست وزيري مجدداً مأمور تشكيل كابينه گرديد. در كابينة وي، به بياني در دو كابينة پيدرپي وي اين وزرا حضور يافتند. دادگستري، محمدعلي هدايتي، محمدعلي ممتاز، خارجه، يدالله عضدي، حسين قدس نخعي، بهداري، دكتر جهانشاه صالح، دكتر جواد آشتياني، فرهنگ، محمود مهران، عيسي صديق اعلم، دكتر جهانشاه صالح، راه، سرلشكر ولي انصاري، ابوالحسن بهنيا، جنگ، سپهبد علي اصغر نقدي، دارايي، سرلشكر علي اكبر ضرغام، عبدالباقي شعاعي، پست و تلگراف، عبدالحسين اعتبار، كشور، سپهبد مهديقلي علوي مقدم، سپهبد صادق اميرعزيزي، صنايع و معادن، طاهر ضيايي، كار، احمدعلي بهرامي، گمركات و انحصارات، محمدرضي ويشكايي، بازرگاني، علي اصغرپور همايون، كشاورزي، ابراهيم مهدوي، مشاور (سرپرست امور اقتصادي)، محمد سجادي، مشاور (رئيس سازمان برنامه) خسرو هدايت، احمد آرامش، معاون (رئيس ساواك)، سپهبد تيمور بختيار، مشاور (انتشارات و راديو)، نصرتالله معينيان، ومشاور، اشرف احمدي، حسن نبوي. 6 دولت وي تا 15 ارديبهشت 1340 پاييد: «افردي كه به منزل آقاي دكتر اميني ميروند به طور محسوس زيادتر شده است.» در اين تاريخ پس از مدتي شايعة نخست وزيري اميني، شريف امامي، جاي خود را به وي داد.
پس از قدرت يافتن اميني، محمود طلوعي خبر از 14 ماه خانهنشيني شريف امامي ميدهد. چندي بعد در سال 1342 به عنوان سناتور انتخابي تهران به سنا برميگردد و به اشاره شاه رياست سنا را برعهده ميگيرد. 7 در طول رياست 15 سالة شريف امامي، برسنا، همزمان با نخست وزيري هويدا دوبار به طور جدِّ شايعة نخست وزيري مجددوي مطرح شد؛ يك بار در مهرماه 1345 همزمان با شايعة بيماري هويدا؛ گرچه گفته ميشد: «بيماري آقاي نخست وزيري يك بيماري سياسي به شمار ميرود.» 8 و بار ديگر به موازات استيضاح دولت هويدا از طرف حزبپان ايرانيست: «دولت هويدا بركنار و آقاي شريف امامي نخست وزير خواهند شد.9» در ارديبهشت 1349. شهريور سال 1357 در ماههاي پاياني عمر رژيم پهلوي و هنگامي كه روابط بخشهاي رژيم از درون فرو پاشيده بود، شريف امامي دوباره نخست وزير شد: «من از طرز كار فرمانداري نظامي سر در نميآورم و نميدانم با ارتشبد اويسي چه بكنم. مشكل من يكي دو تا نيست. فرمانداري نظامي نه تنها قانون حكومت نظامي را به موقع اجرا نگذاشته و رأساً محركين و مسبّبين اغتشاشات را دستگير نمينمايد بلكه امكانات اختفا و فرار اشخاصي را هم كه به فرمانداري نظامي ابلاغ ميشود كه بازداشت كنند فراهم مينمايد. مشكل من ارتشبد اويسي فرماندار نظامي است.» 10
پس از دو ماه تهديد و قتل و كشتار به ويژه كشتار 17 شهريور 57 از يك سو و شعار آزادي و تحول از سوي ديگر و عقبنشينيهاي گام به گام رژيم، دولت شريف امامي جاي خود را به حكومت نظامي ارتشبد غلامعلي ازهاري سپرد. او كه رياست اعظم لژهاي ماسوني را عهدهدار بود وجايگاه رفيعي در ميان ماسونهاي جهان داشت بار ديگر به جايگاه اصليش بازگشت: 11 «پيشگاه مبارك اعليحضرت همايون شاهنشاه آريا مهر نظر به اينكه وضع فعلي كشور و شدت تحريكات ايجاب مينمايد كه دولت بركنار رفته و جاي خود را به دولتي بدهد كه بتواند اغتشاشات و اعتصابات را پايان دهد عليهذا استدعا مينمايد استعفاي دولت را بپذيرند. نخست وزير شريف امامي، 14/8/1357» 12 در حالي كه شاه از نصب دوم شريف امامي به نخست وزيري در سال 1357 پشيمان بود. 13
شريف امامي در تاريخ 23/2/1361 به حبيب لاجوردي ويراستار خاطرات شفاهياش ميگويد كه درسي سال گذشته شرح جلسهها و گفتگوهاي رسمي خود را روزانه يادداشت ميكرده و اظهار تأسف ميكند از اينكه اين دفترها را با خود به خارج نياورده است: 14 «بعد شنيدم كه در يكي از بازرسيهاي اوليه اعضاي كميته، يادداشتهاي دست نوشتة مرا ديده و آنها را با خودشان از منزل بيرون بردهاند.» 15 در اين يادداشتها قطعاً خاطراتي از اين دست فراوان بوده است: «برنامة قطار را هميشه ميگذاشتند جلوي اعليحضرت [رضاشاه] و [ايشان] مراقب بودند قطار سر دقيقه راه بيفتد و سر دقيقه هم برسد به ايستگاه بعدي. اگر جلوتر يا عقبتر ميرسيد بازخواست ميكردند. لذا دستور داده بوديم به راننده كه قدري تندتر برود و به ايستگاه كه نزديك ميشود آهسته بكند كه درست سر دقيقه ترمز آخر را بكشد تا قطار بايستد.» 16
منابع و پينوشتها
1. پرونده انفرادي «جعفر شريف امامي» ، مضبوط در آرشيو اسناد موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي.
2. عبارتي از اسناد دالّ شهرت خانوادة معظمي است: «مهندس شريف امامي هم داماد معظميها ميباشند.»
3. خاطرات جعفر شريف امامي، ويراستار: حبيب لاجوردي، چ دوم، تهران، سخن، 1380، ص 17.
4. بازيگران عصر پهلوي، 2 مجله، محمود طلوعي، چ پنجم، تهران، نشر علم، 1383، ج 1، ص 426.
5. زندگينامة سياسي دكتر مظفر بقايي، حسين آباديان، چ اول، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1377، ص 241.
6. از سيد ضياء تا بختيار، مسعود بهنود، چ هشتم، تهران، سازمان انتشارات جاويدان، 1378، ص 443.
7. بازيگران عصر پهلوي، محمود طلوعي، ج 1، ص 553. رياست وي بر سنا تا پايان عمر رژيم پهلوي – 1357- دوام يا فت.
8. پرونده انفرادي شريف امامي.
9. همان
10. قلم و سياست، ج 4: سرگذشت رژيم شاهنشاهي درواپسين روزها، محمدعلي سفري، چ اول، تهران، پروين نامك، 1380، ص 19 و 20.
11. پرونده انفرادي.
12. ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 2، ويراستار، چ پنجم، تهران، انتشارات اطلاعات، پاييز 1371، ص 422. براي گزارش تفصيلي از اقدامات و روند تحولات در كابينه سال 57 شريف امامي ر.ك: تاريخ سياسي بيست و پنجسالة ايران، سرهنگ غلامرضا نجاتي، 2 جلد در يك مجلد، چ ششم، تهران، خدمات فرهنگي رسا، 1379، ج 2 صص 82-134؛ و براي آشنايي با «سيماي سياسي جعفر شريف امامي» ر.ك: ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 2، ويراستار، صص 399-422.
13. تاريخ سياسي بيست و پنجسالة ايران، سرهنگ غلامرضا نجاتي، ج 2، ص 81.
14. خاطرات جعفر شريف امامي، ويراستار: حبيب لاجوردي، ص 8.
15. همان، ص 9.
16. همان، ص 4 و 5.
ادب صنعتی...
برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 169