شریف امامی، ثروت، مولفه قدرت

ساخت وبلاگ

شریف امامی، ثروت، مولفه قدرت

 

در يك فرم مشخصات كه جعفرشريف امامي در 52 سالگي در 1341 پركرده، در مقابل كلمة «اعتيادات» نوشته شده: «ندارد.» پرسيده‌اند: در كداميك از نقاط كشور ملك داريد؟ پاسخ داده شده: «در ورامين و ساوه.» و جاي ديگر «وضع مالي، عالي است.» اما در فرم ديگري كه گويا در خصوص وي تنظيم شده، مقابل كلمة «محاسن» خالي است اما مقابل «معايب» آمده: «اصولاً تاجر پيشه است.» 17

چنين مي‌نمايد كه افزودن بر ثروت و سرمايه علاوه بر ارضاي حسّ فزون طلبي و دنياخواهي براي سياستمداري كه به شيوه‌هاي معمول از قبيل تحزب و حزب‌پردازي و ميتنيگ راه انداختن اقبال نشان داده، به مثابه مؤلفه قدرت در تحكيم حضور سياسي نيز بوده است. او نيز تجسمي است از رجال دوران پهلوي كه حب مقام و جاه از سيمايشان مي‌درخشد. نگاه به قسمتي از مدالها و نشانهاي او حاكي است كه وي نيز در اين راه حد اشباع نداشته و حدّ و مرزي نمي‌شناخته است. 18

بخشي از اقدامات شريف‌امامي در «پيمودن پله‌هاي ترقي» مبتني بر دوستيهاي وي بارجال سياسي و دولتمردان بوده است: «چون با مرحوم رزم‌آرا دوست بودند در زمان نخست وزيري ايشان به وزارت راه رسيده» 19 و بخشي ديگر با كمك چهره‌هايي چون احمد آرامش و عبدالله معظمي . شريف امامي برادرزن آرامش و معظمي برادرزن شريف امامي بود: «با توجه به انتساب ايشان – شريف امامي وزير صنايع و معدن و برادر زن آرامش – با معظمي‌ها و دارو دسته مصدق، اقدامات اخير آقاي مهندس شريف امامي از قبيل انتقال كارخانجات صنعتي از سازمان برنامه به وزارت صنايع و معادن... و سرو صداهايي كه اخيراً از طرف مديران كارخانجات داخلي به منظور جلوگيري از صدور پنبه به خارجه صورت گرفته همه طبق نقشه معيني است كه از طرف مهندسين و اعضاي حزب ايران و طرفداران مصدق جهت ايجاد محبوبيت براي آقاي مهندس شريف امامي بين طبقه تحصيلكرده و مهندسين و دارو دستة جبهه ملي سابق مي‌باشد.» 20

در پروندة شريف امامي جايي اينگونه به آرامش اشاره شده: «مشارالیه كه در سال 1338 از خدمت دولت مستعفي گرديده بود در سال 1339 [سال نخست وزيري شريف امامي] بنا بر ارتباط سببي كه با شريف امامي داشت – همسر آرامش خواهر شريف امامي بود – در كابينة وي به عنوان وزير مشاور و قائم مقام نخست وزير در سازمان برنامه منصوب گرديد.» 21

احمد آرامش در سال 1334 نسبت به تشكيل گروه‌ ترقيخواهان ايران اقدام نموده بود. اين گروه فعاليت چنداني نداشت، تا آنكه در كابينة شريف امامي، آرامش به سرپرستي سازمان برنامه دست يافت. وي در اولين اقدام گزارش معروف خود را در مورد وضع ناگوار سازمان برنامه و حيف و ميلهايي كه در سازمان مذكور صورت گرفته تقديم مجلس كرد. جالب آنكه چنين گزارشي در زمان نخست وزيري بعدي اميني به دستگيري آرامش منجر شد. 22

شريف امامي همواره در قرار دادهايي كه به نحوي در آنها مدخليت مي‌يافته سهمي براي خود تعيين مي‌نموده است: «در معاملة مربوط به كارخانة ذوب‌آهن از طرف اولياء كارخانه كروپ پورسانتاژي معادل 10% بهاي مورد معامله به حساب اشخاص من جمله آقاي مهندس شريف امامي وزير صنايع و معادن در بانلكهاي خارجي ريخته شده است.» 23

سهم شريف امامي از پروژه‌هاي اقتصادي گاه از طريق برادر و غير مستقيم تأمين مي‌شده است: «شركت ايران كار از اول سازمان برنامه تقريباً از 15 سال پيش فعاليت داشته... گردانندگان آن [از جمله] مهندس شريف امامي برادر رئيس مجلس سنا... [‍به] توصية دكتر شاهكار و امامي‌ها و بخصوص مهندس شريف امامي (رئيس مجلس سنا) وارد معاملات با سازمان برنامه شدند و كارهاي اسفالت ريزي جاده‌ها را برمي‌داشتند.» 24

در اين بين به سختي مي‌توان پذيرفت ايجاد فرصتهاي نابرابر اقتصادي به نفع دوستان از ناحية شريف امامي صرفاً در عواطف دوستانه ريشه داشته، دور از پوشش دوستي براي بهره‌وري از طرحها باشد: «چون مهندس شريف امامي رياست مجلس سنا و نايب التولية بنياد پهلوي دوستي فوق‌العاده با مهندس منوچهر سالور مدير عامل شركت سهامي سيمان فارس درود دارد. در اثر فعاليت مهندس سالور قرار است ابتدا كارخانة سيمان ري از شركت كارخانجات ايران منتزع و به بنياد پهلوي واگذار و بلافاصله اداره كارخانه سيمان ري به مهندس سالور واگذار شود. مهندس سالور مدير يك كارخانه قند واقع در  فارس نيز مي‌باشد. كارخانة سيمان ري را هم توأم با كارخانه مزبور اداره خواهد كرد.» 25

گزارشي كه حسنعلي منصور در تاريخ 23/6/43 به شاه مي‌دهد ناظر به سوء استفادة مالي «جعفر شريف امامي» است كه به دليل طول تصدي رياست سنا، «رئيس مجلس سنا» شناخته مي‌شود: «آقاي مهندس شريف امامي رئيس مجلس سنا علاوه بر حقوقي كه رسماً در هر ماه از مجلس سنا، بانك توسعه صنعتي و معدني ايران، بنياد پهلوي واطاق صنايع دريافت مي‌دارد از چند كارخانة ملي مانند كارخانة شاه‌پسند و غيره مبالغي به عنوان مشاور دريافت مي‌كند كه مجموعاً در ماه در حدود يكصد هزار تومان مي‌شود.» 26 و اين غير از پرداختهاي اعلام نشده و غير رسمي به شريف امامي است: «احمد علي آبادي 27 بزرگ دبير لژ بزرگ ايران كه از جانب مهندس شريف امامي استاد اعظم لژ بزرگ ايران به شدت تقويت مي‌شود و كليه خلافكاريهاي او در امور مالی لژ بزرگ ايران در طول چند سال اخير ناديده گرفته مي‌شود ماهيانه مبلغ 800000 ريال از درآمد فراماسوني را به نامبرده بابت حقوق پرداخت مي‌نمايند.» 28

شريف امامي، علاوه بر حقوقهاي ماهيانه از مجلس سنا، بانك توسعة صنعتي و معدني و اطاق صنايع – در همه هم به عنوان رئيس يا عضو هئيت مديره – دريافت مي‌كرده، از پاداشهاي كلان برخوردار مي‌شده است: «از نيابت توليت املاك پهلوي حقوق ندارد ولي اسفند گذشته گويا 10 ميليون ريال پاداش گرفته.» 29

وي به كمك برادرزنش عبدالله معظمي خود رأساً نيز طرحهاي درآمد زا به اجرا در مي‌آورده: «آقاي شريف امامي داراي گاوداري با شركت معظمي برادرزنش مي‌باشد. روزانه مقدار معتنابهي شير آن را به كارخانة شير پاستورريزه مي‌فروشد.» 30 و «به طوري كه در محل شايع است اكثراً مصرف شير پاستورريزة تهران را دامداري آقاي شريف امامي در اوين تأمين مي‌نمايد.» 31

وي در زمينه دامداري و مرغداري در حاشية تهران وقت به سرمايه‌گذاري پرداخته بود. در يكي از گزارشها خبر از مشكل برخورد با مرغداريها و دامداريهاي اطراف دانشگاه ملي 32 داده مي‌شود: «صاحبان آن اشخاص ذينفوذ و سرشناس مي‌باشند.» 33 و مراد از صاحبان – همانطور كه در سطور پيشين آمد – شريف امامي است.

توليت بنياد پهلوي از سوي نامبرده فرصت و امكان بزرگي بود تا بتواند به منويات اقتصادي دست پيدا كند. در تاريخ سوم مرداد 1341 اسدالله علم كه تا اين تاريخ يعني پنج روز پس از آغاز دوران نخست وزيري‌اش هنوز رياست بنياد پهلوي را عهده‌دار بود، از سمت رياست بنياد پهلوي استعفا داد و به جاي او جعفر شريف امامي منصوب شد. 34

بنياد پهلوي در اواخر عمر رژيم از شركتهاي بزرگ اقتصادي در منطقه به شمار مي‌رفت. دارايي‌هاي اين بنياد هنگامي كه در سال 1340 از سوي شاه موقوفه اعلام شد بدين شرح بود: صددرصد سهام بانك عمران، صددرصد سهام بنگاه ترجمه و نشر كتاب، چهارصد سهم از يكصد هزار سهام شركت شهرآرا، چهارصد سهم از بيست هزار سهم بانك اعتبارات، هشتاد درصد كل سهام بيمه ملي، دويست سهم از بيست هزار سهام بانك ايران و انگليس، هفتاد و هفت و نيم درصد از كل سهام شركت ملي نفتكش ايران، صددرصد سرماية حمل و نقل خليج، مهمانخانة دربند، مهمانخانة قديم رامسر، مهمانخانه جديد رامسر، هتل جديد خزر رامسر، مُتل جديد سخت سر، كازينورامسر، ويلاهاي رامسر، هتل قديم بابلسر، هتل جديد بابلسر، متل‌ها و ويلاهاي بابلسر، هتل بوعلي همدان، هتل آبعلي، هتل جديد و قديم چالوس، هتل جديد و قديم گچسر، هتل ونك، مهمانخانه شاهي، مهمانخانة آمل، مهمانخانة بزرگ هيلتون، مهمانخانة شيراز، زمين مهمانخانه خرمشهر، كليه اموال منقول با اثاثيه و حقوق متعلق به رستوران مهرآباد، پانصد سهم از سهام كارخانه قند كرمانشاه، سه هزار سهم از سيصد هزار سهم كارخانه قند همدان، تمام سهام كارخانة سيمان فارس و خوزستان، هفت هزار سهم از چهل هزار سهم كارخانة قند كوار شيراز، يكصد و شصت سهم از هزار سهم كارخانة تصفية شكر اهواز، سي درصد كل سهام شركت سهامي ايرانيت، چهارصد سهم از چهار هزار و دويست سهم كارخانه گودريچ [توليد كننده انواع لاستيك و تيوپ اتومبيل]، دو هزار سهم از دويست هزار سهم كارخانه قهستان بيرجند، دويست و پنجاه و پنج سهم از هزار سهم كارخانه سيمان تهران، دويست سهم از سهام كارخانه قند فريمان، پنجاه درصد سرمايه بنگاه خيريه داروپخش، پرورشگاه شماره يك، پرورشگاه شمارة دو، پرورشگاه شمارة سه جواديه، پرورشگاه شمارة چهار فرمانفرمائيان، پرورشگاه شماره پنج، پرورشگاه شمارة شش فاتح، سي و پنج دستگاه پرورشگاههاي واقع در شهرستانهاي ايران به ضميمه كليه اموال و اثاثيه متعلق به چهل و يك پرورشگاه فوق‌الذكر. 35

محمدرضا پهلوي به عنوان واقف در سال 1340 اين دارائيها را به طور صوري وقف كرده بود: «توليت موقوفات مزبور به عهده خودمان و بعداً تفويض به ارشد اولاد ذكور نسلاً به نسل مي‌باشد. چنانچه هر يك از متوليهاي آينده اولاد ذكور نداشتند توليت به اولادذكور ارشد و اقرب به ما خواهد رسيد و چنانچه اولادذكوري موجود نباشد توليت با اقرب وارشد اولاد اناث خواهد بود. «و توليت موقوفات در تاريخ 3/5/1341 به «دوست ديگر شاه» شريف امامي سپرده شده بود؛ 36 و بنا به آنچه در يكي از اسناد پرونده وي آمده: «چندي پيش ميليونها تومان به دستور شريف امامي از بنياد پهلوي اختلاس شد.» 37

اينگونه جعفر شريف امامي به «آقاي پنج درصد» شهرت يافت. «مي‌گفتند وجه تسميه‌ي لقبش هم اين بود كه از بيش و كم تمامي قراردادهاي دولتي پنج درصد حق حساب مي‌گرفت.» 38 و شريف امامي دريافته بود كه تا وقتي رضايت خاطر محمدرضا پهلوي را محفوظ نگه دارد، مانع ورادعي بر سرراه نخواهد داشت. او زماني «به دوستان خود اظهار داشته از روز اول نخست وزيري تصميم داشته به مجرد اينكه با ناملايماتي روبرو شد فوراً از كار كناره‌گيري كند زيرا يقين حاصل كرده بود كه اگر نظر مقام شامخ سلطنت نسبت به ايشان مساعد باشد ناملايماتي به وجود نمي‌آيد.» 39 با همين تحليل مي‌دانست كه براي پيشرفت امور و تحقق تمنيات ، پاسداشت خاطرشاه لازم و ضروري است. مطالبي از اين دست كه پس از ترور شاه در 21 فروردين 44 بيان شده در پرونده وي كم نيست. وي در جلسة 25/1/1344 به نمايندگي از سناتورهاي سنا مي‌گويد: «رفع اين خطر عظيم فقط به علت توجه و عنايت پروردگار توانا و باطن مصفاي شاه و رحمت خدا به بيست و دو ميليون جمعيت زن و مرد ايران بوده است.» 40 وي در پيامي از طرف مهندسين در سال 1347 ضمن تبريك عيدنوروز مي‌گويد: «با سپاسگزاري از عنايات و توجهات شاهانه نسبت به مهندسين كشور، همزبان با عموم آنان دوام عمر و بقاء سلطنت شاهنشاه عظيم‌الشأن و سلامت كامل و سعادت دائم علياحضرت شهبانوي محبوب ايران و والاحضرت همايون ولايتعهد را از درگاه قادر متعال مسئلت دارد. چاكر، جعفر  شريف امامي رئيس كانون مهندسين.» 41

مجيزگويي‌هاي شريف امامي مسلماً در جلب توجه شاه مؤثر بود. لذا چندگاه يك بار خبري از «عنايت ملوكانه» به وي داده مي‌شد: «مي‌گويند مسلماً پس از مسافرت [شاه به شمال] تحولاتي در دولت صورت خواهد گرفت. فعلاً در همه جا صحبت از نخست وزيري شريف امامي است.» 42 يا در گزارش ديگري در شهريور 1346 ضمن اشاره به خرابي وضع هويدا نخست وزير آمده: «وقتي شاهنشاه از مسافرت [شمال] مراجعت فرمودند به هويدا اعتنايي نكردند و با شريف امامي گرم گرفته بودند واعليحضرت همايوني از هويدا عصباني هستند و در نوشهر به ايشان پرخاش فرموده‌اند و نظر شاهنشاه اين است كه كابينه آينده غير حزبي باشد. ممكن است يكي از آقايان شريف امامي يا اردشير زاهدي نخست وزير شود.» 43

شريف امامي دريافته بود كه اگر بعضي از اعضاي خانوادة سلطنت را شريك فعاليتهاي اقتصادي خود كند تضمين مؤثري براي منافع خود فراهم كرده است. «جعفر شريف امامي رئيس مجلس سنا و نخست وزير اسبق و طاهر ضيايي سناتور با نفوذ و رئيس اتاق بازرگاني صنايع و معادن نيز گويا در چند زمينه تجاري با اشرف شريك بوده و بدشان نمي‌آيد كه با حمايت از او منافع خود را حفظ كنند.» 44

جالب است كه بپاس اين حمايتهاي مؤثر، شريف امامي حتي سالها بعد از سقوط رژيم وفادارانه و رازدارانه خود را از بيان هرگونه نكته‌اي درباب زندگي خصوصي شاه و اشرف معذور مي‌دارد. وي ضمن قبول دعوت حبيب لاجوردي كه براي شنيدن خاطراتش و تنظيم تاريخ شفاهي هاروارد مراجعه كرده بدون مقدمه مي‌گويد: حاضر نيست دربارة زندگي خصوصي شاه و شاهدخت اشرف صحبت كند. 45

وي در سال 1357 پس از كسب مجدد نخست وزيري براي فرونشاندن خشم عمومي وعده داد با فساد مبارزه كند؛ «ولي در جريان اين مبارزه به جاي آنكه مفسدين اصلي را كه جزو خانواده و اطرافيان شاه بودند تحت تعقيب قرار دهد به سراغ چندتن از عناصر درجه دو و سه رفت و به عنوان مثال با دستگيري دكتر شيخ الاسلام زاده وزير بهداري در حقيقت كوشيد تا از آنها به صورت سپر ايمني مهره‌هاي اصلي استفاده كند و ضمناً با اين كار به مفسدين سطح بالا علامت دهد كه تا دير نشده هر چه تاكنون از كشور خارج نكرده‌اند فوراً بردارند و فرار كنند.» 46 وي خود براساس خبرهايي كه در ماههاي پاياني عمر رژيم داده مي‌شد توانسته بود 31 ميليون دلار از داراييهاي كشور را به حسابهاي خود در خارج از كشور منتقل كند. 47

 منابع و پی نوشتها:

17. پرونده انفرادي.

18. تاريخ سياسي معاصر ايران، دكتر سيد جلال الدين مدني، 2 مجلد، چ دوم، دفتر انتشارات اسلامي، بهمن 1361، ج 1، ص 340.

19. پرونده انفرادي.

20. گزارش مورخ 6/11/1338 در پرونده انفرادي.

21. پرونده انفرادي.

22. همان.

23. همان، 20/1/1339.

24. همان، 1343

25. همان، 10/8/1343.

26. همان، 23/6/1343.

27. ر.ك: ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 2، ويراستار، صص 245،246،337،345،404،405، ... و نيز: اسناد فراماسونري در ايران، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 2 مجلد، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، زمستان 1380، ج 2، صص 25، 36، 63، 66، ....

28. پرونده انفرادي، 11/11/35 [احتمالاً 1355]

29. همان، 11/2/1344.

30. همان.

31. همان، 28/3/1347.

32. نام اين دانشگاه پس از انقلاب اسلامي به «دانشگاه شهيد بهشتي» تغيير يافت.

33. پرونده انفرادي، 22/3/1347.

34. مردي براي تمام فصول، اسدالله علم و سلطنت محمدرضا شاه پهلوي، مظفرشاهدي، چ اول، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1379، ص 198.

35. همان، ص 194 و 195.

36. همان، ص 195.

37. پرونده انفرادي، 7/1/1344، به نقل از رضا حكمت.

38. معماي هويدا، دكتر عباس ميلاني، چ يازدهم، نشر اختران، تهران، ارديبهشت 1381.

39. پرونده انفرادي، 18/2/1340.

40. همان، 25/1//1344.

41. همان، 29/12/1347.

42. همان، 23/6/1346.

43. همان، 27/6/1346.

44. ايران در انقلاب، ج 8: اسناد لانه جاسوسي، دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، بهار 1370، ص 355.

45. خاطرات جعفر شريف امامي، «مقدمه»، ص 7.

46. سقوط شاه، فريدون هويدا، ترجمه ح.ا. مهران، چ سوم، انتشارات اطلاعات، تهران، 1365.

47. ايران بين دو انقلاب، در آمدي برجامعه شناسي سياسي ايران معاصر، يرواند آبراها ميان، ترجمة احمد گل محمدي – محمد ابراهيم فتاحي ولي لايي، چ چهارم، نشرني، تهران، 1378، ص 638.

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 162 تاريخ : پنجشنبه 5 مرداد 1396 ساعت: 17:10