همگرایی و تشکل دینی در آسیای مرکزی با نگاه به تاجیکستان

ساخت وبلاگ

همگرایی و تشکل دینی در آسیای مرکزی

با نگاه به تاجیکستان

محمدحسن صنعتی

درملتهای بخشی از جمهوریهای موسوم به مشترک المنافع به طور طبیعی گروهها و اقشاری هستند که از قابلیت تشکل سازی و وحدت آفرینی برخوردارند. مثلا " خواجه" های آسیای مرکزی که ضامن زندگی روحانی و فرهنگی جامعه شناخته می شوند . ریشه و تبار خواجه ها از نسل مسلمانان نجیب برمی آید . شجره آنها بیشتر از چهار خلیفه راشد( ابوبکر، عمر، عثمان ،علی)یا خواجههای عرب پیدا شده است.خواجه های فرغانه اغلب از نسل خواجه های سمرقند و بخارا و گاه کاشغر هستند. همچنین امکان دارد که از نسل حضرت علی ، سادات و از آنها خواجه ها به دنیا آمده باشند.به تعبیر صاحب نظران ، خواجه ها حافظ آداب و رسوم بوده اند و تا هنگامی که این قشر وجود دارد زندگی روحانی و فرهنگی جامعه محفوظ است.( شریف شکوری – رستم شکوری، آسیای مرکزی درآمدی بر روحیات مردم ، ترجمه محمدجان شکوری بخارایی ومنیژه قبادیانی ، تهران ، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه، 1388، ص 111)

   ازسویی شیعه و سنی در این کشور از موجبات وحدت فراوانی برخوردارندکه احتمالا در اثر مضایق وارده از ناحیه حاکمیت های حزبی و به تبع آن احساس نیاز به همدلی و همراهی تقویت نیز شده است.اساسا در آسیای مرکزی  تشیع با آنچه غربیها از انشقاق و انشعاب در مسیحیت می دانند به کلی متفاوت است.هیچ تعارضی که بتوان آن را تاحدی با جدال کاتولیک – پروتستان مقایسه کرد در میان مسلمانان وجود ندارد . باطنا هم هیچ دلیلی وجود ندارد که این دو نتوانند برادروار در کنارهم زندگی کنند. خصومت هایی که در گذشته میان این دو جامعه بروز کرده ، غالبا ریشه در مسائل دیگری نظیر رقابتهای سیاسی دولتهای صفوی و عثمانی داشته است.در روسیه تزاری و حتی در شوروی سابق ، هیچ گاه میان مسلمانان این کشور بحرانی به وجود نیامده و دلیلی هم برای بروز آن در آینده به چشم نمی خورده است.(شیرین آکینر، اقوام مسلمان اتحادشوروی، ترجمه محمدحسین آریا، تهران ،علمی و فرهنگی، 1367، ص 10 و 11)این همگرایی بین مسلمانان  و مشخصا شیعه و سنی به گونه ای است که بعضا شیعه ، پایگاه احناف فرارودان شناخته می شودو آنان را قائل به نوعی تشیع عاطفی نشان می دهد ، در حالی که حنفی ها از اهل سنت اند.با این حال ، احناف فرارودان و بالخصوص تاجیکان را تا بدانجا محب اهل بیت علیهم السلام می یابیم که می توان آنان را شیعیان عاطفی توصیف کرد.( محمدحسین امیر اردوش، " اسلام گرایی ، تاجیکستان، آسیای مرکزی"، وبگاه "خانه اخبار" ، 25 آبان 1392، ص5)

   در بین تشکل ها و حرکتهای شبه حزبی، " حزب نهضت اسلامی" از احزابی بوده که می توان برای آن تاریخچه فعالیتی – خاصه در کشور تاجیکستان – سراغ گرفت. در زمان تاسیس شعبه تاجیکستانی حزب نهضت اسلامی ، این حزب به نوعی مرکز مخالفان روشنفکر لیبرال که دور جمعیت رستاخیز (1989م.)و سپس حزب دموکرات تاجیکستان (1990م.)متحدشدند شناخته می شد.بعلاوه و بلکه مهم تر ، اینکه ، سرور اسلام رسمی، دانشمند قاضی کلان تورجان زاده بود.این سه شاخه یعنی روشنفکران ، اسلام رسمی و حزب نهضت اسلامی را یک هدف متحدکرد و آن سرنگونی حکومت کمونیستی و احیای دولتداری و معنویت اصیل تاجیکی بود.همخوانی این سه شاخه از نیروهای ضدکمونیستی در فعالیت مشترک همگانی ( تظاهرات طولانی) نمایان می شد.برای نمونه می توان به اعتصاب غذای شاعرنامدار، خانم گلرخسار صفی اوا و مشایخ صوفیه که یکی از آنها پدر توره جان زاده بود به نشانه اعتراض به پارلمان کمونیستی اشاره کرد. چادرهای کسانی که اعتصاب غذاکرده بودند در مرکز شهر دوشنبه ، نشان وحدت تمام نمایندگان عالی فرهنگ و روحانیت بود.در این زمینه ، شادمان یوسف نیز در کتاب "تاجیکستان بهای آزادی"( تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1373، صص 124 – 122)تحقیقات ارزشمندی کرده است.( شریف شکوری- رستم شکوری، همان، ص 108 و 109)در این بین تفاوتی بین نیروهای اسلامی فعال در عرصه های سیاسی به چشم می خورد و آن ناشی از دعوی قدرت داشتن حزب نهضت اسلامی و دعوی قدرت نداشتن توره جان زاده هاست.موضع گیری نظری رهبران حزب نهضت اسلامی در مسکو آشکارا تحت تاثیر نظریات مربوط به طبیعت قدرت اسلام و فعالیت عملی امام خمینی( از جمله کتاب ایشان به نام "حکومت اسلامی") که در آن حکومت و ولایت فقیه را تبلیغ می کند بود.ولی حرکت اسلامی تاجیکی با سروری محمدشریف همت زاده در بیانیه های خود عملا از دعوی قدرت در جمهوری دست کشید.بیانیه های مشابهی نیز از طرف رهبر اسلام رسمی قاضی کلان توره جان زاده اعلام گردید.هردو راه صلح آمیز و پارلمانی حل و فصل مسائل داخلی دولتی را برگزیدند.     ( شریف شکوری – رستم شکوری، همان، ص109)

   درکنار اصل و نسب و در عین حال انگیزه های اعتقادی ، گاهی اقوام بوده اند که در کشورهای آسیای مرکزی ، محوریت همگرایی و تشکل را بر عهده می گرفته اند. بیشتر قبایل قرقیز و قزاق که تا سده نوزدهم زیر فرمان روسیه تزاری درآمدند ، همچنان از عقایدشمن ها پیروی می کردند.یعنی همچون جادوگران و کاهنان قدیم نواحی اورال معتقدبودند انسان می تواند به وسیله سحر و جادو ، طبیعت را زیر سلطه خود درآورد و با ارتباط با جهان فوق طبیعی ، از گزند نیروهای موذی برهد.( شیرین آکینر، اقوام مسلمان اتحادشوروی ، 1367، ص9)اما از سده نوزدهم به بعد، تاتارها اسلام را به میان آنان بردند.تاتارها خود قومی بودندکه از سال 1312م.(برابر قرن هفتم هجری قمری) مسلمان شده بودند.آنان ابتدا در حفظ سرزمین وسیع خود در برابر سلطه جویی روسها بسیار متفرق و منشعب بودند.لاجرم به حمایت مردم بومی نیاز داشتند. پس به وصلت با خاندان های شاهزاده های روسی پرداختند و از حمایت متقابل یکدیگر و بند و بست های درون گروهی که از خصایص سیاسی هردوی آن جوامع بود بهره مند شدند. گرویدن تاتارها به اسلام (که  اعتبارگرایش نهایی آنان به اسلام نصیب خان ازبک، حکمران سال 1312 تا 1342م.اردوی زرین گردید) هیچ مانعی درراه این همکاری متقابل به وجود نیاورد .( شیرین آکینر، همان، ص66)

   اکثریت قریب به اتفاق تاتارها سنی و پیرو مکتب حنفی هستند.مدارس مذهبی تاتارها چنان اشتهاری داشتند که بسیاری آنها را خیلی برتر از حوزه های سمرقند و بخارا می شمردند.در میان فقهایی که این مدارس تربیت می کردند متفکران صاحب نظری چونی مرجانی شهاب الدین ( 1889 -1818م.)پیداشدند که تاثیر بسیار عمیقی در حال و هوای فرهنگ اسلام در روسیه از خود باقی گذاشتند. یکی از مراکز چهارگانه روحانی این کشور که در اوفا دایر است و زبان آن نیز زبان تاتار است  مسئول اداره مسلمانان بخش اروپایی شوروی و سیبری( جمعا حدود 8 الی 12 میلیون نفر با توجه به رشد متوسط 17 درصدی مسلمانان منطقه در هر دهه) می باشد.لیکن در مقایسه با مرکز روحانی آسیای میانه و قزاقستان نمود بسیار کمتری دارد . مثلا در طول 40 سال موجودیت خود تنها در سال 1957 موفق به انتشار یک جزوه 69 صفحه ای در باره آیین عبادی مسلمانان با عنوان " اسلام و اسلام دینی" به زبان تاتار در اوفا شده است.( همان ، ص 81 و 82)

   واقعیت این است که تاتارها در طول دهه های گذشته ، به سمت نوعی اضمحلال در فرهنگ روسی حرکت کرده اند.در سال 1926م.در مناطق شهری 2/96درصد و در مناطق روستایی 4/99درصد زبان تاتار را زبان مادری خود اعلام کرده اند . اما در سال 1970م. این رقم در مناطق شهری به 4/83و در مناطق روستایی به 3/96 درصد رسیده است.(همان، ص 78)  مع الوصف ، هنوز هم این قوم، یکی از اقوام مهم و موثر در رویکرهای اجتماعی و فرهنگی روسیه و آسیای مرکزی شناخته می شود . سطح تحصیل تاتارها به طور قابل ملاحظه ای در آسیای میانه بالاتر است تا در جمهوریهای فدراتیو روسیه . احتمالا این وضع تا اندازه زیادی به تاتارهای کریمه که همیشه از سطح بالای تحصیل برخوردار بوده اند مربوط می شود.( همان ، ص 76)     

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : همگرایی,تشکل,دینی,آسیای,مرکزی,نگاه,تاجیکستان, نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 161 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 0:42