روند زبان و خط در تاجیکستان

ساخت وبلاگ

روند زبان و خط در تاجیکستان
 

دکتر محمد حسن صنعتی


تصور این هست که ورود در چنین مباحثی حتماً بایستی با همۀ جوانب صورت بگیرد، چرا که اگر یک بحث بخواهد، فارغ از همه‌ی زوایای مربوط به خود پیش برود عملاً نمی‌تواند با مخاطبین خود ارتباط  مفیدی برقرار کند. در بحث الفبا و زبان یکی از نکاتی که در مورد سرزمین تاجیک‌ها مدنظر است (که مورد نظر محققان قرار دارد) این بحث است که اگر الفبای مناسب با فرهنگ نیاکان تعریف و مورد استفاده قرار بگیرد، این امر چه تحولی در عرصه های علمی و آموزشی به وجود خواهدآورد؟ تصور این است که تاجیکستانیها با آموختن الفبای فارسی به چندین میلیون وبلاگ فارسی زبان در داخل کشور جمهوری اسلامی ایران و در خارج از کشور ارتباط پیدا می‌کنند و از عمدۀ مطالب آنها (که دارای ارزش علمی، فکری، فرهنگی، آموزشی هستند) به طور مستقیم برخوردار می‌شوند. چون زبان تاجیک زبان فارسی است ، در مقایسه با الفبای رایج به عنوان الفبای مصوب که محترم هم هست به نام الفبای سیریلیک،  تفاوتی وجود دارد . یعنی تاجیک‌ها عرضاً با زبان روسی آشنا هستند نه اصلا و ذاتا؛ چون زبان مادری تاجیک‌ها فارسی است و با آشنایی با الفبای فارسی (بر اساس آماری که چند سال پیش گرفته شد) فرض  این است که تاجیک‌ها به صورت مستقیم قادر هستند با 128 هزار مقاله فقط در فضای مجازی ویکی پدیا ارتباط برقررا کنند. در حالی که تعداد مقاله‌هایی که در همین فضا با الفبای سیریلیک قابل استفاده است تنها 9 هزار مقاله است.
واقعیت این است که برای سخن گفتن از الفبای مورد استفادۀ یک ملت، بایستی ابتدا آن ملت تعریف شود و ممیزه ها و مؤلفه های مشخص مربوط به آن ملت را مرور کنیم. یکی از ویژگی‌‌های تاجیک‌ها در جمهوری‌های آسیای میانه این است که تاجیک ها ملتی فرهنگی شناخته می‌شوند. امروزه ما هم در ارتباط‌های خودمان با تاجیکستان نظرمان این است که با زبان فرهنگی بهتر، راحت‌تر و مناسب تر سخن می گوییم. اگر بنا باشد که مؤلفه‌های فرهنگی مردم تاجیکستان را با هم مرور کنیم (به تعبیر یکی از ضیائیان تاجیکستان) آنهابه نوعی امامزاده‌های آسیای میانه هم تلقی شده اند. تعجب نکنید چون تاجیکستان نماد یک فرهنگ دینی و اسلامی در آسیای میانه است.
   در واقع در گذشته همۀ ترکان مسلمان برای تاجیک‌ها برای دانستن و گسترش دادن فرهنگ اسلامی احترام فراوانی قائل می‌ شدند. احمد دانش، رهبر جنبش معارف پروری در منطقه در تاجیکستان و در شهرهای تاجیک نشین شناخته شده‌ است. دریکی از نوشته‌های احمد دانش اینگونه آمده است که اگر قزاق‌ها تاجیک را حتی به کیفر جرم می‌کشتند، آرامگاه او را مزار و زیارتگاه می‌کردند. اما امروزه به سبب گسسته شدن پیوند تاجیک‌ها با فرهنگ اسلامی در دوره های حاکمیت شوروی سوسیالیستی، به نظر می‌رسد که این جایگاه تاریخی را تاحدودی از دست داده باشند. از منظری دیگر تشخصی که در فضای فرهنگی برای تاجیک ها به وجود آمده به اعتبار آشنایی و ارتباط مستقیم آنها با الفبای فارسی بوده که امروزه بعضاً به تعبیر ضیائیان "خط عربی اساس" خوانده می شود. واقعیت مطلب این است که در شناسایی الفبایی که امروز مورد استفاده‌ی تاجیک‌ها ست (یعنی الفبای سیریلیک یادگار دورانی ازمدنیت گرایی اما نه مدنیت چند هزار سالۀ تاجیکستان به صورت اصیل، بلکه یک مدنیت سوسیالیستی.) است.  هدف اساسی تغییر الفبا در این زمان که اشاره می کنم این است که در بین عامۀ محنت کشان ملیت‌های جمهوری سوسیالستی شوروی تاجیکستان (که خط و سواد عربی داشتند یا عموماً سواد نداشتند) الفبای نوع لاتینی را ابتدا به عنوان سلاح پر قوت شناختند با این تصور که این سلاح پر قوت انقلاب مدنی می تواند وسیله‌ای برای ارتباط تاجیک‌ها با دنیای مدنیت تلقی شود.
   این امر بر اساس  فهمی بود که در آن زمان شکل گرفت ، فهمی که وقتی در ترکیه مطرح شد، حاصل آن خط مورد استفاده به خط لاتین شد. جالب است که این مسئله مورد توجه جمهوری های شوروی هم قرار گرفت و به خط لاتینی روی آوردند. لذا برای تاجیکستان حاصلش این شد که به مدت 10 یا 12 سال از الفبای لاتینی استفاده کنند. اما نکته این است .روی آوردن به الفبا متأثر از یک نوع شیفتگی حتی در میان سردمداران و تصمیم گیرندگان جمهوری های مختلف شوروی صورت گرفت. دیدگاه آنان چنین بود که بایستی به خط لاتینی روی آورد و نتیجه این شد که اقوام بیشتری همچون: آبخاز، آلتایی،آشوری، بلوچ، انگوش، چرچز، قزاق، قره چای، قرقیز، تاتار، کردها، تالش، ترکمن، ازبک، آستی، تاجیک، چچن و عدۀ دیگر از سال 1923 تا سال 1939 الفبای لاتین را مورد استفاده قرار دادند.
لذا اگر امروز دغدغۀ ما در تاجیکستان استقلال کامل این کشور و به نتیجه رسیدن پروژۀ هویت در جمهوری تاجیکستان است باید به این نکته توجه کنیم که روی آوردن به الفبای لاتین نتیجۀ دوره‌ای کوتاه از تاریخ بلنداین سرزمین است که گذشته است. به صورت بخش نامه‌ای به برخی از اقوام ابلاغ شد تا به الفبای لاتین روی بیاورند. البته با این توضیح در آن مقطع و با این پذیرش که روی آوردن به حرف لاتین مترادف و مساوی با دسترسی به مدنیت و پیشرفت در حوزۀ تمدن خواهد بود. در حالی که واقعیت ضمنی این بود که (به عنوان فرض می توان به آن توجه کرد) خط عربی بایستی کنار می‌رفت، چرا که خط عربی خط دین بود و از طریق آشنایی با این خط امکان برقراری با قرآن بود، اما این مسئله نمی توانست برای  سردمداران شوروی سابق مطلوب و خوشایند باشد. طبیعتاً باید ابتدا از رهگذر گسترش خط لاتین که البته این ذهنیت ایجادشده بود که وسیله‌ی مدنیت است، خط عربی به کنار نهاده می‌شد.
در فاصله‌ی میان تاجیکها و فارسی زبانهای دیگر کشورها خط لاتین در یک مقطع ایفای نقش کرد. به این دلیل که خط لاتین در کشورهای فارسی زبان وجود نداشت، بنابراین ما همواره در بحث در الفبا این نکته را باید در نظر بگیریم که روی آوردن به یک الفبا یا اعراض از یک الفبا چه تأثیری در روابط ملتی با سایر ملل به جا می‌گذارد.

   در مورد خطی که امروز در تاجیکستان مورد استفاده است و از حروف کریل استفاده می کند، تامل دقیق تری ممکن است. ما زبان فارسی یا به تعبیر قانونی مصوب، زبان تاجیکی را با حروف کریل می‌نویسیم و چون به زبان روسی نمی نویسیم، در واقع عمدتاً با یک ملت 10 یا 12 یا حداکثر 15 میلیونی با احتساب تاجیک‌هایی  که در جمهوری‌های اطراف حضور دارند، می توانیم ارتباط برقرار کنیم. در حالی که اگر به خط یا الفبای فارسی به عنوان یک خط قابل استفاه بنویسیم، به طور  مستقیم قادر خواهیم بود که با یک جامعه‌ بیش از 100 میلیون نفری (که با این خط گویش می کنند) ارتباط و مبادله داشته باشیم و از ثمرات تمدنی، فرهنگی و ملی کشورهای مختلف اطراف برخوردار شویم.
   در جنب این بررسی باید متذکر این نکته نیز شد که در دوره ‌ای که خط لاتینی در این کشورها مورد استفاده بوده، به علت تفاوت بنیادین با سنتهای تعلیمی و فرهنگی، همراه با دستور و تحکم بوده است. در حالی که برای ماندگاری یک امر فرهنگی ،  استقبال طبیعی گویشوران و طرفداران آن لازم است. به عبارت بهتر همدلی استفاده کنندگان یک گویش و یک خط ،  سرمایه‌ی آن خط است. اما در مورد خط لاتین به جای استقبال ، وضع به گونه ای دیگر بود و با خشونت و خونریزی مصوب قانونی شد. برای درک بیشتر این وضعیت باید گفت در آن دوران کسانی که در منزل کتابهایی با خط عربی داشتند گرفتار دادگاه و زندان می شدند. به عنوان مثال در یکی از شهرهای آسیای میانه در یکی از خانه‌های کارمندان حزبی کتابی عربی پیدا کردند، این کارمند حزبی به همین گناه کشته شد . پس از آن آشکار شد که این کتاب چیزی جز بیانیه‌ی حزب کمونیست با الفبای عربی نبوده است. این مطلب از نویسنده ای به نام گل‌ماتوف با عنوان ما با چه چیزی مبارزه می‌بریم در مجلۀ علم و دین در سال 1990 شماره11، صفحه 11نقل شد .
   خط کریل که امروز( بعد از دورۀ خط لاتین) در کشور تاجیکستان( و چند کشور دیگر که به نوعی به دنبال تغییر الفبا هستند، البته تغییر الفبا در هر کدام از این جمهوری‌ها با توجه به میزان پیشرفت علم و سواد متفاوت است) مورد استفاده قرار می گیرد خطی است منسوب به خط قدیس سریل که در اصل مشتمل بر 38 حرف مبتنی بر الفبای بزرگ یونانی بوده و بعداً 10 حرف به آن اضافه می‌شود. الفبای بلغاری، صربی و روسی صورت کنونی الفبای سیریلی هستند. الفبای سیرلیک تاجیکی در 21 می سال 1940 در نشست مجلس تاجیکستان به عنوان طرح الفبای نو تاجیکی شناخته می‌شود. با اینکه هنگام بررسی طرح الفبای لاتینی تاجیک نکات مخالف هم گفته شد، اما در زمان تصویب پیشنهاد الفبای سیرلیک در این زمینه بحث و مخالفتی صورت نگرفت ، چرا که این امر در سالهای 1937، دورۀ موسوم به دورۀ استالینی (دوره ای که بعداً از ناحیه دانشمندان کل شوروی و تاجیکستان مورد نقد قرار گرفت و  رد شد) صورت می گرفت اما به هر حال همراه بود با وحشتی از رفتارهای خاص استالینیستی. بنابراین شروع حاکمیت خط روسی در جمهوری‌های روسی از جمله در جمهوری تاجیکستان از سال 1940 است و در واقع دوره الفبای لاتین کوتاه مدت است.

   دورۀ دیگری که الفبای این کشور دستخوش تغییرات می شود، همزمان است با جنگ موسوم به برادر کشی  که تاجیکستان از سال 1992 تا سال 1997 پشت سر گذاشت.  در سال 1989 (قبل از بروز این جنگ‌ها)، "زبان فارسی " به عنان زبان تاجیکستان به تصویب رسید و حرکت برای رو آوردن به الفبای نیاکان یعنی الفبای فارسی در طول یک دوره چند ساله شروع شد، اما در این میان جنگ‌های داخلی رخ داد که نتیجۀ آن به نعبیری تغییر موازنه‌ی قوای سیاسی و تبعا فرهنگی بود. در نتیجه مصوبه اول کنار گذاشته شد، به این‌گونه که در سال 1994 (همزمان با نگرانی و وحشتی که به دلیل مشوش شدن اوضاع بوجود آمده بود ) مجلس تاجیکستان قانون زبان سال 1989را پالایش کرد و اعلام نمود که نام زبان دولتی تنها زبان تاجیکی است.  این موضوع براساس دغدغۀ هویت امری معمولی بود و مورد استقبال نسبی قرار گرفت، یعنی نام فارسی آن را از قانونی که مصوب بود حذف کردندو کلمه " تاجیکی" را به جای آن نهادند، اما نکتۀ مهمتر این بود که نقشۀ بازگشت به الفبای فارسی باتوجه به آن مصوبه برای زمانی نامعلوم ترک شد.
به عبارتی،  پروسه ای که مصوب مجلس این کشور بود با توجه به تغییرات شرایط به فراموشی سپرده شد. در سالهای بعد هم اصرار بر ماندن الفبای سیریلیک ادامه پیدا کرد. در حالی که سال 1989 فرمان حکومت تاجیکستان و وزارت معارف ،  دربارۀ الفبای نیاکان یا الفبای فارسی در آموزشگاه‌های کشور تصویب شده بود.

   بعد از این مصوبه، جامعه‌ی روسی زبان تاجیکستان دست به کوچ همگانی زدند و هزاران نفر از خانواده‌های روسی زبان تاجیکستان را ترک کردند. در سالهای پایانی شوروی یعنی حدود سالهای 1989 (که تحولات مربوط به بازنگری اتفاق افتاده بود) تا سال1991 این خانواده‌ها به ظاهر برای همیشه تاجیکستان را به سمت روسیه ترک کردند، اما یکی از مسائل غیر قابل پیش بینی جنگ‌های خونین پنج ساله بود و در نتیجه آن رستاخیز فرهنگی تاجیک‌ها (که بر اساس مصوبه‌های اخذ شده پیش بینی شده بود که به الفبای فارسی رو بیاورند) فروکش کرد و رسما فرایند فارسی ستیزی آغاز شد که در اثر آن نوشته‌های فارسی از خیابان‌های تاجیکستان جمع آوری و کنار نهاده‌ شد.

    همه‌ی این شواهد گویای این مسئله است که الفبای کریل در چنین شرایطی روی کار آمد، شاید مصالح ملی اقتضا می کرد برای شکل گرفتن صلح در آن موقعیت که شرایط پر تنشی بود همه‌ی عوامل برقراری صلح و آرامش به کار گرفته شود، اما یک جامعه‌ی فرهنگی همیشه باید منافع خود را در دراز مدت هم در نظر بگیرد.  اگر چنین نظر ونگاهی وجود داشته باشد طبیعتا ً(امروز هم چنان که در مطبوعات در جامعه‌ی تاجیکی هم بحث الفبا دوباره مطرح شده‌ ) باید زمینه‌های بازنگری نسبت به گذشته را مورد توجه قرار داد.
   واقعیت این است که امروز دیگر عوامل فشار دیروز متوجه موقعیت کنونی تاجیکستان مستقل نیست. در زمان حکمرانی خروشچف کار به حدی رسیده بود که بایستی تمامی زبان‌های اتحاد شوروی به تعبیری باید همگداز می شدند، ضمن آن که زبان واحد عمومی پدید آید که سخت بود و خارج از تصور به نظر می‌رسید. اما در عین حال اگر کسی در مقابل چنین سیاستی موضع می گرفت (به جرم ملیت گرایی او را متهم کرده و از مزایای اقتصادی که در آن زمان مطرح بود) محروم می‌کردند.
   در این بین باید در نظر داشت که با مرور مولفه‌های فرهنگی ملت تاجیک، این کشور ملتی است که خود را متعلق و وابسته به یک تمدن چند هزار ساله ، تمدن هخامنشیان (که یک تمدن بزرگ ایرانی است) می دانند و در نقاط و مکان‌های مختلف وابستگی خود را به تمدن سامانیان نشان می دهند. مراد از ایران هم، ایران امروزی با جغرافیای معین فعلی نیست بلکه یک فرهنگ ایرانی مراداست که یکی از بروزهای آن سخن با زبان فارسی در کشورهای مختلف است.  در یکی از سخنرانی‌های امام علی رحمان، رئیس جمهور تاجیکستان به مناسبت زبان دولتی در 5 اکتبر 2010 آمده که "زبان ما در مقام دولتی و رسمی پیش از ساسانیان نیز سابقه‌ی بسیار طولانی و تاریخی دارد. گذشتۀ آن نیز در سه دورۀ تاریخ تشکل آن با دولت‌های متمدن‌ هخامنشیان، ساسانیان و سامانیان مربوط است. از تمامی این دوران تاریخ، آثار بسیار نادر و ارزشمند به میراث مانده است که وارد شدن این آثار به گنجینه‌ی تمدن جهانی نه تنها افتخار وارثان این زبان، بلکه تمام جهانیان می باشد. "
در واقع امام علی رحمان به نوعی از پیوند تمدن تاجیکی با تمدن هخامنشیان صحبت می‌کنند، در همین سخنرانی به  زبان فارسی به عنوان زبان قرآن نویس اشاره کردند. "ما امروز زبانی را به میراث داریم که به آن هنوز از آغاز دوران اسلامی ترجمه‌ها و تفسیرهای کتاب مقدس قرآن صورت گرفته است. این ترجمه‌ها و تفسیرها نمونه‌ی سبک بهترین زبان ما دانسته می‌شود و حتی کهن‌ترین ترجمه‌ی قرآن (که دستنویس آن به قرآن قدس معروف است ) در عصر هشتم میلادی به یکی از لهجه‌های زبان تاجیکی نوشته‌ شده‌است. در ادامه‌ی سخنرانی امام علی رحمان ایشان می فرمایند که" بعداً یکی از اولین تفسیرهای قرآن، تفسیر طبری نیز به زبان ما ترجمه گردید. این دلیل و صدها دلیل دیگر بیانگر مرتبه و مقام زبان شیوای تاجیکی از آن زمان تا امروز می‌باشد."
در همه‌ی این اشاره‌ها هنگامی که زبان تاجیکی گفته می‌شود، در واقع زبان تاجیکی تعبیر مصوبی برای اطلاق به زبان فارسی به عنوان زبان مشترک ایرانیان، تاجیک‌ها، افغان‌ها و تاجیک های ازبکستان و کشورهای مختلف است.

   زبان تاجیکی قرار است که زبان علم هم باشد. در ماده‌ی 5 قانون جمهوری تاجیکستان درباره زبان دولتی جمهوری تاجیکستان اینگونه آمده است که زبان جمهوری تاجیکستان زبان علم، زبان دولتی هست و درتألیفات علمی،  زبان‌های دیگر نیز می‌تواند استفاده شود. پیش بینی دیگر دربارۀ زبان تاجیکی (یعنی زبان فارسی که بعضاً با تعبیر"ادبیات فارسی- تاجیک "بیان می‌شود) این است که به عنوان زبان انفورماتیک هم استفاده می شود . در ماده 14 قانون جمهوری تاجیکستان در باره‌ی زبان دولتی آمده است که "زبان اطلاعات و ارتباطات در دو بند باید مورد توجه و پیگیری باشد، زبان اطلاعات و ارتباطات در تاجیکستان دولتی است. و زبان تاجیکی در تکنولوژی‌های اطلاعاتی شرایط فراهم آورده می‌شود. "
   در واقع زبان دولتی که در ترمینولوژی نامگذاری (البته بایستی کمیته‌ی زبان و اصطلاحات و کسانی که کارشناسان حوزه زبان شناسی است در این مورد اظهار نظر ‌کنند) مراد از آن همان زبان رسمی ست، یا زبان رسمی جمهوری تاجیکستان ، زبان تاجیکی است، اما شاید برای ایجاد یک فضای آزاد که همه بتوانند دربارۀ منافع این زبان و منافع الفبای مورد استفادۀ این زبان در حوزه منافع ملی ابراز نظر کنند بهتر باشد که در این بخش هم تأملی صورت بگیرد که فضای کاملاً آزاد برای اظهار نظر همۀ خیرخواهان و دلسوزان عرصۀ علم وفرهنگ به وجود بیاید.
تأکیدی که در مادۀ یک قانون جمهوری تاجیکستان دربارۀ زبان آمده نشان می‌دهد که عمدتاً این تأکیدها حوزۀ فعالیت مقام‌های حکومتی است. در بند دو گفته می‌شود قانون مذکور استفادۀ زبان‌ها در مناسبت‌های شخصی را تنظیم نمی‌کند، اما  پیش بینی‌های دموکراتیک هم در این قانون وجود دارد.  همین ظرفیت‌های دموکراتیک است که این فضا را به وجود می‌آورد تا در رسانه‌های مطبوعاتی هم بحث الفبا با آزادی مورد بحث قرار بگیرد.مثلا پیش بینی مساعدت زبان های دیگر در قانون جمهوری تاجیکستان هست. در این راستا  گفتنی ست که باید اجازه داد تا تصمیم گیری ملی در حوزۀ افکار عمومی در یک فضای آزاد و مناسب صورت بگیرد. دخالت‌هایی که ممکن است در در این حوزه صورت بگیرد،  سبب تغییر مسیر می‌شود.اکنون زبان رسمی کشور افغانستان، دری است چراکه از سال 1964 ظاهرشاه، پادشاه پشتون افغانستان مصوبه‌ای به این منظورایجاد کرد. تاقبل از آن زبان فارسی مورد استفاده در سه یا چند کشور فارسی زبان از جمله افغانستان ، فارسی بود .

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : تاجیکستان, نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 168 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 11:27