تصوف و گسترش اسلام در آسیای میانه

ساخت وبلاگ

 

تصوف و گسترش اسلام در آسیای میانه

محمدحسن صنعتی

در بررسی نقش تصوف دراتحاد جماهیر شوروی که بخشی از جمهوریهای آن در آسیای میانه وسرزمینهای مسلمان نشین قرار می گرفته است، اغراق نیست اگر این جریان را منبر نشر اسلام در این کشورها به شمار آوریم.نهضت تصوف که در انتشار اسلام نقش مهمی داشته ، در سده هشتم میلادی در آسیای میانه ظاهرشد. البته قبل از آن ، مرو و بخارا به عنوان مراکز پیشرو تصوف، آوازه ای یافته بودند.از اقطاب مشهور صوفیه می توان از یوسف همدانی( متوفای 1140ه.ق.)، احمدیاسوی( اواسط سده 12ه.ق.)، نجم الدین کبری( 1221 -1145 ه.ق.) و بهاء الدین نقشبند( 1389- 1318ه.ق.)  نام برد.یاسوی نخستین صوفی ترک بود که توانست به کمک مریدان خود و عده بیشماری از پیروان " بابا " ، "آتا" و " ایشان" ، ریشه اسلام را در میان مردم نواحی سغد{ بین آمودریا و سیردریا، شامل نواحی بخارا و سمرقند }، ولگا ، آناتولی و آذربایجان مستحکم سازد. ( شیرین آکینر، ص 11 و 12)

   در بین پیروان اقطاب مورد اشاره ، نقشبندیه راست آیین ترین صوفیان در آسیای مرکزی شناخته شده اند. تعدادی از مسالک صوفیانه ، طرفدار انجام ذکر به شیوه " جلی" ( آشکار) و بعضی هم به حالت خفی( نهان ) هستند.پاره ای هم به اعمال بدنی مثل رقص می پردازند . طریقت نقشبندی ، تنها شریعت را قانون می داند. تعالیم و آدابش به نحو درونی و خفی قابل انجام است و مستلزم هیچ گونه اعمال و افعال خاصی نیست و به همین دلیل می توان آن را به آسانی با پرمشغله ترین زندگی در آمیخت . در حال حاضر طریقت نقشبندی گسترده ترین مکتب تصوف است و در سراسرجهان پیرو دارد. پیروان این طریقت در آسیای میانه ، ولگا ، قفقاز، هند و ترکیه فراوان و ثابت قدم اند.

   با این وصف، تصوف در این جمهوریها از احتمال اخلال در سلامت اعتقادی و اجتماعی جوامع دور نیست.این اختلال گاه در شکل فرقه گرایی بروز می کند، در حالی که فرقه گرایی و جماعت گریزی ، نوعی انشعاب مباین با روح اسلام است.از سویی ، شکل گیری  و تحقق نوعی سوگند وفاداری به یک فرد به نام مراد، زمینه پدیدآمدن روابط و بالتبع جامعه سری تلقی می شود.( ر.ک:همان، صص14 -12) در بین آموزه ای متصوفه ، دست کم در بعضی قرقه ها ، شیطان پرستی در قالب التقاط با آموزه های مغان ، زردشتی، زروانی ، مهری و مزدکی مشاهد شده است: ابلیس که قرین احمد(ص) است در نزد منصور حلاج و احمد غزالی ، عین اقضاه همدانی و بسیاری دیگر مظهرقهر و عزت و کبریای حق و عاشق مهجور غیوری است که دمی ازیادحضرت عزت غافل نیست و خصومت او با انسان از روی رشک عاشقانه است.احمد(ص) مظهر لطف و رحمت حق و ابلیس مظهر قهر و غضب اوست. عین سخن عین القضاه چنین است: " هرکس در این معنی راه نبرد . ابلیس داعی است در راه و لیکن دعوت می کند از او. و مصطفی دعوت می کند بدو.ابلیس را به دربانی حضرت عزت فرو گذاشتند و گفتند : توعاشق مایی. غیرت بر درگاه ما و بیگانگان از حضرت ما باز دار".( عین القضاه همدانی، تمهیدات، تصحیح عفیف عسیران، ص 228.نیز، ر.ک: دکتر بابک عالیخانی، " شیر سرخ و افعی سیه" ، اشراق، دوره جدید ، سال 1، شماره 2و3،بهارو تابستان1384، " صص 107 – 101")

   در این بین ، این ویژگی که غالب شیوخ متصوفه ایرانی تبار بوده اند ، احتمال تاثیر پذیری آنان از ثنویت گرایی مندرج  در آیین های باستانی ایرانی را تقویت می کند . در این زمینه ، نویسندگان " آسیای مرکزی درآمدی بر روحیات مردم " معتقدند : یک قشر روحانی با نفوذ غیر رسمی وجود دارد که با تصوف مرتبط است.بر خلاف خواجه ها ، مریدان صوفیه منظم تر بوده ، بسیار متحرک و در عین حال بسیار پوشیده عمل می کنند. آسیای مرکزی از سده های میانه به خاطر چند طریقت که مریدان شیوخ بزرگ همانند احمد یسوی، نجم الدین کبری، عبدالخالق غجدوانی، و بهاء الدین نقشبندی را متحد می کنند مشهور است. غیر از احمد یسوی ، بقیه شیوخ ایرانی تبار بودند. ( شریف شکوری- رستم شکوری، آسیای مرکزی درآمدی بر روحیات مردم، ترجمه محمدجان شکوری بخارایی و منیژه قبادیانی، تهران ، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه ، 1388، ص 114)

   عامل دیگری که گروههای اسلامی یا منتسب به اسلام را به سمت اعتدال گریزی به عنوان نوع دیگری از هنجارگریزی سوق می داد، عکس العمل سیاستهای سرکوبگرانه حاکمیتهای غیر اسلامی بود که در شکل گرایش به افراطی گری و مخفی کاری بروز می کرد. نیروهای نئو کمونیستی که به اوج قدرت رسیدند، با رادیکالی نمودن قهری اسلام وتحرکات اسلامی در آسیای مرکزی آن را به مخفی شدن واداشتند.امروزهمه آنها یا زندانی شده اند یا مشغول فعالیتهای مخفیانه هستند.( شریف شکوری – رستم شکوری، همان، ص110)این افراط گری در ازبکستان بیشتر رخ نموده است ، به نحوی که این کشور را به پایگاه تندروی نظامی اسلامی یا منتسب به اسلام تبدیل نموده است. در ازبکستان گروههای مخفی اسلامی وجوددارند که با حکومت عرفی اصلا همکاری نمی کنند . مثلا ، حرکت " عدالت" ، سازمان اسلامی – نظامی جوانان ولایت نمنگان ، حرکت خودگردانی است که با اهداف حفظ امنیت در برابردزدان و تبهکاران ، حل اختلافات داخلی محلی و روستایی و نیز برا ی کمک به فقیران تاسیس شده است.سازمان "عدالت" به طریقتهای اخوت سنتی و معروف سده های میانه در شرق اسلامی، و اصناف شهری که تحت نفوذ صوفیه بودند بسیار نزدیک است . این فرقه ها دارای سلسله مراتب سخت بوده، اعضای آن قوانین اخلاقی را به شدت رعایت می کنند.( شریف شکوری- رستم شکوری، همان، ص142. در مورد " حزب تحریر" ، رک: همان، ص 143)

   در جنب التقاط ها و اختلال هایی که مورد اشاره قرار گرفت، فرقه گرایی های پیرامون "مهدویت" هم مزید برعلت شده است تا پاره ای از جریانهای منتسب به اندیشه و باور اسلامی، از خلوص لازم برخوردار نباشندو بلکه به وادی انحراف فرو افتند. بهائیت که خود را منتسب به فرقه های اسلامی قلمدادمی کند، علاوه بر واگرایی در مبانی عقیدتی، در بحث "موعود" و قائل شدن به " باب " ، مسیر اضلال و حتی مشوب به دخالتهای استعماری را در پیش گرفته است.در حالی که چندهزار نفر ایرانی بهایی در جوامع ماورای قفقاز و آسیای میانه زندگی می کنند، غالب مسلمانان شوروی آنها را جزء اسلام نمی شمارند.بهایی ها پیرو بهاء الله ( متولد 1225ه.ق.)ایرانی هستند که آیین تازه ای مرکب از مسیحیت و عناصر اسلامی را عرضه کرد. ( شیرین آکینر، همان، ص 44 و 45) از همین قبیل اند یزیدی های شوروی که التقاطی محسوب می شوند و غالب مسلمانان شوروی آنها را جزء مسلمانان حساب نمی کنند .یزیدی ها طایفه ای از کردها هستند که آیین آنها ترکیبی است از عقاید مسیحیان نسطوری ، یهودیان ، مانویان ، زرتشتیان و عناصر اسلامی . در سرشماری سال 1926م. یزیدی ها را جدا از کردها منظور کردند .ولی در بررسیهای سالهای بعد آنان به نحو مجزا منظور نمی شوند. یزیدیها حدود 20 درصد از جمعیت کردهای شوروی را تشکیل می داده اند.( همان)

   با این حال نباید از نظر دور بماند که در پاره ای گزارشهای مرتبط با جمعیت مسلمانان ، تعبیرات خاصی به کار می رود که به دنبال القای تصورات خاص تواند بود.از آن جمله است تعبیربنیاد گرایی که فقط در مورد اسلام به کار می رود و نشان از تنگ نظری تظیم کنندگان گزارشها است،چرا که این تعبیر متضمن نسبت تحجرگرایی و بدوی بودن به اسلام به نظر می رسد. وگرنه چرا هرگونه بی فرهنگی و خشونت در قلمرو زندگی مسلمانان یا از ناحیه چندمسلمان یا مسلمان نما در یک منطقه ، بنیاد گرایی نامیده می شود ، در صورتی که همین رفتار و مشابه آن در هیئت تعصب وتروریسم از ناحیه پیروان ادیان دیگر در تعبیرات به کار رفته در گزارشها ، بنیادگرایی نامیده نمی شودو همین تبعیض باعث می شودتا اسلام  به مدت طولانی هدف ویژه تفکر ضدا سلامی و غیر اصولی و غیر منطقی تنگ نظران اروپایی قرار گیرد؟( ر.ک:شریف شکوری – رستم شکوری، همان، ص 117)

   نقیض این ذهنیت القا شده را می توان با توجه به مظاهر پیشرفت و توسعه در بسیاری از کشورهای اسلامی که نمونه های چشمگیری از ترقی و تمدن ارائه کرده اند و هیچ نسبتی با تحجرگرایی و بنیادگرایی های افراطی ندارند مشاهده کرد.صرف نظر از پاره ی رویکردهای سیاسی که بعضا هم در دوره هایی خاص بروز و ظهور یافته است، در بین کشورهای اسلامی اعم از آسیایی و افریقایی ، تلاشهای ارزنده ای در مسیر مهندسی توسعه و پیشرفت مبتنی بر نشر عقلانیت و اعتدال همراه با تشنج زدایی و عدالت گستری مشاهده می شود.کم نیستند کشورهای اسلامی چون مالزی ، ایران، ترکیه ، قطر و مصرکه دارای تجربه های قابل ارائه در حرکت به سمت توسعه و تمدن می باشند. در این کشورها ، جامعه با توجه به نقش علم، نقشه علمی مورد نیاز جهت نیل به پیشرفت و سعادت را ترسیم کرده است.        

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 157 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 11:34