شهید سیدمحمد علوی

ساخت وبلاگ

شهید سیدمحمد علوی

( 12 دی1330ه.ش. 11 اسفند 1360ه.ش. )         

سیدمحمد علوی روز 12 دی 1330در ناحیه علمده یا رویان شهرستان نور در خانواده ای  مسلمان و شیعه به دنیا آمد. او فرزند ششم سید حسین علوی و ام البنین بازیار بود. دو برادر و 5 خواهر داشت. پدر کاسب محل بود و در رویان در خیابان مسجد جامع زندگی می کردند. سیدمحمد که درهنگام شهادت یک دختر و 3 پسر داشت ، در تاریخ 11 اسفند 1360در اثر ترکش مین و در منطقه جنگی شوش به شهادت رسید ( پ، 1: 4-2، 34 ) .

    سید محمد که شناسنامه اش صادره از حوزه 5 نوشهر است ، سال تحصیلی 1344 1343 ششم ابتدایی را در دبستان مولوی نوشهر خوانده است (همان : 26) . چنانکه در پرونده شهید آمده ، دوره راهنمایی تحصیلی را در رویان در مدرسه ای خوانده که بعد از انقلاب به نام شهید باهنرنامگذاری شد (همان: 4) . سید محمد تا سال 1357 همچون پدر و یکی از برادرها به کاسبی اشتغال داشت (همان: 5) . اما هنگامی که به عضویت سپاه درآمد ، دوره های نظامی گذرانده شده توسط او باعث شد تا مدرک دیپلم نظامی به او اعطا و در همان نیرو به خدمت مشغول شود (همان: 46) .

   او که در خانواده ای از سادات علوی به دنیا آمده بود ، به گونه ای پرورش یافت که گویی عشق اسلام در وجودش پدید آمده بود. از کودکی فرایض مذهبی به جا می آورد . آموخته بود که در هر محیطی که هست از ظلم یا آزار رساندن به دیگران دوری کند. فقر و تنگدستی ، صبر و استقامت را در او پرورش داد . بزرگتر که شد در کنار کمک به خانواده پدری در کشاورزی و کاسبی ، علاقه یافت  به آنکه از طریق ارتباط با علمای دین، به نشر معارف اسلامی بپردازد. این بود که نمایندگی و توزیع مجله مکتب اسلام از نشریات روشنگر حوزه علمیه قم را در منطقه برعهده گرفت ( پ ، 3: 82-80) .

   پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، چندماه بعد از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در تاریخ 12مهر1358 به این نیرو پیوست (پ، 1: 45) . بزودی با حضور در یک دوره 15 روزه در پادگان امام حسین (ع) تهران، فراگیری همه آموزش های نظامی مورد نیاز برای ایفای وظیفه در سپاه و شرکت در عملیات ها و نیز برعهده گرفتن مسئولیت مخابرات در گردانها ( همان: 49) را آغاز کرد ، در حدی که از زمانی توانست به عنوان مسئول آموزش هم خدمت کند ( همان: 35). وی با علاقه به این آموزش ها می پرداخت ، خصوصا که با به وجود آمدن غائله هایی چون شرارت گروهک های وابسته و ضد انقلاب در کردستان ، گنبد و جنگل و سپس جنگ تحمیلی باید او نیز خود را برای حضوردر میدانهای درگیری آماده می کرد. در مدت عضویت در سپاه تا روز شهادت بیش از 7 ماه سابقه حضور در جبهه داشت (همان: 49) .

   شهید علوی از دوران طفولیت ضمن علاقه خاص به قرآن، با پیوستن به هیئات قرآنی و مذهبی به ویژه هیئت متوسلین به چهارده معصوم علیهم السلام در رویان تحولی آشکار در مسیر توجه و دلدادگی به معنویت و معرفت مذهبی پیدا کرد. زمانی که برای حفاظت از انقلاب به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست ، متکی بر تعهدی که داشت به درک بالایی برای تحلیل شرایط سیاسی و نظامی معارضان انقلاب دست یافته بود. همین باعث شد با کسب مهارت در اطلاعات عملیات، در سطح شورای فرماندهی سپاه شهرستان محل مراجعه باشد (پ، 3: 84- 79).

   وی از اوایل خدمت در سپاه در مسئولیت آموزش در سپاه نور قرار گرفت . خود نیز در بسیج و سپاه ، آموزش نظامی می داد. هنگامی هم که لازم شد نزدیک به یک چهارم مدت عمر پاسداری خود را در جبهه ها بگذراند ، فرماندهی اطلاعات و عملیات محور را از طرف گردان بر عهده گرفت. معروف است که او فرقی بین خدمت از جاروکشی تا جنگ در جنگل و ایفای مسئولیت و فرماندهی قائل نبوده است. وی در تاریخ 11 اسفند 1360 هنگامی که در منطقه عملیاتی فتح المبین مشغول شناسایی معبر بود در اثر برخورد با مین بشدت مجروح شد - به طوری که هر دو پای او از پیکرش جدا شد - و در راه انتقال به پشت خط در اثر خونریزی شدید و نرسیدن نیروهای امدادگر به شهادت رسید (پ، 1: 63) .

   همکاران و دوستان شهید علوی هر کدام به عبارتی از بزرگواریهای او یاد کرده اند. یکی از همکارانش می گوید: " سیدمحمد انصافا و وجدانا آدم متخلقی بود" ( پ، 3: 61). همرزمش که او را در کار فردی جدی و مصمم دیده است می گوید : "کارهای سخت را خود برمی گزید و با روحیه و بدون ترس در کارهای سخت پیشرو بود" (همان: 73).

   همسر شهید که خود خواهر دو شهید است و 8 سال پایانی عمر سیدمحمد تا شهادت را با او زیسته است ، روزهایی را به یاد می آورد که شهید در هنگام خواستگاری از او پایبندی به تقوا و حجاب و نماز همچنین احترام به پدر و مادرخواسته است . به گفته وی ، شهید همیشه وضو داشته است و بیشتر وقتها قرآن می خوانده است (همان: 41) . نامه های بجا مانده از شهید عمدتا در توصیه به طهارت نفس و مراعات حق الله و حق الناس نیز توصیه به نماز و امر به معروف و نهی از منکر است . جایی پس از توضیح آنچه ذکر آنها را وظیفه می دانسته است، می گوید : " بارخدایا تو شاهد باش که من آنچه می دانستم گفتم" (پ، 2: 28) . از او وصیت نامه ای باقی مانده که در آن آمده : " ضابطه را فدای رابطه نکنید و پشتیبان مستضعفین باشید" ( همان: 7). یادش گرامی و راهش پر رهرو.

 

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 160 تاريخ : دوشنبه 16 اسفند 1400 ساعت: 15:36