انصاف و اعتدال در خدمت فرهنگی؛ خود بودن

ساخت وبلاگ

انصاف و اعتدال در خدمت فرهنگی؛ خود بودن

زبان هم مثل هر پدیده فرهنگی و اجتماعی دیگر عرصه داد و ستد است . نمی توان مرزی محکم و نفوذ ناپذیر به دور آن کشید و راه را بر هر گونه ورود و خروجی بست. گریزی هم از اعتدال و انصاف نیست اگر بنا ست زبانی رواج داشته باشد که در رد و قبول ها بنا به آنچه که اقتضای طبیعی طبع زبان است رفتار می کند . بعضا مشاهده می شود که در انتخاب مشی و مرام و به عبارتی قاعده برای شکل دهی رسم الخط از انصاف و اعتدال دور می شویم. مثلا از سر نوعی غرب زدگی یا دیگر شیفتگی ، به نام سره نویسی به حذف عربی و عربیت که زبان دین هم هست گرایش پیدا می کنیم ، حال آنکه در عین داعیه سره نویسی کمتر به حذف لاتین از خود گرایش نشان می دهیم. حتی در موارد زیادی ، وقتی که رودربایستی را کنار می گذاریم ، نظریه می پردازیم که چون تکنولوژی امروز منشأ در غرب دارد ، هم مفاهیم و هم واژه ها آنجایی است و نمی تواند اینجایی باشد و برای آن معادل گذاری کرد . این در حالی است که اگر به درستی اندیشه کنیم معلوم می شود که در اصل در مقام کتمان ایرانیت خود قرار گرفته ایم ، خاصه که گروه هایی از ما گاهی پرستندگی مان در قبال ملی گرایی ، محمل گریز از دین یا متون و مناسک دینی هم بوده است به نام آنکه دین عرصه عروبت و عربی گرایی است. از نشانه های دیگر این دیگر شیفتگی این است که مثلا در مقام تکریم همکاری که درگذشته و احیانا نسبتی هم با فرهنگ و از جمله زبان و نگارش و ویرایش داشته ، اعلام یک دقیقه سکوت می کنیم ، آیینی که در "آن طرف آب" بوده و نسبتی با فرهنگ اصیل اسلامی یا ایرانی ما ندارد. چنین گرایش هایی وقتی قابل اشاره و انتقاد است که در نوعی هندسه ی دلبستگی به غرب با ارجاعات مکرر به واژه های لاتین و تلویحا داعیه جدابافتگی و تشخص همراه می شود.

مراد از ذکر این دقایق آن نیست که سرزمین خود را بخشی منفک از تمام دولتها و ملتها بدانیم و بینگاریم ؛ که این سخن با نفی چنین انتزاعی آغاز شده است. مراد آن است که در نگاه به شرق یا غرب ، نیز به ادبیات کهن یا در مقابل ، ادبیات عرب و ملتهای مرتبط با بخشها یا سویه های فرهنگی ، نباید در جاده افراط و تفریط گام زد. و البته باید پذیرفت که در مقایسه با جلوه های تمدنی یا تکنولوژیک که از سرزمینهای دیگر به چشم می آید قرار نیست در مقام رقابت و مشابه سازی قرار بگیریم. بعضا فراموش می شود که ما اهل رقابت با ماهواره ، در آنچه که کانال هایی از این فضای رسانه ای قبله آمال بعضی دیگر شیفتگان و افراد منفعل در برابر ابتذال پراکنی قرار گرفته ، نه هستیم و نه می خواهیم و می توانیم باشیم. اساسا تاکید تاریخی ما ایرانیان بر اصالتهای خود نیز از این موضع بوده که ما بهتر است به جای تلاش نافرجام و البته غیر عقلانی بر تشبه طلبی ، داشته های خود را بازخوانی کرده ، عرضه نماییم. به عبارتی باید پذیرفت که رسانه ما نمی تواند به جذب مخاطب به هر قیمت تن دهد.

گویی نکته ای در این میانه از نظر دور مانده است. فرق ما در نقد و انتقاد امور گاهی از آنجا ناشی می شود که بعضی از ما در جاهایی دل به دنیا و دیار فرهنگی دیگری داده ایم ، حال آنکه قرار بود در ذیل شعاری به نام استقلال آقا و نوکر خودمان باشیم و به الگوهای خودی افتخار کنیم. فرق آنجایی به چشم می آید که بعضی از ما ایرادها را بزرگ می کنیم تا نتیجه بگیریم که پس نمی توان ایرانی و مسلمان و مستقل و سربلند ماند و بعضی معتقدیم استقلال آنقدر می ارزد که گاه کرباس خودی تن کنیم و افتخار را در کت پوشیدن به سبک انگلیسی و امریکایی جستجو نکنیم. گروه اول از ابتدای انقلاب فراموش می کردند که مثلا در رسانه ، آنها چون نمی توانند به احساس استقلال طلبی کریمی گوینده رادیو و پای بندی او به مقاومت و دفاع مقدس در فتح خرمشهر دل بسپارند ، نمی توانند به صدا و اجرای تاریخی او هم دست پیدا کنند. همین هم باعث می شد تا معمولا در موضع انکار چنان اجراهای خالصانه ای باشند و آغازگر صف بندی هایی شوند که آنان را از صحنه تولیدات ماندنی و تاریخی و ارزشی دور نگه می داشت .

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 110 تاريخ : يکشنبه 24 مهر 1401 ساعت: 16:08