آقای پنج درصد - 7 (قسمت پایانی)

ساخت وبلاگ

نقش کلیدی در تصویب کاپیتولاسیون

از جمله نقطه‌هاي ننگين در پروندة شريف امامي تصويب كاپيتولاسيون در زمان رياست وي بر مجلس سناست. اين لايحه كه در اصل در دولت علم طراحي شده بود، مهر 1343 با رسيدن نخست وزيري به حسنعلي منصور از ناحية وي در سنا به بحث گذاشته شد. مجلس سنا كار بررسي طرح لايحة جديد را نزديك نيمه شب و در پايان جلسه‌اي كه با موضوع ديگري نزديك چهارده ساعت به درازا كشيده بود آغاز كرد. احمد ميرفندرسكي معاون وزير امورخارجه با گونه‌اي خيمه شب بازي و سوء استفاده از خستگي نمايندگان در حاشية سخنش در مورد سازمان مركزي آمار گفت: و نسبت به لايحة ديگر استدعاي فوريت مي‌كنم براي اينكه بشود امشب يك مطلب [كه] كاملاً ساده و عادي است تصويب شود. 126

وي هنگامي كه به رياست مجلس مؤسسان سوم انتخاب شد در راستاي غير سياسي كردن كشور در پاسخ خبرنگار پارلماني كيهان در يك مصاحبه اختصاصي گفت: حسب الامر شاهنشاه آريامهر مجلس موسسان يك مجلس ملّي است و به هيچ وجه نبايد جنبه حزبي داشته باشد. بنده به عرض رسانيدم كه كوشش خواهيم كرد مجلس موسسان جنبة حزبي به خود نگيرد. 127 وي در توجيه اقدام خود البته پيراستن اين مجلس از حزب ايران نوين منصور را مطرح مي‌كرد: «من در مجلس مؤسسان ميدان فعاليت را از دست حزب ايران نوين كه اكثريت را در اختيار داشت خارج نمودم و قدرت كامل را شخصاً كه فرد بيطرفي هستم به دست گرفتم و برنامه كار مجلس موسسان به صورتي انجام شد كه افكار عمومي و رجال سياسي كشور هرگز مجلس موسسان را تحت تأثير حزب ايران نوين نمي‌دانستند.» 128 اما مطلب چيز ديگري بود. «گروهها يا افرادي كه از دوستي و همدستي با هويدا و حزب او [ايران نوين] بركنار مانده بودند در جهت تخريب موقعيت آنها گام برمي‌داشتند. از جمله مي‌توان از جعفر شريف امامي، دكتر هوشنگ نهاوندي، جمشيد آموزگار، ... نام برد.» 129

با اين همه، نزديك شدن گهگاه شريف امامي به افرادي كه در موضع مخالفت يا عدم همراهي با رژيم بودند، براي ايجاد محبوبيت و احتمالاً اطلاع و نفوذ در جريانهاي مستقل، از وي ديده مي‌شود. هنگامي كه مهندس مهدي بازرگان عضو كانون مهندسين و استاد دانشگاه در دادگاه بدوي نظامي به ده سال زندان محكوم شده بود با توجه به مسئوليت شريف امامي در كانون مهندسين، سران جبهه ملي دنبال اعمال نفوذ شريف امامي بودند: «مهندس شريف امامي در اين مورد قول مساعد داده و از هم اكنون مشغول اقداماتي است تا بلكه بتواند قبل از مراجعت اعليحضرت همايون شاهنشاه به ايران زمينه اين امر [بخشودگي يا تخفيف مجازات] را فراهم نمايد.» 130 شريف امامي همان كسي است كه به عنوان نوعي رابط مرضي الطرفين در جريان كودتاي 28 مرداد 1332، دكتر مصدق نخست وزير و از سران جبهه ملي را شخصاً سوار اتومبيل خود كرد و آورد و به سپهبد زاهدي فرمانده كودتا تحويل داد. 131

هنگامي كه انقلاب اسلامي تمام كشور را فرا گرفت با اين تصور كه وي به دليل انتساب به خانواده‌اي روحاني يا دقيقتر بگوييم معمم، ممكن است از ناحية روحانيت به عنوان پيشتاز و راهبر اقشار و افواج در نهضت اسلامي مورد قبول واقع شود دوباره نخست وزيري را برعهده گرفت. البته در پرونده انفرادي وي چنين آمده: «پدر مشاراليه معمم است و داراي حسن شهرت نبوده. شخص مورد بحث در عنفوان جواني از لباس روحاني استفاده مي‌نموده.» جاي ديگري وي «نوة يكي از روحانيون معتبر» 132 معرفي شده كه البته «پدرش پيشكار امام جمعه تهران سيدابوالقاسم امامي بود و در ميان روحانيت و مردم جايگاه و پايگاهي نداشت.»

شاه مجبور شده بود در پنجم شهريور ماه 1357 با انتصاب وي به جاي دكتر جمشيد آموزگار به نخست وزيري به اصطلاح دولت آشتي ملي را جايگزين دولتهاي سابق كند، با اين اميد كه شريف امامي واسطه آشتي شاه و ملت گردد. 133 وي نيز در راستاي مأموريت خود مانوري اغواگرانه در پيش گرفت: «تأكيد داشت كه مي‌خواهد با محافل مذهبي از در آشتي در آيد. بلافاصله پس از آغاز كار «پست وزير امور زنان» را از ميان برداشت، وزارتخانة جديدي براي رسيدگي به امور اوقاف تشكيل داد. همه كازينوهاي مملكت را [كه از قضا جملگي به بنياد پهلوي تعلق داشت و رياست بنياد هم سالها در كف خود او بود] تعطيل كرد، دستور بستن بسياري از كاباره‌هاي تهران را صادر كرد، تقويم اسلامي را از نوبرقرار ساخت، 134 فعاليت احزاب سياسي را آزاد اعلام كرد، سانسور مطبوعات را برچيد، پخش مشروح مذاكرات مجلس را مجاز داشت، مبارزه با فساد را در رأس برنامة دولت قرار داد، به همه كارمندان دولت اضافه حقوق پرداخت و حزب رستاخيز را هم يكسره منحل كرد، 135 در حالي كه نام وي كه گفته شده، در خفا شاه را از تأسيس حزب رستاخيز و عواقب سوء ناشي از آن برحذر داشته، روز 13 اسفند 1353 در شروع به كار حزب، درصدر فهرست اسامي افراد بلند پايه‌اي قرار داشت كه عضويت در حزب رستاخيز را افتخاري بس مهم براي خود تلقي كرده بودند. 136

آثار شتابزدگي در تدابير و بلكه تاكتیكهاي شريف امامي آشكار بود. شايعة بازداشت هويدا 137 كه با آغاز نخست وزيري شريف امامي رواج پيدا كرده بود هر روز داغتر مي‌شد. چند روزي پس از انتصابش به مقام نخست وزيري، شريف امامي در جلسه‌اي كه شاه و ملكه نيز در آن حضور داشتند به تصريح گفته بود كه: براي نجات مملكت به تصميمات قاطع نيازمنديم. 138 اولين تصويب نامة دولت شريف امامي دربارة لغو تاريخ شاهنشاهي و بازگشت به تاريخ هجري شمسي هم غير قانوني بود. زيرا تصميم مربوط به تغيير تاريخ هجري شمسي به تاريخ شاهنشاهي از طرف مجلس اتخاذ شده بود. و دولت نمي‌توانست با صدور يك تصويب نامه یا اعلاميه قانون مصوب مجلس را لغو نمايد. 139 مرگ زودرس دولت دستپاچه و شتابزدة شريف امامي را از كشتاري كه وي در اولين روزهاي دولت و در سالروز تولدش 17 شهريور در سال 1357 صورت داد مي‌شد پيش‌بيني كرد: بنا به نوشتة يك خبرنگار اروپايي، هليكوپترها كوهي از اجساد متلاشي شده برجاي گذاشتند. در ميدان شهدا (ژاله) تانكها و كماندوها كه تظاهر كنندگان را محاصره كرده بودند و نمي‌توانستند آنها را پراكنده سازند به آنها شليك كردند. يك خبرنگار اروپايي مي‌نويسد كه اين صحنه به جوخة آتش شبيه بود كه در آن افراد مسلح به معترضان بي حركت شليك مي‌كنند. 140

پاورقی :

126. معماي هويدا، عباس ميلاني، ص 198 و 199.

127. پرونده انفرادي، 28/5/1346.

128. همان، 1/7/1346.

129. حزب رستاخيز اشتباه بزرگ، مظفر شاهدي، ج 1، ص 130 و 131. نيز ر.ك: من و خاندان پهلوي، احمد علي مسعود انصاري، به كوشش محمد برقعي و حسين سرفراز، چ پنجم، تهران، نشر پيكان، 1376، ص 98 و 99.

130. پرونده انفرادي، 5/11/1342.

131. همان.

132. درون انقلاب ايران، جان دي استمپل، ص 99.

133. قلم و سياست، محمدعلي سفري، ج 4، ص 18.

134. تا اوايل دهه پنجاه، هجرت پيامبر اسلام از مكه به مدينه سرآغاز تاريخ شمسي و قمري اسلامي بود. وقتي شاه به چيرگي كامل انقلاب سفيد ايمان پيدا كرد، وسوسه تغيير تقويم به جانش افتاد. شاه تاريخ فرضي آغاز سلطنت و شاهنشاهي در ايران را مبنا قرارداد. تقويم جديد از سال 1355 با معادل 2535شاهنشاعی رسميت پيدا كرده بود. (معماي هويدا، عباس ميلاني، ص 388)

135. همان، به نقل از: Milani, The Making of Iran's Islamic Revolution, 117.

136. حزب رستاخيز، اشتباه بزرگ، مظفر شاهدي، ج 1، ص 300.

137. وي با 13 سال نخست وزيري پيوسته در بين 48 نخست وزير حكومت 57 سالة پهلويها ماندگارترين نخست وزيري را داشته. وي از 11 اسفند 1353 با حفظ سمت نخست وزيري، با حكم شاه اولين دبير كلّي حزب رستاخيز را برعهده گرفت و تا 17 آبان 1355 و تعيين آموزگار به عنوان دبيركل در كنگره دوم حزب در پنجم و ششم آبان سال 1355 اين سمت را در اختيار داشت. دستگيري وي در پايان عمر دولت شريف امامي و آغاز به كار كابينة ازهاري واقع شد. (حزب رستاخيز، اشتباه بزرگ، مظفر شاهدي، ج 1، ص 265 و 266.)

138. معماي هويدا، عباس ميلاني، ص 397.

139. بازيگران عصر پهلوي، محمود طلوعي، ج 1، ص 557.

140. ايران بين دو انقلاب، یرواند آبراهاميان، ص 636.

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 105 تاريخ : يکشنبه 24 مهر 1401 ساعت: 16:08