اگر تاریخ بیهقی نخوانیم

ساخت وبلاگ

اگر تاریخ بیهقی نخوانیم

نمی دانم چقدر برایتان پیش آمده که در گفت و گویی از امری بدیهی سخن در میان باشد و ناگهان کسی از میانه در اصل آن امر تشکیک کرده باشد. برای دوستی از دوستان شفیق بنده این امر در باب تاریخ بیهقی پیش آمده بود. در جلسه ای که گرد هم آمده بوده اند تا در باب بازخوانی تاریخ بیهقی در یکی از قالبهای رسانه ای تصمیم بگیرند دو گروه ، گروهی که نوعا نوکر سلطان اند یعنی رئیس جلسه و نه نوکر بادمجان و گروهی که می خواسته اند برای رساندن خواص خوراکی فرهنگی چون تاریخ بیهقی به جسم و جان خلق الله ، آن هم با سلیقه ساده و ارزان سرآشپز طعامی برای خلق الله فراهم کنند مشغول گفت و گو بوده اند که شریفی به مقام و منصب و نه حکمت و معرفت از در افاضه درمی آید که چه نیازی به خواندن تاریخ بیهقی است ؟ و گویا نگاه و نظر هم چندان آمرانه و عاقل اندر سفیه بوده است که شنوندگان عطای سفره به لقای صاحب سفره می بخشند .

من که نه سر پیاز بوده ام در آن جلسه و نه ته پیاز ، اکنون که از این افاضه خبر یافته ام می گویم ، اگر تاریخ بیهقی نخوانیم ، نخواهیم فهمید که ابوالفضل بیهقی هزار سال پیش چه نکته های درس آموز و کارآمد برای امروزه روز ما گذاشته ، و ما که عمل و بی عملی مان نشان می دهد کجاهای تاریخ به خواب رفته ایم و هر چه پیشتر آمده ایم بر عمق خواب مان افزوده ایم ، آن نکته ها را چون گنجی مدفون به خود تاریخ بازگردانده ایم.

برای دریافتن و نشر نکته های درس آموز بیهقی پس از تلاشهای اولیه در شناسایی و تصحیح و چاپ تاریخ بیهقی در سال 1862 م. در کلکته هند ، از بیش از نیم قرن قبل دهها بیهقی پژوه ایرانی و غیر ایرانی گام به راه استخراج این معدن حکمت و اخلاق و ادب نهاده اند . آنان عمر گرانمایه بر سر بازخوانی و بهره برداری از این معدن پرگوهر نهاده اند. از قِبَلِ یافته های آنان است که امروز ادعا می کنیم اگر تاریخ بیهقی نخوانیم درنخواهیم یافت که جهان بینی ایرانیان اصیل و نژاده چگونه بوده است. اگر تاریخ بیهقی نخواهیم از حکایات تاریخ بیهقی بی خبر می مانیم و تبعا از درس های عبرت آموز آن بی نصیب می مانیم. با خواندن تاریخ بیهقی در می یابیم که می شود تاریخ نوشت و دقیق هم نوشت و در عین حال یکجانبه و دور از حقیقت ننوشت و در عین حال نشان داد که حق در کدامین سو است ؟ می دانم ، کار سختی است این گونه تاریخ نوشتن ، ولی بیهقی داعیه داشته و از عهده برون آمده است. با خواندن تاریخ بیهقی حتی جغرافیای ایران بزرگ و کهن ، جغرافیایی که می توانسته در زیر گرد غبار زمان به فراموشی سپرده شود به ثبت در آمده و امروز در مقابل دیدگان ما بازنموده می شود.

با خواندن تاریخ بیهقی در می یابیم که تاریخ نویسان این سرزمین همچون عصاقورت داده هایی که امروز فقط قشری از قصه های گذشته را همچون قصه کلثوم ننه سر هم می کنند تا زودتر به تره بار بازار برسد تاریخ نمی نوشته اند . آنان به فلسفه تاریخ قائل بوده اند و آن را می شناخته اند. و خواننده تاریخ بیهقی در می یابد که تاریخ نیز مثل هر زمینه دیگر لایه ای در ظاهر دارد و بطنی و بلکه بطونی در ورای صورت ظاهر پدیده ها قرار گرفته است که کُنه حقیقت تنها در پرتو عنایت به آنها رخ می نماید .

تاریخ بیهقی ما را از تنوع زبانی دربار و کوی و برزن ایران بزرگ و کهن باخبر می کند و به مدد آن ما در می یابیم که در کنار زبان فارسی و عربی در این سرزمین واژه های ترکی و مغولی و چینی و گویش های رایج در دروازه های شبه قاره یعنی پشتون هم به فراخور نیاز به کار می رفته است ، چرا که تنها شهر نیشابور از شهرهای ایران بازارهای چهار سوقی داشته که تجار از چهار جهت گیتی به آن رفت و آمد می کرده اند و به موازات اقتصاد و معیشت ، حکمت و دین شناسی در این شهر و شهرهای دیگر ایران بازار گرمی داشته و تنها 300 محدث زنده شیعه در آن در زمانه غلبه جماعت و حکومت اهل و آیین سنت نقل حدیث می کرده اند.

به مدد تاریخ بیهقی در می یابیم بوسهل زوزنی کیست و خواجه احمد حسن میمندی و بونصر مشکان و حسنک وزیر تا محمد و مسعود غزنوی قدرت طلب و برادرکش و دهها چهره تاریخ ساز در طیف گسترده انواع خلقیات از خُبث طینت و حسادت و زعارت و بدخویی و کینه ورزی تا میانداری و شاه گردانی و کاردانی و زبان آوری و آزادگی چه جایگاهی داشته اند و آیا تاریخ و فرزندان آن تکرار می شوند تا معلوم شود که اهل انصاف و عدل ، رو و رویکردی جز بیگانگان با خلق و داد و دهش داشته اند ، یا در زمانه خود عقیم می مانند؟ به کمک تاریخ بیهقی می توان دریافت که شعر و ادب چگونه می تواند به درد درمانی بخورد و کاری از آن برآید و تنها به کار گل آرایی زمانه و بلبلی خوانی نیاید . تاریخ بیهقی نمونه ای است از گفتن حقیقت های تلخ اما مندرج در تمثیل هایی که چه بسا شنیدن آنها باعث و بانی های آن حقیقت های تلخ را نیز خوش آید و صلاحی در رأی و رفتار آنان داخل کند و صد البته جان دیگر خوانندگان در زمانهای دور و نزدیک آینده را روشن گردانَد. و زمانی ، پس از قرنها بتواند روشنگر اندیشه های میلیونها جستجوگر حقیقت و حکمت در سرزمین های پرگستره فارسی زبانان و غیر فارسی زبانان گردد.

تاریخ بیهقی به سهم خود می تواند از تمدنها یا حکومتهای فراموش شده چون کوشانیان و سربداران و خوارزمشاهیان و سلجوقیان و حضور قدرتمندانه حکومت گران ایران در سرزمینهای پهناور شبه قاره هند ، نیز مهاجرت هایی که در پهنه بیکرانه ایران می شده و از فعالیت گروه های مذهبی خبر دهد و گاهی از اولین روایتهای مربوط به شکل گیری حکومتهای تازه باخبرمان کند. در این بازنمایی در می یابیم که پیشینیان ما در حدود هزار سال قبل چگونه شعر گفته اند و چه کسانی شعر گفته اند و ایرانیان چگونه سخته و پخته و زیبا و سهل و متتنع سخن به نیکی می رانده اند. در بازخوانی تاریخ بیهقی گرچه در تراژدیهای آن آب به چشم می آوریم اما از ارزشهای اخلاقی آنها نیز جانمان تازه می شود و هدایت می یابیم . در می یابیم که ایرانیان زمانی بلد بوده اند در عین اعتقادی راسخ به بن مایه های باوری اسلامی و ایرانی ، به گونه ای فرهنگ شده ، در بهانه های گوناگون و فراوان ، اسباب شادی و در عین حال شکرگزاری و سپاسمندی و درس آموزی برای خود فراهم نمایند.

دوست عزیزی که پرسیده است "چه نیازی به خواندن تاریخ بیهقی است؟" از سوالش پیداست که تاریخ بیهقی نخوانده و حظ چنین متونی را درنیافته ! در این وجیزه ، تنها بخشی از داشته های ابوالفضل بیهقی خراسانی نیکونهاد ایرانی و تاریخ نوشته گرانسنگ او را برای چنین دوستی برشمردم. کسی که با رهیافتهای آشنایی با تاریخ بیهقی بیگانه است ، مشخصا کسی است که در آن زمینه ها که برشمردم چیز چندانی نمی داند و در نمی یابد. و این وضعیت رقت انگیزی است خاصه اگر آن دوست در موقعیتی باشد که بگوید مردم چه بدانند و چه ندانند.

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 97 تاريخ : جمعه 29 مهر 1401 ساعت: 17:19