گویش و نگارش عربی ؛ تکه – تصویرها از نخستین گام ها

ساخت وبلاگ

گویش و نگارش عربی ؛ تکه تصویرها از نخستین گام ها

محمدحسن صنعتی

گرچه ممکن است گزارشها از پیشینه کهن زبان و ادبیات و الفبای عربی روشن و کامل و دقیق نباشد ، به علت گره خوردگی تمام عیار زبان فارسی و عربی در طول تاریخ خاصه پس از اسلام آوردن ایرانیان لازم است نخستین گام ها به قدر میسور از نظر گذرانده شود. به نوشته جرجی زیدان ، عبدالملکِ مروان در تاریخ تمدن اسلام [و البته دقیقتر است که بگوییم در تاریخ ادبیات عرب] نام نیکی دارد ، چه که تا زمان او دفاتر اسلامی به خط و زبان مردمان محلی نوشته می شد . مثلا مصریها به قبطی و شامی ها به یونانی و عراقی ها به فارسی دفترهای دولتی را می نگاشتند و طبعا متصدیان دفاتر هم مردمان محلی یعنی مسیحیان شام و قبطیان مصر و ایرانیان عراق بودند . عبدالملک این رسم را برانداخت ، زبان عربی را زبان رسمی دولتی قرار داد و زبان عرب که زبان دین بود زبان دولت هم شد (زیدان ، 1372 : 66)1 .

ایرانیان که به اسلام گرویدند ، زبان عربی را به گونه ای فارسی شده می گفتند و می نوشتند ؛ رفتاری که بنا به قرائنی ممکن است ناشی از حمیت آنان نسبت به زبان دیرینه و آبا و اجدادی باشد. علمای ایرانی عربی را به گونه ای ابداعی یا میانه ی فارسی و عربی نوشتند . نگارش عربی ای که از اولین عربی نگاری های ایرانیان حاصل شد در تلقی اعراب ، عُجمه یا غیر اصیل تلقی شد. می توان گفت هنوز هم عده ای از علمای ایرانی به همان زبان و ادبیات و الفبا تألیف می کنند ؛ آن گونه که علمای پیشین می نگاشتند ؛ از قبیل طبری - محمد بن جریر متوفای 310 ه. ق. صاحب تاریخ و تفسیر کبیر و اصطخری صاحب صورالاقالیم یا مسالک و ممالک ، و محمد بن زکریای رازی متوفای 313 و به قولی 323 ه. ق. و حمزه بن حسن اصفهانی صاحب سنی ملوک الارض و الانبیاء متوفای حدود 360 ه.ق. و ابوالفرج اصفهانی مولف اغانی متوفای 356ه.ق. و ابوعلی سینای همدانی ( 370 -428) و ابوریحان بیرونی (364- 440) و شیخ طوسی صاحب تفسیر تبیان (385- 460) و امام محمد غزالی طوسی (450 505) و امام فخرالدین رازی (متوفای 606) و خواجه نصیر الدین طوسی ( 597 672) و میرسیدشریف جرجانی (متوفای 816) و سعد الدین تفتازانی (712- 792) و ابوعلی مسکویه رازی (متوفای 421) و ابن مقله محمد بن علی بیضاء شیرازی (متوفای 328) . به نوشته جلال الدین همایی زبانی که علمای ایرانی به آن تألیف کرده اند هیچ ربطی به عربی اصیل فصیح ندارد ، برای اینکه به فارسی فکر می کرده و به عربی می نوشته اند . در لغات عربی نیز به دلخواه خود تصرف کرده ، حتی از پیش خود لغت ساخته اند و لغات عربی را از معنی اصلی خود تغییر داده در تفهیم مراد خود استخدام کرده اند . بدین سبب روا است که بگوییم این زبان مخلوق ذوق و فکر و قریحه ایرانیان است و هیچ ربطی به عربی اصیل فصیح ندارد و از اینجا است که در نظر ادبای عرب دارای عیب عُجمه است و واجد ارزش ادبی عربی نیست! "وقتی که اشعار عربی سعدی را برای عربی زبان می خوانید خنده اش می گیرد که می بیند یک نفر فارسی را در قالب عربی ریخته است" ( ر.ک. یادداشتها در باره معانی و بیان ، 1374: 19و20)2.

صرف نظر از گویش هایی که در کاربرد زبان عربی رواج یافته ، در مورد نخستین نگارشهای زبان عربی بیش از مستندات متقن ، گمانه ها و روایتهایی وجود دارد که محل اتفاق نیستند و نامعتبر شمرده می شوند. از جمله این روایات بی اساس روایت هشام کلبی است (به نقل الفهرست) که مبنای شکل گیری تعبیر "ابجد" در شمارشهای عربی نیز شده است . او گوید : اول مردمی که خط عربی را آوردند قومی بودند از عرب عاربه که بر عدنان بن اُدّ نازل شدند و اسماء آنان : ابوجاد ، هواز ، حطی ، کلمون ، صعفص ، قریسات بود و اعراب کتابت را به نام آنان وضع کردند. بعد از آن حروفی یافتند که از اسامی آن مردم نبود و آن حروف : ث ، خ ، ذ ، ظ ، شین و غین بود . و اینها را "روادف" نامیدند . به روایت دیگر ، اسامی : ابجاد ، هواز ، حاطی ، کلمان صاع فص ، قرست بوده است ( ر. ک: الفهرست : ص 6-7) . مسعودی در مروُج الذهب گوید که گویند اولین واضع حروف معجم عربی " عبد ضخم بن ارم بن سام بن نوح " بوده است ( طبع مصر ، ج1، ص 222) ( بهار ، 1370 ، ج1: 92و93)3 . در ادوار بعد ، رسم الخط های رایج ، هر کدام نَسَب به ریشه ای می رساندند. مثلا بر اساس این سلسله انساب خطی ، خط کوفی ممکن است ریشه مصری داشته باشد. یعنی احتمالا خط فینیقی از مصری گرفته شده و خود به دو شاخه ی آرامی و مسند تبدیل شده . سپس مسند در صورتهای صفوی ، ثمودی ، لحیانی و حمیری ظاهر شده است. در ردیابی دیگری ، حنا الفاخوری ( 1377: 30)4 کندی و نبطی را از صفوی منشعب می داند و معتقد است از آنها خطوط حمیری و انباری پدید آمده است. آنگاه از حمیری و انباری ، حجازی ساخته شده و آن کوفی را پدید آورده است .

خط کوفی ابتدا نقطه نداشته است و گویا با ابتکار ابوالاسود دوئلی نقطه برای نگارش آن درنظر گرفته شده که در اواخر امویان رواج یافته است. "چیزی که از آثار اسلامی به دست می آید آن است که خط کوفی زودتر مشتق شده و اصلاح گردیده و در آن استادانی پیدا شده اند . و این خط به واسطه اینکه حروفش بهتر از حروف نسخ ( که آن روزها تا دیری هر دو بی نقطه و اعراب نوشته می شدند5 ) بود ، یعنی حروف متشابهه کمتر داشت ، خاص نوشتن قرآن و کتیبه ها و کتب علمی قرار گرفت ( بهار ، همان :94) .

در این بین ایرانیان نیز در قوام گویش و نگارش زبان و ادب عربی سهم قابل ملاحظه داشته اند. عبدالحمید بن یحیی مشهور به عبدالحمید کاتب از موالی بنی عامر و از نژاد ایرانی بوده و کتابت مروان بن محمد را در عهد فرمانداری و حکومت ارمنستان و آذربایجان و قبل از رسیدن به خلافت اموی در دمشق عهده دار بوده است. بعد از کشته شدن مروان در سال 132ق. عبدالحمید چندی نزد دوست خود عبدالله بن المقفع کاتب مشهور ایرانی پنهان بود. تا مأموران عباسی بر او دست یافتند و او را نیز در سال 132ق. کشتند. عبدالحمید نخستین استاد بزرگ در ترسل شمرده شد6 . او یکی از لوازم نویسندگی را اطلاع از تاریخ ایران شمرده و آن را مساوی با حفظ اشعار و لغت عرب دانسته است . ( صفا ، 1370، ج1: 184)7.

عبدالله بن مقفع کاتب ایرانی (متوفای 142ه.ق. ) که پناه دهنده کاتب ایرانی اعراب اموی یعنی عبدالحمید کاتب بوده ، مترجم از زبان پهلوی به عربی بوده است. در واقع کسی که بیش از همه و نخستین بار مایه ایجاد تحولاتی در نثر عربی شد و تألیف کتب ادبی را به زبان عربی متداول کرد نویسنده بزرگ ایرانی روزبه پسر دادویه معروف به عبدالله بن المقفع است که با ادبیات پهلوی و عربی به نیکی آشنا بوده و در بصره یعنی یکی از مراکز مهم ادبی زبان عربی به سر می برده است . وی به ترجمه کتب معتبری از پهلوی به عربی مبادرت کرد ، از قبیل گاهنامه ، آیین نامه ، کلیله و دمنه ، خداینامه (سیرالملوک ، سیره ملوک الفرس) ، و کتاب مزدک ( ر. ک . همان : 185) .

پی نوشت ها :

  1. جرجی زیدان ، تاریخ تمدن اسلام ، ترجمه علی جواهر کلام ، چ هفتم ، تهران ، امیرکبیر ، 1372.
  2. جلال الدین همایی ، یادداشتها در باره معانی و بیان ، به کوشش ماهدخت همایی ، چ سوم ، تهران ، نشر هما ، پاییز 1374.
  3. محمد تقی بهار ، سبک شناسی ، چ ششم ، 3 مجلد ، تهران ، امیرکبیر ، 1370.
  4. حنا الفاخوری ، تاریخ ادبیات عربی [متن عربی] ، چ اول ، تهران ، توس ، 1377.
  5. اول کسی که زیر و زبر اختراع کرد ، ابوالاسود معاصر و از اصحاب علی بن ابی طالب بود که نقطه هایی برای نشان دادن حرکت وضع کرد ، آن هم در خط کوفی. و در قرآن ها نقطه وجود نداشت ، تا اواخر بنی امیه که نقطه هم اختراع گردید (بهار ، سبک شناسی ، ج1: 94).
  6. جمله مشهور " چنان بنویسید که عوام بفهمند و خواص بپسندند " از اوست .
  7. ذبیح الله صفا ، تاریخ ادبیات ، ج1، تهران ، فردوس ، 1370.

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 120 تاريخ : جمعه 6 آبان 1401 ساعت: 15:30