گویش و نگارش ایرانی ؛ تکه – تصویرها از نخستین گام ها

ساخت وبلاگ

گویش و نگارش ایرانی ؛ تکه تصویرها از نخستین گام ها

محمدحسن صنعتی

بررسی های مربوط به زبان فارسی در ذیل بررسی های معطوف به زبان های ایرانی قرار می گیرد. در این باره ایرانیان و عمدتا غیر ایرانیان بررسی های مستند و مستدلی کرده اند که در خور توجه است1 . در مراجعه به این قبیل تحقیقات گاه ریشه کلمات نیز معلوم می گردد. مثلا معلوم می شود کلمه " آجُر" ریشه کلدانی دارد و در معنی لوح خشتی بوده و خودِ آجر در نگارش خط میخی کاربرد داشته است . چنانکه محمد تقی بهار مشهور به ملک الشعراء بهار در سبک شناسی (1370، ج1: 68)2 آورده ، خط میخی با قلمی نوک تیز ، چوبی یا فلزی بر روی پاره های گِل سخت شده کنده کاری گردیده و یا با همان قلم بر الواح سنگی و معدنی حکاکی می شده است . پارچه گِلی را برداشته ، با چنین قلمی بر روی آن خطوطی کنده و پارچه ها را خشکانیده و سپس پهلوی هم قرار می دادند و آن پارچه های گلی را به زبان کلدانی3 ، " آجُر" و آن خطوط را "دُپی" می نامیدند و از آن آجرها دو کتابخانه یکی در شوش و دیگری در تخت جمشید اخیرا 4 کشف گردیده است .

خط میخی خطی شناخته شده که در نگارش زبانهایی از ایران کهن و سرزمینهای اطراف از جمله در نگارش پارسی باستان به کار می رفته است. در ایران قدیم ، خطوط گوناگونی چون خط دینیِ دین دفیریه ، ویش دبیریه ، کستج ، نیم کستج ، شاه دبیریه ، نامه دبیریه ، رازسهریه و راس سهریه نیز رایج بوده است (بهار ، همان : 77و78). در دوره رواج فارسی میانه یا به قولی پهلوی از خط پهلوی استفاده می شده است. گفته شده است که خط پهلوی ریشه در خط فینیقی و عبری دارد5 . نیز ، بنا به بعضی بررسی ها : زبان آرامی6 به دو لهجه منشعب گردیده است ؛ لهجه عراقی که آن را لهجه آرامی شرقی می نامند و لهجه سوریه و فلسطین و طور سینا که آن را لهجه آرامی غربی نامند . خط آرامی به چند شیوه و رسم الخط درآمد و آنچه در ایران ، مادرِ خط پهلوی قرار گرفت شیوه و قلم آرامی عراق بود (بهار ، سبک شناسی ، 1370 ، ج1: 71) . محمد تقی بهار می افزاید که این قلم یا خط آرامی ، نوعی خط "هیریوغلیف " یا هیروگلیف بوده است (همان) ؛ یعنی شکل محور بوده و با ترسیم نقش حیوانات یا شیء یا سوژه و مفهوم مورد نظر به نگارش در می آمده است .

رسم است که تاریخ زبانهای ایرانی را به سه دوره تقسیم می کنند:

  1. دوران زبان ایرانی باستان (از تاریخ انشعاب زبانهای ایرانی از مجموعه زبانهای آریایی یعنی به تقریب از آغاز هزاره دوم پیش از میلاد تا سده چهارم و سوم پیش از میلاد)
  2. دوران زبان ایرانی متوسط (از قرن چهارم و سوم پیش از میلاد تا قرن هشتم و نهم پس از میلاد)
  3. دوران زبان ایرانی نوین از قرن هشتم و نهم میلادی تا عصر کنونی ( یعنی از هزار سال پیش تا کنون) .

این تقسیم قراردادی است و حد و مرز دقیقی میان این دوره ها وجود ندارد (کشاورز، 1371، ج1: 9)7 .

پرویز ناتل خانلری هم دوره ایرانی میانه را از سال 300 قبل از میلاد تا قرن نهم میلادی می داند. بنا به توضیح او ( 1363: 280) اصطلاح ایرانی میانه به زبانهایی اطلاق می شود که از زبانهای باستانی ایران مشتق و منشعب شده و از سیصد سال پیش از میلاد تا حدود قرن نهم میلادی در نواحی مختلف سرزمین ایران یا نواحی مجاور رواج و مورد استعمال داشته است . اما زبان شناسان در وضع اصطلاح ایرانی میانه به زمان رواج این زبانها توجه نداشته اند . بلکه مرحله خاصی از تکامل زبان را نیز در نظر گرفته اند که از جمله آثار آن متروک شدن صرف اسم و حذف جزء صرفی از آخر آن است8 .

به نظر عبدالحسین زرین کوب ، زبان پهلویِ مربوط دانسته شده به این دوره را باید منسوب به فهله به شمار آورد و نه فارسی میانه . سخن ایشان این است که لفظ پهلوی امروز در زبان ما بر زبان قبل از اسلام ایران ، زبان عهد ساسانیان و شاید اشکانیان اطلاق می شود . اما در ادب قدیم ما ، لااقل از روزگار فردوسی تا حافظ و حتی مدتها بعد از آن ، این لفظ به معنی فارسی میانه اختصاص نداشته است و در شعر و ادب آن روزگاران غالب آن است که لفظ فهلوی و پهلوی ، در مورد لهجه هایی به کار می رفته است که در شهرها و روستاهای "فهله" رواج داشته و آنچه از ترانه های این نقاط باقی مانده است . نیز از دیرباز به نام "فهلویات " و "بیت فهلوی" خوانده می شده است . این بلاد فهله چنانکه در کتاب "الفهرست " ( تصحیح فلوگل، ص13) از قول عبدالله بن مقفع نقل شده است عبارت بوده است از اصفهان و ری و همدان و ماه نهاوند و آذربایجان. و از سخن عبدالله بن مقفع به خوبی برمی آید که زبان پهلوی به کلی با آن زبانی که موبدان و دانشمندان بدان نوشت و خواند می کرده اند تفاوت داشته است . به هر حال شواهد و قرئنی در دست هست که لفظ پهلوی در شاهنامه و قابوسنامه و نزهه القلوب در معنی لهجه اهل فهله و شاید گاه در معنی مطلق فُرس به کار می رفته است (زرین کوب ، 1362: 218و219)9.

می توان گفت زبان های مورد اشاره زبانهای زنده آن دوره محسوب شده اند . این در حالی است که از زبانهای دیگری هم نام برده می شده است که در عداد زبانهای مرده قرار گرفته بوده اند (ر. ک .کشاورز ، همان : 10-12) .

ایرانیان در طول تاریخ خود از خطوط مختلفی استفاده کرده اند. به تصریح ابن الندیم (م 378ه.ق.) در الفهرست (ص9) آنان در قرون نخستین خطی برای مصحف نویسی داشته اند به نام پیرآموز که احتمالا نوعی کوفی و شبیه به نَسخ بوده است . بنا به تحقیق نجیب مایل هروی (1369: 24) اطلاعات ما از خط پیراموز در حد نام آن است . عده ای که خط نسخه های موجود از ترجمان البلاغه رادویانی و الابنیه عن حقائق الادویه را پیراموز می نامند ، سند مستند ندارند. نسخه هایی از قرآن مجید را بعضی از فهرست نگاران به این خط می دانسته اند که آن هم بی پایه است. آنچه مسلم است این است که خط پیراموز نوعی کوفی ایرانی بوده که کتابت آن آسان و ساده انجام می گرفته است . البته از معنای ترکیب پیراموز در قرن دوم-چهارم هجری اطلاعی نداریم . فقط این کلمه را در المعجم شمس قیس رازی (ص455) می بینیم که مفهوم آسان امروزی دارد10.

عرصه ترجمه را شاید بتوان از اولین نمونه های ارتباط ما با زبان عربی دانست. قدر مسلم این است که پیش از نیمه دوم از سده سوم هجری مسلمانان فارسی زبان به ترجمه فارسی قرآن پرداخته بوده اند ، زیرا نیاز آنان به چنین ترجمه ای بر محققان پوشیده نیست. در ترجمه قرآن که پیونددهنده اعتقادی ما با زبان عربی هم محسوب می شود از سلمان فارسی به عنوان اولین مترجم قرآن یاد شده است 11.

دگرگونی های سیاسی در صدر اسلام ، نیز حمله های ترکان و مغولان ، اسنادی را که به تحقیق، دوران پذیرش خط عربی را برای کتابت زبان فارسی نشان بدهند از بین برده است . ولی به طور تقریبی می توان گفت که از سده دوم هجری ، زبان فارسی را با خط عربی می نوشته اند . چنان که محمد جهشیاری (م 330 ه.ق. ) می نویسد از سال 130 هجری خط عربی رسما جانشین خط پهلوی شد (مایل هروی ، 1369: 23) 12. اما گویا اقبال و ادبار زبان فارسی در دوره های مختلف گونه های مختلفی داشته است. بنا به توضیح دکتر ذبیح الله صفا ( 1370، ج1: 607) در اواخر قرن چهارم و نیمه اول قرن پنجم ، اطلاع و شواهد مختلف در دست است مبنی بر اینکه نامه های پادشاه خراسان به حکام جزو و به سلاطین دیگر حتی خانان ترکستان به فارسی نوشته می شد13 . زبان فارسی در دوره های متاخر ، در جغرافیایی شامل آسیای میانه ، متصرفات مغول، و هند و عثمانی ، زبان عمده دیوانی و فرهنگی و ادبی بوده و لذا کشورهای اروپایی که حتی با بخش کوچکی از این منطقه گسترده سر و کار داشته اند می بایست متخصصانی در زمینه زبان فارسی تربیت می کرده اند . زبان فارسی زبان دربار مغولان و سایر خاندانهای حکومتگر هند و نیز زبان درباری و فرهنگی امپراتور ی عثمانی و سرزمینهای عموما ترک زبان آسیای میانه (ماوراء النهر ) بود. اگرچه روسیه و انگلیس بیش از همه به این نواحی علاقه و توجه داشتند ، سایر کشورهای غربی نیز از توجه به این سرزمینها غافل نبودند (کدی، 1371: نوزده و بیست)14 . طُرفه آن است که به گفته علامه محمد قزوینی (1363، ج1: 23) جامعترین دستور یا صرف و نحو زبان فارسی را هم غربیها نوشته اند. سباستین بک از کسانی است که محمد قزوینی درایام اقامت فرنگ در آلمان با آنها آشنا شده و از آنها چیز آموخته است ؛ "سباستین بک مؤلف صرف و نحو مفصلی به آلمانی در خصوص زبان فارسی که با وجود کثرت اغلاطِ آن جامع ترین نحو و صرفی است که تاکنون] 1303ه.ش.[ 15 برای زبان فارسی نوشته شده است چه به فارسی چه به یکی از السنه اروپایی".16

پی نوشت ها :

  1. ر.ک . ابوالفضل خطیبی ، "زبان های ایرانی" ]نقد کتابی به همین نام ، از اُرانسکی، ترجمه علی اشرف صادقی[ ، نشر دانش ، س16، شماره 4 ( پیاپی91) ، زمستان 1378، ص77.
  2. محمد تقی بهار ، سبک شناسی ، چ ششم ، 3 مجلد ، تهران ، موسسه انتشارات امیرکبیر ، 1370 .
  3. نامی که در گذشته گاهی به مجموعه زبانهای سامی شرقی و گاهی به زبان قدیمی سامی به کلده یا سرزمین بابل می دادند. امروزه مظاهر خارجی تمدن کلده مانند هنر و رسوم و آداب را بدان نام می نامند و برای نامیدن زبان کلده اصطلاح اکّدی (Akkadien) را به کار می برند (محمدمعین ، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، 1364، ج6: 1589).
  4. تاریخ نگارش مقدمه بهار بر سبک شناسی 1321 شمسی است.
  5. در مورد قدیم ترین نمونه خط فینیقی و شکل گیری خط پهلوی ر.ک. محمد تقی بهار ، سبک شناسی ، 1370، ج1 ، ص 70.
  6. از جمله زبان های رایج و مهم در امپراتوری هخامنشی می توان به زبان آرامی اشاره کرد. در میان الواح گِلی به دست آمده از تخت جمشید صدها لوح به زبان آرامی است. قطعاتی از متن کتیبه بیستون که در الفانتین مصر کشف شده و بر روی پاپیروس است به زبان آرامی است. برای آگاهی در باره موقعیت و اهمیت زبان آرامی در دستگاه حکومتی هخامنشیان ر.ک. ایمان پور ، "بررسی جایگاه زبان آرامی در دوره هخامنشی" ، جستارهای ادبی ، شماره 161، صص17-28 ؛ ماتسوخ ، "زبان آرامی در دوره هخامنشی" ، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران ، سال 10 ، شماره 2، صص 174-202 ؛ ماتسوخ ، "زبان آرامی در دوره هخامنشی(2)" مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران ، شماره 39، صص 324-356.
  7. کریم کشاورز ، هزار سال نثر پارسی ، چ چهارم ، 3 مجلد ، تهران ، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی ، 1371.
  8. دکتر پرویز ناتل خانلری ، دستور زبان فارسی ، چ چهارم ، تهران ، بابک ، 1363.
  9. دکترعبدالحسین زرین کوب، یادداشتها و اندیشه ها ، چ چهارم ، تهران ، جاویدان ، زمستان 1362.
  10. نجیب مایل هروی ، نقد و تصحیح متون ، مراحل نسخه شناسی و شیوه های تصحیح نسخه های خطی فارسی ، چاپ اول ، مشهد ، بنیاد پژوهشهای اسلامی ، فروردین 1369.
  11. اشارات پاره ای ازروایات که ترجمه فارسی قرآن را به دست سلمان فارسی صحابی رسول اکرم (ص) نشان می دهد مؤید همین نظر است . ر.ک. سرخسی ، المبسوط ، جلد1، ص37 که ترجمه فاتحه الکتاب را به سلمان نسبت می دهد و شهفور اسفراینی ، تاج التراجم، فی نفسیر قرآن الاعاجم که در دیباچه خود از ترجمه فارسی قرآن به اهتمام سلمان و با اذن رسول اکرم (ص)یاد کرده است (نجیب مایل هروی ، نقد و تصحیح متون ، ص23) .
  12. ر.ک. الوزراء و الکتاب ، ص 120 . نیز ر.ک . اُرانسکی ، مقدمه فقه اللغه ، ص257و258.
  13. ر.ک. موارد مختلف از تاریخ بیهقی که نامه های سلطان محمود یا سلطان مسعود به خاقان ترک یا خوارزمشاه در آنها آمده است (دکتر ذییح الله صفا ، تاریخ ادبیات در ایران ، چ یازدهم ، تهران ، فردوس ، 1370، جلد1) .
  14. نیکی کدی ، ایرانشناسی در اروپا و ژاپن ، ترجمه مرتضی اسعدی ، چ اول، تهران ، انتشارات بین المللی الهدی ، 1371.
  15. سال نگارش مقاله .
  16. محمد قزوینی ، بیست مقاله ، چ دوم ، دومجلد ، تهران ، دنیای کتاب ، 1363.

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 88 تاريخ : چهارشنبه 18 آبان 1401 ساعت: 12:41