کتاب و ماجرای فنا و بقای آن

ساخت وبلاگ

کتاب و ماجرای فنا و بقای آن

دکتر محمد حسن صنعتی

کتابها یا اغلبِ کتابها ، یا به دست زمان و به طور طبیعی دیر یا زود به دست فراموشی سپرده می شوند یا متاثر از کم و کیف خودشان جوانمرگ می شوند و حتی تا پایان عمر مولف شان هم نمی پایند. شاید بتوان گفت در موارد زیادی چنین کتاب هایی را مولفانی پدید می آورند که قبل از تولد در دنیای کتابدانها و کتابخوانها و حداکثر پس از چند صباحی موضوعیت در عالم علائقِ اهلِ خواندن و جستجو فراموش می شوند و از دنیای مزبور می روند. با این حال مشکل گاه از تاخیر در مطالعه ی کتاب خریداری شده همراه با کتابخانه پرستی و صرفا محبوس گردانیدن کتابها در قفسِ قفسه ها ناشی می شود. از سویی ، معمولا این غربال زمان است که در حال سره و ناسره کردن آثاری است که به رشته تحریر در می آیند. غربال تاریخی زمان 80 درصد تولید ادبی را در یک سال به دست فراموشی داده از میان می برد و 99 درصد آنها را در فاصله بیست سال به این سرنوشت دچار می سازد ، هر چند در مورد کتابهای کتابخانه ها شدت عمل آن کمتر از شدت عمل آن در کتابفروشیها است زیرا صرف خرید یک کتاب "برای نگه داشتن" خود یک انتخاب است . با این حال در مورد کتابخانه های خصوصی نیز کم و بیش عمل خود را انجام می دهد ( اسکارپیت ، 1970: 40) .

پرونده این بحث البته احتمالا همواره باز خواهد بود که حرف های یک بار مصرف چه حکمی دارند . یا دست کم حرف هایی که برای دوره ای کوتاه از یک ماه و چند ماه گرفته تا یکی دو سال و حداکثر چند سال گفته و نوشته می شوند چه تکلیفی دارند؟ نباید به هیئت کتاب در آیند؟ و اساسا آیا حرف ها حق دارند که نوبت و مدت مصرف داشته باشند؟ یا در این صورت لغو به شمار می آیند و همان بهتر که زودتر در غبار فراموشی گم شوند؟ آیا می شود حرفی زد که امروزی باشد و در عین حال آیندگان را نیز به کار آید؟ به زعم نگارنده آنها که برای رسانه های به روز می نویسند باید در عداد قربانیان یا جانفداهای فرهنگی قرار گیرند ، چرا که اگر به جای 20 سال و 30 سال ، 300 سال هم در یک روزنامه یا در رادیو بنویسند چون نویسندگی در این قالبها نویسندگی در ظرفیت های روزآمدِ خاص است و سفارشیِ دارای کاربرد لحظه ای و به تعبیری "ناخنکی" و " سُکسُکی" است ، غالبا نویسنده شناخته نمی شوند و دست کم نویسنده اثری تحقیقی به شمار نمی آیند و حداکثر نویسنده ی همان قالبهای خاص محسوب می شوند با حرف هایی که معمولا تاریخ مصرف دارد و مسئله آیندگان نیست ، مگر کسانی بخواهند تاریخ یک موضوع منعکس شده در فضای ژورنالیستی این رسانه ها را مطالعه کنند و بنا بر این تاریخِ موضوعی بنویسند ؛ یعنی باید افزود که متن همه برنامه های رادیو و تلویزیون یا همه صفحه ها و ستون های روزنامه ها از سنخ یک بار مصرف نیستند و در آنها هم نگارش هایی تخصصی و تحلیلی لازم می آید که متکی بر تحقیق نوشته می شود و کارکرد میان مدت و بلند مدت تواند داشت.

می توان گفت کتاب در مقایسه با روزنامه بیشتر این بخت و قابلیت را دارد که در آن مطلب محققانه به نگارش در آید. مراد آن نیست که متن اگر صرفا گزارش مستقیم و تام و تمام یک تحقیق بود محققانه است و اگر در صورت ظاهر چنین نبود محققانه نیست. روشن است که تمام رمانهای برتر ادبیات جهانی صرف نظر از صورت نوشتاری شان متکی به سال یا سالها تحقیق در موضوع مورد نظر خودند. رمان نویس مشهور یوسا در مورد نوشتن رمان سور بُز می گوید : فکر نوشتن این رمان از سال 1975 در سرم بود و شش سال قبل نوشتن اش را شروع کردم. اما زمانی دراز در این فکر بودم و هر چه را که در باره تروخیو ، در باره سی و یک سال حکومت او بر جمهوری دومینیکن پیدا می کردم می خواندم. به دومینیکن رفتم وبایگانی ها را بررسی کردم . بخصوص روزنامه ها و مجله های آن دوران را. به راستی باور نکردنی بود که مردم دومینیکن در آن ایام چه نوع روزنامه هایی می خوانده اند (یوسا، 1400 : 65)1 . برای پیدا کردن عیار حقیقت جویی و حقیقت نمایی یک کتاب نمی توان کتاب خصوصا کتاب های قطور! را همچون هندوانه قاچ زد . باید در مقدمه دقیق شد یا در فهرست تاملی کرد . بخشهای نخستین یک کتاب را با مداقه دید . شاید با دیدن عنوان فلسفه روشنفکری اثر ارنست کاسیرر تصور شود کتاب حاوی مباحثی است فلسفی که برای روشن کردن فکر مخاطبان نوشته شده ، یا ممکن است تصور شود حرف های فلسفی روشنفکرها در این کتاب گردآوری شده است. ممکن است کم و بیش هم از این قبیل مطالب بین الدفتین این کتاب آمده باشد . اما تنها با دیدن و خواندن دقیق بخشهایی از این کتاب با ترجمه درخشان نجف دریابندری است که می شود فهمید تحقیقی معتبر و قابل استناد و خواندنی در باره تکوین روشنفکری انجام گرفته و در کتاب فلسفه روشنفکری ارائه گردیده است .

از لوازم تحول در کتابخوانی و سوق دادن جریان کم جان مطالعه ی کتاب و در کتاب ، نیز استفاده از کتاب ها ومجموعه مقاله های معتبر در تحقیقات مان احیای امر کتاب شناسی است. بسا که ما به ضرورت تحقیقی معتقد باشیم اما ندانیم که آن تحقیق پیشتر انجام گرفته است. کتاب شناسی ها ما را از دوباره کاری و تکرار زحمت های محققان پیشین معاف می کنند و وقت ما را برای پرداختن به زمینه هایی که تا کنون در آنها کاری صورت نگرفته آزاد می کنند. یکی از آورده های انس با کتاب شناسی ها آن است که می توان به راحتی و با مرور مطالعات صورت گرفته ، علاوه بر کسب اطلاع از سوالهای پاسخ گرفته و بررسی های انجام یافته ، محقق جایگاه و قدر حرف ها و نوشته های خود را نیز در مقایسه با کار و تلاش دیگر محققان معلوم گردانَد. در این بین ، چنین به نظر می رسد که هنوز در بسیاری از مقولات از جمله زمینه ای مهم چون زبان شناسی یا کتاب شناسی کاملی فراهم نشده یا اگر هست (؟) مداوماً و سالانه ، ویراست و بروز نمی شود. یعنی "تحقیق" سلامت لازم را ندارد ، چرا که اقتضای هر تحقیق از نظر گذراندن کتب ، مقالات و تحقیقات و پایان نامه های پیشینی است و اگر چنین احصا و مروری صورت گرفته باشد قدم باقیمانده و ضروری بعدی تنظیم و نشر کتاب شناسی موضوع است2. در هر تحقیق شرط آن است که ابتدا راهی را که دیگران رفته اند از نظر بگذرانیم و بعد به تصمیم برسیم که آیا به حرف تازه ای رسیده ایم یا بنا به فرضیات ممکن است به حرف تازه ای دست پیدا کنیم که در مقام تحقیق قرار گرفته ایم؟ یا در مقوله مورد توجه ما پیشتر گفتنی ها مستند به تحقیقات روشمند گفته شده است. این تدبیر ناگزیری است برای آنکه عمر به تکرار مکرر نگذارده باشیم. به عبارتی اهل تالیف باید بیاموزند که کتاب نامکرر ، منبع و محل مراجعه بنویسند و اهل تالیف باید این قبیل کتابها را بشناسند و در مطالعه گیرند. در این صورت است که در عالم کتاب "سیاهی لشکر" ها کم می شوند و "مردجنگی" ها بسیار می شوند و بکار . نیز باید پُرنویسی و درشت نویسی را به کناری گذاشت و به درست نویسی روی آورد. البته عده ای هم برعکس عمل می کنند . سخن که می گویند بسیار نکته های نغز و تازه در سخن می آورند اما در مقام نوشتن که قرار می گیرند نای نوشتن ندارند. چنین کسان باید زحمت پرورش چند دانشجوی سخن شناس و اهل قلم را برخود هموار دارند تا جامعه از فضل شان برخوردار گردد. دریغ که دِرم داران عالم را کَرم نیست و کَرم داران عالم را دِرم نیست. کاش رهیافتهای دانشمندانی که می دانسته اند و می دانند اول باید شنود و بعد باید گفت راهی به متن کتابها بیابد. آثار صدرالمتالهین نشان می دهد که کمتر کتابی بوده یا کتابی نبوده چه از متکلمین اشعری و چه از معتزله که نخوانده باشد ( ابراهیمی دینانی ، 1374: 8)3 .

عناوین فراوانی چون "نیم نگاهی به ..." ، "در باب ..." ، "در..." ، "نگاهی به ..." ، "اجمالی در..." نشان می دهد که زیرپای تحقیق در کشور خالی است و اهل تحقیق واقعی خانه به اهل تحقیق نماها پرداخته اند . امروز نویسندگان و در مورد بعضی باید گفت کتاب سازان حتی صرافت یا حوصله و شاید شهامت ندارند که غلط نامه کتاب خود را در ابتدای متن قرار دهند. غلط نامه ها جایی قرار می گیرد و وقتی رخ می نماید که به کار نمی آید چون کار به پایان رسیده و کتاب در حال بسته شدن است. در نقطه مقابل کاش امکاناتی فراهم می شد و در مدینه فاضله کتاب ، اهل فضل واقعی مورد حمایت قرار می گرفتند برای آنکه فارغ از غم نان و منت دونان بخوانند و بیندیشند و شکوفه های خردشان بستان اندیشه را روشن گردانَد ، بی آنکه ادراکات صادقانه شان متاثر از خوشایند و بدآیند اصحاب ثروت و قدرت در سنگلاخهای پیشِ رو به تزلزل و تشتت گرفتار گردد.

چرخ و چرخه کتاب نویسی و کتابخوانی و نقد و نشر البته باید بچرخد . اما باید آیین و اصول آن نیز همواره موضوع آموزش و بازآموزی باشد. ناقدی کتابی را نقد کرده و معلوم گردانیده که کتابِ مازندران در فلان روزگار ( اسم محفوظ) سرتاپا عیب و ایراد است . از ناقد محترم باید پرسید اگر کتابی تا این پایه مردود است چرا باید صفحات سفید نشریه ای را به پُرنویسی در باب کتابی نامعقول و نامقبول سیاه کرد؟ (ر.ک. نشردانش ، سال 15 ، شماره 6 ، مهر و آبان 1374) . اهل کتاب خود نیز باید بدانند که افکار عمومیِ جمعِ کتابخوانان یک کشور بهترین صیرفی زمانه است و آنگاه که ترجمه ای مغلوط روانه بازار می کنند ، هم پرونده خود را لکه دار می کنند و هم باعث می شوند تا خوانندگان در باب سطح نوشته های نویسنده متن مترجَم به خطا افتند و از خواندن کتابهای نویسنده مبدا هم رویگردان شوند. نویسنده ای خواسته است خوانندگان را با خواندن راهنمایی کند برای خواندن. مترجم ترجمه ای روانه بازار کرده که از همان صفحات نخستین آن این سوال در ذهن خواننده قد می کشد و مانع دیدن متن می شود: "براستی این نوشته همان نسخه ای است که قرار بوده منتشر شود ؟ شاید نسخه چرکنویس اشتباها به انتشاراتی داده شده! بعید است کسی بداند که نوشته اش خوانده خواهد شد و چنین بی در و پیکر بنویسد!" این قبیل ترجمه ها در شرایطی روانه بازار نشر می شود که در شناسایی کتاب خوب ، یکی از مولفه ها مترجم است . مترجمی که کار می شناسد و به اخلاق علمی پای بند است کار بد برای ترجمه دست نمی گیرد. پرواضح است که متصدیان نشر کتاب نمی توانند بگویند کتاب نازل ، کتاب ضعیف ، کتاب "بُنجُل" نوشته و نشر نشود. این کتابها هستند که در مقایسه ، سره و ناسره ی همدیگر را معلوم و معرفی می کنند . پس باز هم باید حل مشکل را در تعریف و تقویت " نقد" جستجو کرد. به موازات ترویج نقدِ به آیین ، باید آیین کتاب خواندن و درست خواندن را نیز ترویج کرد. وقتی هنوز اهل خواندن نمی دانند که باید "مقدمه خوان" خوبی بود اگر قرار است ارتباطِ لازم با تمام مطالب مندرج در کتاب برقرار شود ، نمی توان از نویسنده خواست که درست و به اندازه و بدور از ایجاز مخل و اطناب ممل بنویسد. پس کتاب حجیم می شود و گران می شود و خریده نمی شود و خوانده نمی شود.

منابع و پی نوشت ها :

  1. یوسا ، ماریو بارگاس ، چرا ادبیات ؟ ، ترجمه عبدالله کوثری ، چ یازدهم (ویرایش دوم) ، تهران ، لوح فکر ، زمستان 1400.
  2. نگارنده پس از آنکه در یک دوره 15 ساله ( 1384 1399 ) برای پژوهشی پیرامون ارزشهای ادبی تاریخ بیهقی با این کتاب ارجمند انس یافت ، دریافتهای کتاب شناختی خود پیرامون موضوع را نیز منتشر کرد: مأخذشناسی پژوهش در تاریخ بیهقی ، با نگاهی به تاریخ ، اجتماعیات ، وجوه زیبایی شناختی ، واژه ها ، نام ها و کتاب ها ، مقالات و پایان نامه ها ، چاپ اول ، مشهد ، محقق ، 1400. این کاری است ضرور که به نظر از ناحیه هر پژوهشگری ولو در شمارگان محدود امکان انجام دارد.
  3. ابراهیمی دینانی ، غلامحسین ، خردنامه صدرا ، شماره 1، اردیبهشت 1374،ص8 .

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 87 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 23:54