مشروطه ؛ از نظریه و نظر تا میدان عمل

ساخت وبلاگ

از نظریه و نظر تا میدان عمل

دوران ناصرالدین شاه عصر تحولات جهانی و کشمکش میان سنت و مدرنیته بود. شاه خود نیز مشتاق تمدن جدید غربی بود. اما یکی از اصلی‌ترین موانع، کاهش اقتدار شاه در صورت اصلاحات بود. مع الوصف برخی محققان دوران ناصرالدین شاه را دوره گذر از سنت به مدرنیته دانسته‌اند. اطرافیان ناصرالدین را نیز دو گروه تجددگرا و سنت‌گرا تشکیل داده بود. تجددطلبان همه صریحا یا ضمنا برتری غرب را جز در حیطه دین می‌پذیرفتند. این امر، موضعی دفاعی در پی داشت که بر برتری معنوی مسلمانان تأکید می‌کرد. آنان اسلام را به منزله هویتی اجتماعی در برابر ایدئولوژی‌های غربی قرار می‌دادند.

در دوره ناصرالدین شاه چهار مدرسه ساخته شد: دارالفنون و نظام ناصری در تهران، ظل السلطان در اصفهان و یک مدرسه در تبریز. ضرابخانه و اداره پست و تلگراف نیز تأسیس گردید. در این دوران، قوانین قضائی جدیدی وضع شد که براساس آن، دستگاه‌های اجرایی حق دخالت در نظام قضاء را نداشتند. ناصرالدین شاه به تقلید از کشورهای اروپایی درصدد برآمد تا کابینه‌ای تشکیل دهد. شاه در دوره‌ای، شورایی از وزیران را تشکیل داد که همواره شکل و تعداد آن‌ها را تغییر می‌داد. البته پس از گذشت چند سال و عدم کارایی، شاه مجدداً به سنت انتصاب صدراعظم روی آورد. در دوران او، کتابخانه سلطنتی اوج شکوفایی را تجربه کرد. در کنار این‌ها، شاه تلاش کرد نوع پوشش همسران خود را نیز تغییر دهد ؛ تغییری که با گذشت زمان به زنان دیگر نیز سرایت کرد. برخی محققان معتقدند موج اصلاحاتی که در دوران ناصرالدین شاه واقع شد سبب شکل‌گیری بنیان‌های انقلاب مشروطه گردید. (ویکی شیعه) .

با این حال عصر او که سال 1275ش. با گلوله میرزا رضا کرمانی از پا در آمد ، عملا میانه ای با مشروطیت پیدا نکرد . در سال‌های سلطنت ناصرالدین شاه برخی ایرانیان به‌واسطه تحصیل یا تجارت در اروپا و عثمانی، با مظاهر پیشرفت در غرب آشنا شدند و تلاش کردند به نحوی حاکمان ایران را پذیرا به اصلاحات و مردم ایران را دگرگون و بیدار نمایند. اما نخستین جرقه جنبش مشروطه در سطح سیاسی در ۲۱ آذر ۱۲۸۴ش. زده شد که علاءالدوله، حاکم تهران، چند تن از تاجران خوشنام تهران را به خاطر افزایش قیمت قند، فلک کرد. در پی این جرقه، سلسله‌ای از اعتراض‌ها و بست‌نشینی‌ها به رهبری دو مجتهد سرشناس تهران، سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی شکل گرفت. مجموعه اعتراضات و دنباله آن، نظیر مهاجرت روحانیان به قم و بست‌نشینی اصناف در باغ سفارت بریتانیا در تهران به نام انقلاب مشروطه نامیده می‌شود. دستاورد این انقلاب، امضای فرمان مشروطیت به دست شاه وقت ایران، مظفرالدین شاه، تشکیل مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی مشروطه بود(ویکی پدیا).

بنا بر این ، اگر چنین بینگاریم که در دوران اندیشه ورزی آخوندزاده تا میرزای نائینی چنانکه توضیح داده شد زمینه های فکری مشروطه خواهی متاثر از نظرها و نظریه های موافق و مخالف و حتی ممتنع شکل گرفت ، در دوران پساناصری و مشخصا دوره مظفرالدین شاه اقدامات عملی برای تحقق مشروطه رخ نمون گردید.

البته مظفرالدین شاه هم در بی اعتنایی به حقوق عمومی یا اموال عمومی و به قولی صرف بیت المال برای عیش و عشرت شخصی دست کمی از پدر نداشت . خواندن گزارشهای مربوط به استقراض وام از دول بیگانه برای سفرهای خارجی در دوره او باعث تاسف می شود. بعضا در این قبیل استقراض ها وام دریافتی کفاف نمی داده و کم می آورده اند و بعد از صراف های داخلی کمک می گرفته اند . در یکی از این گزارشها چنین آمده که برای سفر مظفرالدین شاه به اروپا از روسیه وامی سنگین تقاضا و استقراض می شود و بعد که خرج شان از دخل وام بیشتر می شود به صراف های داخلی چون "جهانیان" ، "ارباب جمشید" و "اتحادیه" رو می آورند (ر.ک. زمینه انقلاب مشروطیت ایران ، ص118) . با این حال ، ولو مطالبه عمومی در بحث مشروطه همراه با اعتراض در کف خیابان در عهد مظفرالدین بروز پیدا کرد ، این او بود که عملا به خواسته مردم اقبال نشان داد . مظفرالدین شاه در نامه 7 جمادی الثانیه 1324ق. به محمدعلی میرزا ولیعهد در تبریز ، با قول دلجویی از علمای "پناهیده" به قم و علمای تبریز چنین نوشت :

در مقابل شفاعت شما و استدعای علمای تبریز مقرر فرمودیم مشیرالدوله وزیر امور خارجه به قم برود و علمای عظام را محترماً معاودت بدهد البته شما هم این مرحمت شاهانه را بآنها ابلاغ و آنها را بمراحم کامله ملوکانه امیدوار خواهید داشت . باید همگی با کمال امیدواری مراجعت و مراحم شاهانه را نسبت به خود و علمای آذربایجان بدانند که نیات مقدسه ما همیشه بترویج شرع مطاع و آسایش علمای عظام مصروف و معطوف بوده و هیچ وقت مراحم خودمان را در باره آنها دریغ نخواهیم فرمود (تاریخ مشروطه ایران ، ص118) .

گویا ولیعهد در تبریز اهتمام لازم به تمشیت دقیق امور نداشته ، اما انگلستان همچون تهران روند امور را رصد می کرده است . قانون انتخابات بلافاصله پس از صدور فرمان مشروطیت در 20 رجب 1324 امضا شد . انتخابات تهران بزودی انجام گرفت . اما در ایالات از جمله در آذربایجان اصلا اثری از تغییر اساس حکومت ظاهر نشد و در آن ایالت که تحت تسلط شدید محمدعلی میرزا ولیعهد بود وضع استبداد سابق کاملاً دوام داشت . تا آنکه در 29 رجب 1324 در تبریز هم مردم به قنسولخانه انگلیس رفته تحصن اختیار کردند و عاقبت ولیعهد نیز تسلیم شد و انجمن ملی برای انجام انتخابات و مراقبت به حفظ مشروطیت تأسیس گردید (زمینه انقلاب مشروطیت ایران ، ص42) .

در میانه چنین آمد و شدهایی ، شهوت قدرت در شاهزادگان از جمله اهرم هایی بود که قدرتهای جهانی برای پیشبرد مطامع خود بدان توسل می جستند. مثلا ، مسعود میرزا ظل السلطان پسر بزرگ ناصرالدین شاه مدعی بود که تاج و تخت از آن او است . او گرچه در ایالتها و جاهای دیگری هم از کشور قدرت و حکومت داشت ، به دلیل طولانی بودن استقرار و درخشش و پاره ای ابتکارات در نظم و نسق دادن به نیروهای لشکری در اصفهان و تمشیت امور دیگر ایالت به حاکم اصفهان مشهور شده بود. انگلیسی ها به بهانه هایی نشان می دادند که آماده اند تا در صورت لزوم از او برای رسیدن به خواسته هایش حمایت کنند . علت هم این بود که از نظر انگلیسی ها شاهان قاجار سنتاً و نوعاً خود را مستظهر به پشتیبانی روسیه می دانستند . در مقابل ، ظل السلطان که می دانست به علت قاجار نبودنِ مادر ، جای درخوری در دایره محبت پدر تاجدار ندارد از دیرباز دل به پشتیبانی انگلیسی ها داده بود وگهگاه شایعه بر تخت نشستن وی که طرفدار انگلیس شناخته می شد بر سر زبانها می افتاد .

سال 1908م. ، در پایان آوریل ، سوء ظن متقابل میان شاه یعنی مظفرالدین و بعضی انجمنها و تشکل های سیاسی شدت گرفت و اقتدار مجلس در اثر ورشکستگی و تهدیدهای روزافزون قدرتهای خارجی به حداقل خود رسید . خانواده قاجار یک سری ملاقاتها را به منظور ترغیب شاه به همکاری با مجلس صورت دادند . در این نشستها ، علما ، رجال ، منتخبان مجلس و نمایندگان انجمنها حضور داشتند . از آنجا که جلال الدوله یکی از برنامه ریزان این حرکتها بود ، شایعاتی مبنی بر طرح به تخت نشاندن پدرِ طرفدارِ انگلیسِ وی یعنی ظل السلطان بر سر زبانها بود ( حوادث و رخدادها ، ص81) .

در مقابل ، روسیه نیز در مصاف گونه ای مغازه خود برای خریدن مقامات قاجار را باز نگه می داشت . سیدحسن تقی زاده از رجال وقت از خرید مزبور این گونه یاد می کند :

مظفرالدین شاه و صدر اعظم او امین السلطان کاملا تابع و منقاد روس بودند و دومی مخصوصا از تاریخ 12 رجب 1309 رسما سرسپرده ی سیاست روس شد و خود به سفارت روس رفته قول اطاعت و انقیاد مطلق نسبت به تقاضاها و تمایلات آنها داد ( زمینه انقلاب مشروطیت ایران ، ص32) .

این مغازه خریدار محمدعلی میرزا ولیعهد و سپس محمدعلی شاه هم بود . به قول تقی زاده :

ولیعهد یعنی محمد علی میرزا هم در تبریز بکلّی مسخر روسیه بود. این شاهزاده روز بروز تحت نفوذ کامل آنها درآمد و معلمی برای یادگرفتن زبان روسی برای خودش از روسیه خواست که یکی از اعضای وزارت خارجه روس برای این کار انتخاب شد باسم شاپشال از یهودیهای کرائیت قریم . این شخص ولیعهد را در ظرف سالهایی که در خلوت و جلوت او همراه بود طوری معتقد و مطیع به روس بار آورد که در عهد سلطنتش در طهران نیز هم او مشیر و مشاورش بود (همان) .

اما اگر روسیه برای مهره ها تعیین نقش می کند ، انگلیس هم بازی مهره ها را در نظر دارد و هم میدان مورد رصد اوست ؛ گویی صحنه گردانی اعتراضات از جمله اعتراض به عین الدوله در ذیقعده 1323ق. (1283ش.) و مهاجرت های اعتراضی ، مورد تعقیب این کشور بیگانه است . مظفرالدین شاه دستور تاسیس عدالتخانه را به مثابه شکلی اولیه از مجلس شورا و آبی بر آتش مطالبات مردم و صنوف به عین الدوله می دهد و اقدام عین الدوله یا اتابک اعظم سرباز زدن از دستور است . اعتراضات گسترش پیدا می کند و سیدمحمد طباطبایی در نامه ای به شاه می نویسد :

... پارسال دخترهای قوچانی را در عوض سه ری گندم] سه تا 12 کیلوگندم [ مالیات که نداشتند بدهند ، گرفته به ترکمان ها و ارامنه عشق آباد به قیمت گزاف فروختند . ده هزار رعیت قوچانی از ظلم به خاک روس فرار کردند. هزارها رعیت ایران از ظلم حکام و مامورین به ممالک خارجه هجرت کرده ، به حمالی و فعلگی گذران می کنند و در ذلت و خواری می میرند . بیان حال این مردم را از ظلم ظلمه به این مختصر عریضه ممکن نیست . تمام این قضایا را از اعلی حضرت مخفی می کنند و نمی گذارند اعلی حضرت مطلع شده ، در مقام چاره برآید. حالت حالیه مملکت اگر اصلاح نشود ، عن قریب این مملکت جزو ممالک خارجه خواهد شد ... اعلی حضرتا ! تمام این مفاسد را مجلس عدالت ، یعنی انجمنی مرکب از تمام اصناف مردم که در آن انجمن به داد عامه مردم برسند ، شاه و گدا در آن مساوی باشند] رفع کند[ . مجلس اگر باشد این ظلم ها رفع خواهد شد و خرابی ها آباد خواهد شد . خارجه طمع به مملکت نخواهد کرد . سیستان و بلوچستان را انگلیس نخواهد برد ، فلان محل را روس نخواهد برد ، عثمانی تعدی به ایران نمی تواند بکند ... در زاویه حضرت عبدالعظیم سی روز با کمال سختی گذرانیدیم تا دست خط همایونی در تاسیس مجلس مقصود صادر شد . به انتظار انجام مضمون دست خط مبارک روز می گذرانیم . اثری ظاهر نشد . همه را به طفره گذرانیده ، بلکه صریحا می گویند این کار نخواهد شد و تاسیس مجلس منافی سلطنت است . نمی دانند سلطنت صحیح بی زوال با بودن مجلس است . بی مجلس ، سلطنت بی معنی و در معرض زوال است .

علما هفته ای یک بار در مسجدی منبر می رفتند و مردم را به قیام تشویق می کردند. عین الدوله دستور دستگیری یکی از وعاظ شجاع به نام سیدمحمد واعظ را صادر کرد . در جریان دفاع مردم از سیدمحمدواعظ ، طلبه ای به نام سیدعبدالحمید کشته می شود . علما و مردم در مساجد اجتماع می کنند . سربازان به دستور عین الدوله که تصمیم به سرکوب گرفته ، مردم متحصن را به گلوله می بندند . علما برای جلوگیری از خونریزی از مردم می خواهند که متفرق شوند. این بار تصمیم می گیرند به قم مهاجرت کنند . حدود ده هزار نفر به پیشگامی آقایان طباطبایی ، بهبهانی و شیخ فضل الله نوری راهی قم می شوند. اما بازرگانان و دیگر معترضین تهران به سفارت انگلیس پناهنده می شوند . شمار تحصن کنندگان سفارت انگلیس به چهارده هزار نفر رسید . تحصن کنندگان سفارت به وسیله کاردار انگلستان در خواست های خود را به عین الدوله اعلام می کنند : 1. بازگشت علمای مهاجر به تهران ، 2. اطمینان دادن در مورد تعرض نکردن به آنان پس از پایان بست نشینی ، 3. تلاش برای برقراری امنیت در مملکت ، 4. افتتاح عدالتخانه با عضویت علما ، بازرگانان و اصناف ، 5. مجازات قاتلان شهیدان مردم. تحصن کنندگان به پشتوانه هواداری مردم شهرهای گوناگون که به وسیله تلگراف اعلام می شد ، افتتاح دارالشورا و عزل عین الدوله را نیز بر خواسته های خود افزودند (انقلاب مشروطه ، صص54-58) . مطالبه دارالشورا اولین گام عملی در مطالبه مشروطه تلقی می شود .

سال 1285ش. که دستور تشکیل مجلس شورا از سوی مظفرالدین شاه صادر می شود کار مشروطه می رود که در چاله چانه زنی های محمدعلی شاه گرفتار بیفتد ، که "یقه چرکین ها" منجی "مشروطه" می شوند . سیدحسن تقی زاده یکی از فعالین میدان مشروطه خواهی است . چنان که او نقل می کند :

محمد علی شاه ، شاه سی و چهار پنج ساله قاجار گفت :

من مشروطه را قبول ندارم و "مشروعه" می دهم .

و بدین وسیله اختلافی در مجلس ایجاد کرد و علما این پیشنهاد را قبول کردند و تقریبا کم مانده بود که حرف دولتیان پیش برود و آزادی طلبان مجلس هم در مقابل علما عاجز می شدند ،

که از یک گوشه مجلس مشهدی باقر ، وکیل صنف بقال فریاد سختی برآورد و به علما گفت :

آقایان ! قربان شما ! ما یقه چرکین های عوام ، این اصطلاحات عربی و اینها سرمان نمی شود . ما جانی کنده و مشروطه گرفته ایم . حالا شما می خواهید آن را فدا کرده و از دست بدهید ! ما زیر بار نمی رویم !

این نعره وکیل مومن و مقدس ، آقایان را عقب راند و لفظ مشروطه را نجات داد و عاقبت با دستخط شاه که نزاع حل شد ، هم لفظ مشروطه و هم کنستی توسیون ]قانون اساسی[ هر دو ذکر شد ( زمینه انقلاب مشروطیت ایران ، ص53) . البته قبل از فیصله یافتن ماجرا در این مرحله ، انقلابات و منازعات و هیجانات و مبارزات بین ملت و مجلس از طرفی ، و دربار و ایادی استبداد و چهره های محیط و موثر بر دربار از طرف دیگر منتهی به حملات مستبدین و عمال دربار در ولایات برای خواباندن شور آزادی طلبی ملت شد ، مانند فتنه پسر رحیم خان چلبیانلو در آذربایجان ، مقاومت خان ماکو ، فتنه میدان توپخانه و اجتماع مخالفین مشروطه در آنجا از الواط و دسته های وابسته به دربار ، و صف آرایی طرفداران مشروطیت در اطراف مجلس در 5 ذی القعده 1325ق. . پس از کشاکش بسیار بود که شاه تسلیم شد و پشت قرآن را مهر کرده قسم خورد که مشروطیت را تقویت نماید و پیمانی برای صلح و صفا بسته شد . ادوارد براون آن شورشها را کودتای عقیم نامید . پس از آن ، به تدریج نزدیکی و گرمی بین مجلس و دولت و دربار حاصل گردید ، که ناگاه بمب اندازی به سمت اتومبیل محمدعلی شاه در اواخر محرم 1326ق. (همان ، ص58) همه رشته ها را پنبه کرد (همان ، ص54و55) .

محمد علی شاه ، شاهِ برآشفته مصمم به تغییر وضع شد .

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 18 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 19:14