نفت داشتیم و وام می گرفتیم

ساخت وبلاگ

نفت داشتیم و وام می گرفتیم

انگلیسی ها بلد بودند از بخش خصوصی خود در راستای اهداف استعماری خود استفاده کنند و ما بلد نبودیم از ثروت خدادادِ نفت برای عمران کشور و حفظ استقلال مان استفاده کنیم . شاید هم آنان که در قدرت بودند و باید چنین می خواستند بر این اعتقاد نبودند . سال 1901م./ 1280ش. دارسی سرمایه دار بخش خصوصی انگلیس فرستاده شد دنبال نفت ما . امتیاز معروف نفتی انگلیس که شامل استخراج و صدور نفت سراسر ایران به استثنای پنج استان شمالی بود توسط ویلیام دارسی تحصیل گردید (روابط سیاسی ایران و امریکا ، ص56) . پنج استان کنارگذاشته شد برای همکاسه انگلیسی ها یعنی روسیه . از طرفی امورات آقایان سران کشور بدون وام نمی گذشت ، ولو می دانستند که باید گمرک ها را در حکم وثیقه و ضمانتِ بازپرداخت گرو بگذارند.

در بهار 1278ش./ 1317ق. امین الدوله از کار برخاست و روانه گیلان گردید . از این سوی امین السلطان از قم به تهران آمده صدراعظم گردید . گویا لقب اتابک را این زمان یافت. ]مظفرالدین[ شاه بی پول شده و برای سفر درمانی پول می خواست . گفتگو با انگلیس می رفته که یک میلیون و دویست هزار لیره وام دهند و گمرک های جنوبی ایران در گرو آنان باشد . لیکن دیر پاسخ دادند . اتابک رو به سوی روسیان برگردانید ، به میانجیگری میرزا رضا خان ارفع الدوله ، سفیر پترسبورگ . روسیان گمرک های شمالی ایران را به گرو گرفتند و بیست و دو میلیون و نیم منات با سودی صدی پنج برای مدت هفتاد و پنج سال به ایران دادند ، با این شرط که از آن ، وام بانک شاهنشاهی (پانصد هزار لیره تاوان امتیاز توتون و تنباکو) پرداخته شده و ایران تا این وام روسی را بازنداده ، از هیچ دولت دیگری وام نگیرد (تاریخ مشروطه ایران ، ص24و25) .

البته ابتدا شاه در 1315 ق. به دستیاری امین الدوله صدراعظم خود 50000 لیره از بانک شاهنشاهی وام گرفت و گمرک کرمانشاه و بوشهر را وثیقه این وام قرار داد. چون این مبلغ ناکافی بود و امین الدوله نتوانست وام دیگری از انگلستان یا فرانسه بگیرد ، ناچار به استعفا شد. هنگامی که امین السلطان به جای امین الدوله به صدراعظمی برگزیده شد ، چون با روس ها دوستی داشت ، توانست 352750 تومان با سود 12درصد از شعبه بانک تجارت بین المللی مسکو وام بگیرد و در عوض گمرک شمال را به عنوان وثیقه به روس ها واگذار کند . همچنین وی از روسیه و بانک شاهی وام های دیگری دریافت کرد تا شاه دوباره بتواند به اروپا مسافرت کند . در وام نخست ایران متعهد شد که بدون اجازه روس ها ، حق دریافت وام دیگری از هیچ دولتی را نداشته باشد و در وام دوم نیز نعهد داد که عوارض 5 درصدی گمرک نفت روسیه به 5/1 درصد و عوارض قند و شکر روسیه از 5 درصد به 5/2درصد کاهش یابد . بنا بر این کالاهای روسی از معافیت مالیاتی ای برخوردار شدند که نتیجه اش زیان دیدن خزانه و صنعتگران و بازرگانان ایرانی بود (انقلاب مشروطه ، ص45و46) .

سفره بی صاحبِ سور مهیا بوده و قدرتها حیا را قورت داده و خوان کرم می بلعیده اند .

تزاید قدرت آلمان موجب شد فرانسه و انگلیس مناقشات خود را کنار گذاشته در سنه ی 1904مسیحی با تقسیم شمال آفریقا میان خود یعنی بازگذاشتن دست فرانسه در مراکش و دست انگلیس در مصر ائتلاف و بر ضد آلمان متحد شدند و بعداً تا حدی با وساطت فرنسه که متحد رسمی روس بود انگلیس و روس با گذاشته شدن تبت و افغانستان و قسمت کوچکی از ایران تحت نفوذ انگلیس و واگذاری قسمت کلی از ایران به روس ائتلاف کردند (زمینه انقلاب مشروطیت ایران ، ص111) .

در این بین معلوم بود که انگلیسِ وقت به اقتضای وقت ، روسیه را بر امریکا ترجیح می داده است ، مثلا در اخراج مورگان شوستر امریکایی از ایران . ماجرا از این قرار بود که روز ۲۴ آذر سال ۱۲۹۰ش. دولت روسیه تهدید کرد چنانچه ظرف مدت شش روز مورگان شوستر خزانه دار کل ایران از این کشور اخراج نشود و استخدام اتباع خارجی از این پس تحت اجازه روس و انگلیس قرار نگیرد تهران را با چهارهزار سرباز اشغال خواهد کرد.

در آن مقطع ، سیاست داخلی و خارجی ایران در قرن نوزدهم و دهه اول قرن بیستم میلادی، برآیند رقابت روسیه و انگلستان در داخل کشور بود. این رقابت با پیامدهای منفی فراوانی روبرو بود، به‌طوری که برخی دولتمردانِ ایران را به نزدیک شدن به یک قدرت سوم ترغیب کرد. اگرچه این گرایش در بسیاری از موارد با هدف کاستن از تبعات منفی آن رقابتها صورت می‌گرفت، اما مجریان این سیاست به‌ویژه در سالهای پس از مشروطیت، تلاش کردند تا از این رویکرد بهره‌برداریهای اقتصادی، نظامی و امنیتی نیز به‌عمل آورده و حتی‌الامکان اصلاحاتی را در سیستم مالی، اداری و انتظامی کشور بوجود آورند. استخدام «مورگان شوستر» امریکائی راهکاری برای تحقق این اهداف بود. مورگان شوستر (1960ـ1877م) حقوق‌دان امریکایی پیشتر در اداره گمرکات فیلیپین خدمت کرده و بعداً عضو هیأت عالی حکومت آمریکا در فیلیپین شده بود. او مدتی نیز سرپرستی اداره گمرکات کوبا را برعهده داشت. شوستر زمانی که مأمور خدمت در ایران شد، به شغل وکالت مشغول بود. او و هیأت همراه در زمان حیات مجلس دوم مشروطه توسط بعضی دولتمردان، ظاهراً برای ساماندهی امور اداری و اصلاح اوضاع مالی ایران وارد کشور شدند. اما حضور روسیه و انگلستان در ایران مانع از آن شد که این اقتصاددان آمریکائی بتواند اهداف و طرحهای خود را در سیستم اداری و مالی کشور به اجرا درآورد. به همین دلیل مدت زمان مأموریت وی و هیأت همراه در داخل کشور بیش از 8 ماه داوم نیافت و وی متعاقب اولتیماتوم روسیه، ناچار شد به اتفاق همراهانش، ایران را ترک کند ( " مورگان شوستر") .

اولتیماتوم روسیه در حالی داده شد که در مرکز نیز بخش بزرگی از بدنة دولت، شامل نخست‌وزیر، نایب‌السلطنه، برخی از وزراء و فن‌سالاران امور مالی ، یا به دلیل گرایش‌های سیاسی و یا به دلیل به مخاطره افتادن منافعشان سد‍ّ راه اصلاحات شوستر بودند. در آن زمان رقابت دو حزب اعتدالیون و دمکرات عامیون برحذف یکدیگر استوار بود. شوستر توسط «مستوفی» - صدر اعظم - که به دمکراتها متمایل بود به ایران دعوت شده بود و طبعاً اقداماتش از نظر حزب رقیب یعنی اعتدالیون قابل تحمل نبود. علاوه براین حضور قدرتمند بختیاریها در صحنه سیاسی ایران و روحیه و منافع ایلی و قبیلگی آنها با اقدامات شوستر برای سامان دادن به امور مالی کشور سازگار نبود. اعیان و اشراف و شاهزادگان و خان‌هایی که مایل به پرداخت مالیات نبودند دائماً با سفارت‌خانه‌های روسیه و انگلیس در تماس بودند تا این دو سفارت‌خانه‌ را به مقابله‌ با طرح‌های شوستر وادار سازند. این تماسها نیز سبب نقش بازدارنده سفیران دو کشور مذکور بویژه سفیر روسیه در برابر مورگان شوستر شده بود.

در بسیاری از موارد، مورگان شوستر برای جمع‌آوری مالیات نیز با کارشکنی و مخالفت روبرو می‌شد. او به همین خاطر در 23 خرداد سال 1290 با اختیارات کاملی که در مصوبه مجلس شورای ملی بدست آورد، اقدام به تشکیل نیروی نظامی به نام «ژاندارمری خزانه» کرد. ولی این راه‌حل نیز نتوانست مشکل وی را حل کند، یکی از مشکلات عمده مورگان شوستر برای رسیدگی به مشکلات مالی دولت ایران، خزانه خالی دولت و سلطه روسیه و انگلستان بر عواید گمرکی کشور بود.
زمانی که مورگان شوستر فعالیت خود را در ایران آغاز کرد ، میزان موجودی خزانه کشور از 600 هزار تومان تجاوز نمی‌کرد. علاوه براین دولت روسیه عواید گمرکات کشور به استثنای گمرکات بنادر خلیج فارس را بابت قرضه‌هایی که در سالهای 1279 ش. و 1281 ش. به دولت ایران پرداخت کرده بود ، به عنوان وثیقه برداشته و به مستشاران بلژیکی که گمرکات ایران را در اختیار داشتند نیز دستور داده بود قبلاً حق‌السهم روسیه را برداشت نموده، بقیه آن را به دولت ایران بپردازند. انگلیسی‌ها هم کلیه گمرکات جنوب را در گرو قرضه 500 هزار لیره‌ای که در 1271 ش. بابت بازخرید امتیاز رژی به ناصرالدین شاه داده و همچنین قرضه دیگری به مبلغ 250/1 میلیون لیره قرار داده بودند که در 10 خرداد 1290 به دولت مشروطه پرداخت کرده بودند.
از این‌رو وقتی مورگان شوستر تصمیم گرفت عوائد گمرکی کشور را به خزانه دولت سرازیر سازد خشم روسیه را در شمال و خشم انگلیسی‌ها را در جنوب ایران برانگیخت. وزیر مختار روسیه رسماً اعلام کرد که مستشاران بلژیکی در گمرکات بنادر شمال حق اطاعت از دستورالعمل شوستر را ندارند و تهدید کرد که در غیر این صورت روسیه گمرکات شمال را مستقیماً تصرف خواهد کرد. مورگان شوستر زمانی روسها را عصبانی‌تر ساخت که برای جمع‌آوری مالیاتهای خود گارد ویژه‌ای موسوم به «ژاندارمری خزانه» را تشکیل داد. گاردی که اساساً اجازه ورود به قلمرو مصوب پیمان 1907 برای روسیه را نداشت.
شوستر با انگلیسی‌ها نیز مشکلات مشابهی داشت.اکتشاف نفت در جنوب ایران توسط انگلیسی‌ها در خرداد 1287 و استقرار تأسیسات نفتی در این مناطق و مهمتر از آن مشارکت دولت انگلیس در شرکت نفت ایران و انگلیس، رویدادهائی بودند که دولت انگلستان را واداشت تا مناطق جنوبی کشور را از قلمرو طرحهای اقتصادی مورگان شوستر خارج سازد.
حمایت انگلیس از جایگاه شیخ خزعل در خوزستان و تشویق وی به جدا کردن این منطقه از دایره نفوذ دولت مرکزی با همین هدف صورت گرفت.

یکی از دلائل ناخشنودی انگلیسی‌ها و روسها از مورگان شوستر اقدامات وی در افشاء سؤاستفاده‌های آنان از قرارداد 1907 بود. به رغم آن که آنان در قرارداد یادشده احترام به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران را مورد تأکید قرار داده بودند ، عملاً در قلمرو تحت نفوذ خود در شمال و جنوب ایران مانع اجرای طرحهای اقتصادی دولت می‌شدند. آنان هر طرح اقتصادی یا سیاسی در قلمرو تصریح شده در پیمان 1907 میلادی را گامی در جهت نقض این پیمان می‌دانستند. مهمترین وجه پیمان یادشده تقسیم ایران به سه منطقه شمالی تحت نفوذ روسها، جنوبی تحت نفوذ انگلیسی‌ها و مرکزی تحت نفوذ دولت ایران بود. آنها عملا با نیروهای «ژاندارمری خزانه» که ابزار دست مورگان شوستر برای اخذ مالیات بود، مخالفت می کردند و در برابر آنها جبهه می‌گرفتند و یا به رویاروئی و خلع سلاح آنها می‌پرداختند.
طی مدت زمانی که مورگان شوستر در ایران فعالیت می‌کرد، روسیه و انگلیس که هیچ سهمی برای رقیب سوم قائل نبودند، دائماً نقش بازدارندگی در مسیر اقدامات وی ایفا می‌کردند. آنها به‌عنوان دو قدرت رقیب، در پس اقدامات مورگان شوستر، اراده آمریکا برای ورود به عرصه اقتصادی و سیاسی ایران را می‌دیدند.
با این همه شوستر با زیرکی تمام تلاش کرده بود تا به نوعی حمایت انگلیس را جلب کند و روسها را در مواضعشان، تنها و منزوی بسازد. انتصاب یک افسر انگلیسی مأمور خدمت در سفارت انگلیس به نام «ماژور استوکس» به فرماندهی «ژاندارمری خزانه» و تماس مداوم شوستر با وزیر مختار انگلیس برای کمک گرفتن از وی موجب شده بود که انگلیسی‌ها به مراتب کمتر از روسها در برابر اقدامات شوستر کارشکنی نمایند. روسها که به نقشه شوستر پی‌ برده بودند، موجی از حملات خود را متوجه «استوکس» کردند. آنها «استوکس» را متهم به همدستی با مشروطه‌‌خواهانی کردند که عموماً مخالف روسیه هستند. منشأ این اتهام نقش مصلحتی انگلیس در همکاری با مشروطه‌خواهان و گشودن درهای سفارت به روی آنان بود. انگلیسی‌ها در آن زمان مردمی را که از جنایات مأموران محمدعلیشاه قاجار و یا در برابر به توپ بستن مجلس شورای ملی توسط نظامیان روسیه می‌گریختند در داخل سفارت پناه می‌دادند تا مرحله به مرحله بتوانند در نهضت نفوذ کرده سرنوشت آن را با اراده و سیاست خود رقم بزنند.

از این‌رو انتصاب یک افسر انگلیسی به فرماندهی ژاندارمری خزانه ایران نه تنها حلال مشکل مورگان شوستر نگردید بلکه این انتصاب به مکاتبات رسمی بین دولتین انگلیس و روسیه و دخالت مستقیم تزار نیکلای دوم در این مسئله انجامید. وزیرخارجة انگلیس برای جلوگیری از بروز بحران در روابط انگلستان با روسیه به وزیر مختار انگلیس در تهران نوشت به «ماژور استوکس» ابلاغ کند تا وقتی که در خدمت ارتش انگلیس است نمی‌تواند سمتی را در دولت ایران بپذیرد. استوکس در واکنشی قهرآمیز تصمیم گرفت از خدمت در ارتش انگلیس استعفا کند، ولی استعفای او پذیرفته نشد. مورگان شوستر که «استوکس» را با توجه به تسلط او به زبان فارسی و آشنایی وی با جامعة ایرانی مناسب‌ترین فرد برای تصدی ژاندارمری خزانه می‌دانست برای حل این مشکل شخصاً به ملاقات وزیرمختار روسیه در ایران رفت تا موافقت او را برای انتصاب «استوکس» به ریاست ژاندارمری خزانه فقط برای مدت 6 ماه جلب کند. اما این موافقت حاصل نشد و به این ترتیب پرونده «استوکس» با عزل وی بسته شد.

به دنبال رد اولتیماتوم دولت روسیه ، سربازان روس از تبریز و رشت به سمت قزوین حرکت کردند و سفارت روس طی یادداشت شدیداللحنی در روز ۲۴ آذر ۱۲۹۰مجدداً به دولت ایران اولتیماتوم داد که اگر دولت شرایط روسیه را نپذیرد، روسیه ظرف شش روز چهار هزار سرباز را وارد تهران خواهد کرد.
در آن زمان احساسات مردم ایران علیه روسیه به اوج رسیده بود و علمای نجف و کربلا نیز به حمایت از مردم ایران برخاستند. حتی به دنبال صدور چند فتوی از جانب مراجع وقت نجف ، موجی از علما و روحانیون عراقی از طریق کرمانشاه به سمت تهران براه افتادند. 2 روز پس از مطرح شدن اولتیماتوم، وزیرمختار روسیه در یادداشتی برای دولت ایران جهت پذیرش اولتیماتوم تهدید کرد که نظامیان روس به فرمان دولت تزاری تهران را اشغال خواهد کرد و این در حالی بود که در مذاکرات و قراردادها احترام به تمامیت ارضی ایران را پذیرفته بودند.
در پی این تهدید وثوق‌الدوله، که خود از متحدان سیاستهای انگلیس در ایران بود، وزیرمختار انگلیس را در جریان قرارداد و با وی مشورت کرد. اما «ادواردگری» سفیر انگلیس توصیه کرد که ایران به سرعت اولتیماتوم را بپذیرد. حداکثر اقدام بازدارنده انگلیسی‌ها آن بود که به روسها گفتند «حمله آنها به تهران اثر بدی در جهان اسلام خواهد داشت و مسلمانان را تحریک می‌کند» . سپس توصیه کردند که «به جای فشار نظامی به تهران گمرکات شمالی ایران را تصرف کند و به اداره مالیات تبریز دست بگشاید تا شوستر تحت فشار قرار گیرد».
سپس وثوق‌الدوله به آمریکائیها متوسل شد ولی پاسخ آمریکائیها نیز سرد بود: «باتوجه به مشکل پیش آمده برای ایران وزیرخارجه آمریکا مناسب نمی‌داند هیچگونه پیشنهادی را تقدیم کند».
اولتیماتوم روسها با واکنش منفی و خشم گسترده مردم روبرو شد ولی سرانجام دولت به درخواست انگلیسی‌ها در برابر این تهدید تسلیم شد و ناصرالملک و صمصام‌السطنه رئیس الوزراء در این شرایط بحرانی از یپرم‌خان رئیس نظمیه خواستند که ساختمان مجلس را محاصره و تهدید کند که اگر نمایندگان حاضر به قبول اولتیماتوم روس‌ها نشوند مجلس را خواهد بست. مجلس به یک هیئت پنج نفری اختیار تام داد که در این مورد با دولت مذاکره کند و این هیئت سرانجام قانع شد که چاره‌ای جز قبول اولتیماتوم روس نیست. دولت بی‌درنگ قبول اولتیماتوم را به سفارت روس اعلام نمود و عصر روز 28 آذر 1290 به مورگان شوستر ابلاغ شد که از سمت خزانه‌دار کل معزول شده و باید هرچه زودتر از ایران خارج شود. در پی این تحولات حملات شدید به روسیه و انتقاد از دولت که تسلیم فشار روس‌ها شده است در جلسات علنی مجلس ادامه داشت.
به همین جهت در جلسة فوق‌العاده هیئت دولت که با حضور ناصرالملک نایب‌السلطنه تشکیل گردید تصمیم به انحلال مجلس گرفته شد. یپرم‌خان مجاهد معروف مشروطیت و رئیس نظمیة وقت مأمور بستن مجلس شد و این وظیفه را نیز مانند کارهای دیگری که قبلاً به او محول شده بود با خشونت هر چه تمامتر انجام داد. روز سوم دی 1290 مأموران مسلح یپرم به عمارت بهارستان ریختند و با وضع توهین‌آمیزی وکلای مجلس را بیرون ریختند و درب مجلس را قفل کردند!

مورگان شوستر با این نتیجه‌گیری که دولتهای متفقین، منافع متقابل و مصالح کلان خود را قربانی زدوبندهای ناپایدار با دولتهای جهان سوم نمی‌کنند، در 22 بهمن 1290 با نارضایتی و دریافت خسارت ایران را ترک کرد. وی سپس در آمریکا کتاب خاطرات خود را تحت عنوان «اختناق روسی در ایران» به رشتة تحریر درآورد ("مورگان شوستر") .

به تعبیر آبراهام یسلسون نویسنده امریکایی روابط سیاسی ایران و امریکا ، "یکی از نتایج رقت انگیز شکست هیئت شوستر" این بود که راسل سفیر امریکا در ایران با اکراه پذیرفت که کلیه تلاشها برای احیاء استحکام این کشور با شکست روبرو شده است . راسل بدون اظهار نظر شخصی ، پیغام توهین آمیزی از طرف امریکایی هایی که پس از عزیمت شوستر هنوز در تهران باقی مانده بودند به وزارت خارجه امریکا فرستاد که در آن اشاره شده بود این افراد احساس می کنند قرارداد آنها زیر پا گذاشته شده و خواستار پرداخت حقوق کامل سه ساله خود هستند(روابط سیاسی ایران و امریکا ، ص176) .

انگلیس و روسیه به این دلیل بدین سان با خشونت با کشورها حتی کشوری چون امریکا برخورد می کردند که اهمیت نفت برای آنها و کشورهای اروپایی معلوم شده بود. در سال های اول قرن بیستم ، نفت علاوه بر اهمیتش به عنوان سوخت حرارتی ، در حمل و نقل هم رقیبی بزرگ برای زغال سنگ به حساب آمد . جنگ جهانی اول به این عامل قدرت جدید ، اهمیت خاصی بخشید . این جمله ژرژ کلمانسو وزیرجنگ پیشین فرانسه معروف به ببر فرانسه که "یک قطره نفت ارزش یک قطره خون سربازان ما را دارد" ، ضرورت دسترسی به نفت را در این دوره نشان می دهد . از این رو قدرت های بزرگ احساس کردند که باید منابع طبیعی این ماده خام را به تصرف درآورند و یا آن را کنترل نمایند .

اثرات این انقلاب تکنولوژیکی خصوصا برای انگلستان به دلیل نداشتن منابع نفت در خاک خود بیشتر از سایر ملل بود . این نکته در بررسی های مربوط به خودکفایی انگلستان مورد توجه قرار گرفته است : " افزایش مصرف نفت در کشتیها و برای سایر مقاصد ، انگلستان را وادار می کند تا سالیانه حتی در دوره صلح سه بیلیون گالن نفت برای مصارف داخلی خود وارد کند" . عملیات نظامی زیردریایی های آلمان بر علیه انگلستان به منظور وادار کردن این کشور به تسلیم ، به انگلستان نشان داد که اگر نتواند مسئله نفت را به نحوی حل کند بقایش به خطر خواهد افتاد . در طول جنگ ایالات متحده امریکا هشتاد درصد از نیازهای نفتی متفقین را تامین می کرد . این مهلت موقت نیاز انگلستان به جستجوی ذخایر دائمی جهت تامین مصارف خود را بیشتر آشکار کرد .

در مناطق جنوبی ایران در سال 1907 نفت به مقدار تجارت کشف شد . اکتشافات در این ناحیه با سرمایه انگلستان عملی گردید . این فعالیت بر اساس امتیاز شصت ساله ای که در بیست و یکم مه 1901 به ویلیام دارسی اصالتا استرالیائی و تبعه انگلیس واگذار شد به عمل آمد . امتیاز دارسی صورت انحصاری داشت و منطقه عمل آن تمام ایران به غیر از پنج استان شمالی که منطقه نفوذ روسیه شناخته می شد تعیین گردید (همان ، ص256و257) .

از 1914(1293) نفت به عامل مهمی در ایران تبدیل شد . در 1901 (1280) دارسی امتیاز اکتشاف را به دست آورد ، در حالی که با یک ترفند از واکنش روسها جلوگیری شد و آن اینکه متن فارسی امتیاز نامه در اختیار سفارت روسیه قرار گرفت و این در حالی بود که می دانستند مترجم آن ها دور از دسترس است. البته برای چندین سال نفتی هم یافت نشد . اما در سال 1908(1287) در جنوب غربی کشور به نفت رسیدند . در 1912(1291) نیروی دریایی انگلیس سوخت خود را از زغال سنگ به نفت تغییر داد ، و در 1914(1293) دولت انگلیس اکثر سهام شرکت نفت انگلیس و ایران را که صاحب امتیاز بود خرید . برای نخستین بار در خاورمیانه ، نفت در ایران کشف شد . نفت ایران برای انگلستان اهمیت حیاتی داشت و دیگر کشورها و سرمایه گذاران خارجی را نیز وسوسه می کرد . شرکت روابط اساسا مستقلی با شیخ خزعل عرب در خوزستان و با بختیاری ها و برخی ایلات دیگر داشت . تسلط انگلیسی ها بر جنوب ایران با سلطه روس ها بر شمال قابل مقایسه بود و با عملیات نفتی سلطه آن ها جدی تر شد (ایران دوران قاجار ، ص111و112) . در واقع آنان برای نفت انگلیس در ایران تلاش می کردند . هر چند که ایران به منظور حفظ امنیت داخلی خود رسما در اول نوامبر 1914(1293) بی طرفی خود را به طرفین درگیر در جنگ اعلام کرد ، ولی هر یک از طرفین متخاصم دلایلی برای تجاوز به قلمرو ایران پیدا کردند . انگلستن برای مقابله با تهاجم آلمان ، حتی قبل از شروع رسمی جنگ برای حفظ صد و پنجاه مایل خطوط لوله نفتی خود و تصفیه خانه آبادان اقدام به اعزام قشون کرد (روابط سیاسی ایران و امریکا ، ص182) .

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 15 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 13:31