پاسخِ فرنشینِ فرهنگستانِ دانشهای تاجیکستان به نامهی سرگشادهی پارسیانجمن
۲۸ فروردین ۱۳۹۸
سرورِ ارجمند، دکتر فرهاد رحیمی، فرنشینِ فرهنگستانِ دانشهای تاجیکستان (رئیس آکادمی علوم تاجیکستان)، به نامهی سرگشادهی پارسیانجمن به سررشتهدارانِ تاجیکستان پاسخ داده است.
ایشان در پاسخ بدین درخواستِ پارسیانجمن که «نامِ درست و راستینِ زبانِ تاجیکان که «پارسی» است به رسمیت شناخته شود»، به درستی گفتهاند که دانشمندانِ ایرانی، افغانستانی و تاجیک هرگز «پارسی/ فارسی»، «دری» و «تاجیکی» را سه زبان جدا ندانستهاند، ولی، با همهی این، افزودهاند: «غیر از زمینههای تاریخی و ادبی که قبلاً یاد شده بودند، واقعیت سیاسی امروز کشور، منطقه و جهان را نیز باید در نظر داشت.»
وی در پاسخ به درخواستِ دیگر پارسیانجمن برای پیریزیِ «برنامهای زمانمند برای بازگرداندنِ خطِّ نیاکانی به تاجیکستان» نوشتهاند: «ما، تاجیکان، تقریباً ۹۰ سال است که با الفبای سیریلیک مینویسیم و ایجاد میکنیم و در این مدت صاحب میراث گرانبهای ادبی و علمی شدیم … از میراث ادبی و علمی که به الفبای سیریلّیک نوشته شده است، نمیتوان صرف نظر کرد. علاوه بر این، در این فاصله مقدار هنگفت اثرهای ادبی و علمی گذشتگان به خطّ سیریلیک برگردان و نشر گردیدهاند.» ایشان، سپس، به هزینه و زمانِ هنگفتی که دگرگونیِ دبیره نیاز دارد پرداخته و از راهکارهایی همچون بهره از فناوری برای گردانشِ دبیره و نیز بایستگیِ آموزشِ دبیرهی پارسی در دبستانها و دانشگاههای تاجیکستان سخن گفته است.
فرنشینِ فرهنگستان، در پایان، در پاسخ به درخواستِ پارسیانجمن برای فراهمشِ «زمینههای قانونی برای پالایشِ زبانِ پارسی در تاجیکستان از واژههای بیگانه، جلوگیری از آشفتگیِ بیشترِ زبان و جایگزینیِ کاملِ زبانِ پارسی به جای زبانِ روسی» دشواریهای در پیش پایشان همچون «پست بودن صفت تعلیم زبان و ادبیات تاجیک در مؤسسههای تحصیلات میانه و عالی، بد بودن صفت اکثر کتابهای درسیِ زبان و ادبیات تاجیک، نبودن نظارت لازمه به اجرای قانون عاید به زبان دولتی، قرار و فرمانهای سرور دولت و حکومت تاجیکستان از طرف نهادهای ذیدخل» را برشمرد، و نوید داد: «در این زمینه عملهای مهمی به سامان رسیدند و برنامههای عظیمتری در حال تطبیق (اجرا) قرار دارند.»
به دنباله، پاسخِ فرنشینِ فرهنگستانِ دانشهای تاجیکستان به نامهی سرگشادهی پارسیانجمن آمده است.
***
باعث قناعتمندی است که شما به مسئلههای بحثطلب و حلطلب زبان تاجیکی، از آن جمله نام، الفبا و وضع امروزه آن، توجه نمودهاید و مشکلهای در این زمینه موجود را به مشاهده گرفته و به میان گذاشتهاید.
نخستین مسئلهای که شما مطرح نمودهاید، به نام زبان تاجیکی وابسته است. به نوشته شما، «نام درست و راستین زبان تاجیکان «پارسی» است.» به معلومات شما میرسانیم که اهل علم و ادب ما در گذشتههای دور و نزدیک در مورد زبانی که با آن اثرهای ادبی و علمی آفریدهاند، به جز اصطلاح «پارسی» («تاریخ سیستان»)، همچنین مفهومهای «پارسی دری» (ابولعباس مروزی)، «فارسی دری» (فردوسی)، «لفظ دری» (عنصری)، «دری» («دُرّ دری») (ناصرخسرو)، «نظم دری» (نظامی)، «سخن گفتن دری» (حافظ)، «گفتار دری» (اقبال)، «لسان فارسی» («تاریخ نافع» محمّدعلی بلجوانی، سده ۱۹م) استفاده کردهاند. اما با دیگر شدن مرزبندیهای سیاسی و جغرافی در قلمرو یک زبان یگانه، زبان فارسی دری را در ایران «فارسی»، در افغانستان «دری» و در تاجیکستان «تاجیکی» نامیدند.
لازم به تأکید است که بزرگان علم و ادب معاصر تاجیک، از قبیل استاد صدرالدین عینی و آکادمیسین باباجان غفوروف، هرگز این سه زبان را سه زبان مستقل و از هم بیگانه نشماریدهاند. برای مثال، استاد عینی که در سرگه تشکل ادبیات معاصر تاجیک میایستاد، مقاله خود را «در اطراف زبان فارسی و تاجیکی» (مجله «رهبر دانش»، ۱۹۲۸، شماره ۴-۵) با چنین جملهها آغاز نموده است: «بعضی کسانی که به زبان تاجیکی درست آشنا نیستند، «زبان تاجیکی از فارسی چه قدر فرق دارد؟» گفته میپرسند، اما کسی که به ادبیات کهنه و نو فارسی و تاجیکی شناسایی دارد، بخوبی میداند که در میان اینها فرق اساسی نیست. درست، اگر ما لهجههای محلی را در نظر گیریم و به همان نگاه کرده، زبان را به گروهها جدا کنیم، نه این که در بین ایران و آسیای میانه، بلکه در بین خود اهالی تاجیکستان و ازبکستان هم خیلی لهجههای جداگانه یافت میشوند. لیکن در دنیا هیچ قومی نیست که جداگانگی جزئی لهجههای محلی را در نظر گرفته، برای هر لهجه یک زبان جداگانه ساخته برآورده باشد. یک تاجیک یا یک ایرانی اثرهای سعدی، حافظ، نظامی و مانند اینها را چه قدر فهمیده و دوست داشته خواند، همان قدر هم اثرهای ابوعبدالله رودکی، کمال خجندی، عصمت بخارایی، سیف اسفرنگی و مانند اینها را فهمیده و دوست داشته میخواند. یک تاجیک برای فهمیدن بعضی لغتهای از فارسی قدیم گرفته شده فردوسی به چه اندازه به دشواری افتد، یک ایرانی هم برای فهمیدن آن همان قدر دشواری میکشد.» (زبان تاجیکی در مبنای مباحثهها. -دوشنبه: «عرفان».-۲۰۰۷.- ص. ۱۶۲). و یا آکادمیسین باباجان غفوروف در یکی از سفرهایشان به ایران، سال ۱۹۷۳، در جواب به سؤال روزنامهنگار ایرانی سیروس علینژاد «نخست میخواستم از وجوه ارتباط و اختلاف فارسی ایران و تاجیکستان برایم بگویید؟» گفتهاند: «تاجیکها زبان فارسی را به شکل اصیلتری نگاه داشتهاند. چنان که کمتر آمیختگی پیدا کرد به زبان عربی که در ایران نفوذ یافت. البته، در این زمینه باید گفت که این تنها تفاوتی است که بین زبان تاجیکی با زبان ایرانی وجود دارد» … «زبان ما یکی است، منتها طرز تلفظ متفاوت است» (مجلّه «صدای شرق»، ۲۰۱۴، شماره ۱۲.)
خوشبختانه، ادیبان و دانشمندان ایران و افغانستان نیز که از این قضیه آگاهی دارند و در این زمینه تحقیق کردهاند، مانند ملکالشعرا بهار، سعید نفیسی، پرویز ناتل خانلری، لطفعلی صورتگر، نادر نادرپور، محمدجعفر یاحقی (ایران)، عبدالاحمد جاوید، واصف باختری، نجم کاویانی، لطیف نظامی، ناصر رهیاب (افغانستان) و دیگران، میان «فارسی»، «دری» و «تاجیکی» نه تنها تفاوت جدّی ندیدهاند، بلکه به یگانگی آنها تأکید نمودهاند.
بحث سه زبان مستقل بودن «فارسی»، «دری» و «تاجیکی»، طوری که از مکتوبهای استاد عینی برمیآید، از شرقشناسان روس، از جمله یوژنی ادواردویچ برتلس، میخائیل آندرهیوف و آلکساندر نیکولایویچ بولدیروف سَر شده، بنا بر قول او (عینی)، «این جنجال تا سالهای ۱۹۲۸-۱۹۳۰ روز تا روز شدت کرده دوام نموده است.» (نامههای استاد عینی در باره زبان// محمدجان شکوری بخارایی. سرنوشت فارسی تاجیکی فرارود در سده بیست. – دوشنبه: «ادیب».- ۲۰۰۳.- ص. ۸۸) استاد عینی شهادت داده است که «وقتی که من «نمونه ادبیات» را نوشته برآوردم، همه شرقشناسها به من مقابل برآمدند و آنها «زبان ادبی داشتن خلق تاجیک را» انکار کردند و همه گذشتگان ما را، هرچند در ماوراءالنهر رسیده باشند، به مُنُپولیای ایران دادن خواستند.» (همان جا، همان صفحه).
مرحله نو بحث زبان تاجیکی و تاجیک و مناسبت آنها به زبان فارسی و ایران، به مشاهده پرفسور عبدالنبی ستارزاده، با چاپ مقاله روزنامهنگار عابد شکورزاده «زبان تاجیکی پایه تاریخی ندارد» (روزنامه «نگاه»، ۱۰ اکتبر ۲۰۱۲) و پاسخ زبانشناس سیفالدین نظرزاده «زبان تاجیکی پایه تاریخی دارد!!!» (روزنامه «به قلّههای دانش»، ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲) آغاز گردید. متأسفانه، هم عابد شکورزاده و هم سیفالدین نظرزاده، یکی کمتر و دیگری بیشتر، به افراط و تفریط راه داده، حل مسئله مورد بحثشان را سهل پنداشتهاند. برخلاف پنداشت آنها مسئله مذکور خیلی پیچیدهتر است و آن را نمیتوان با روش «سیاه و سفید» حل کرد. زیرا نه «تعبیر «زبان تاجیکی» بافته دشمن است و توهینی به اسم زبان مادری ماست (ع. شکورزاده) و نه به محض «آمدن عربها و موالیها و دین اسلام در سرزمین آسیای مرکزی اصطلاح «فارسی» از واژههای «تاجیکی» و «دری» دیده بیشتر رواج پیدا میکند» (س. نظرزاده)، (ع. ستارزاده. سخنی چند در حاشیه رساله پرفسور ابراهیم عثمان «سرنوشت «تاجیک»// ابراهیم عثمان. سرنوشت «تاجیک». – دوشنبه.- ۲۰۱۵.- ص. ۷.)
وابسته به پیشنهادِ به رسمیت شناختن «پارسی» همچون نام زبان تاجیکی لازم به تأکید است که غیر از زمینههای تاریخی و ادبی که قبلاً یاد شده بودند، واقعیت سیاسی امروز کشور، منطقه و جهان را نیز باید در نظر داشت.
حق به جانب شاعر معروف تاجیک شادروان مؤمن قناعت است که گفته است:
فارسی گویی، دری گویی ورا،
هرچه میگویی، بگو،
مرز شعر و دلبری گویی ورا،
هرچه میگویی، بگو.
بهر من تنها زبان مادریست،
همچو شیر مادر است،
بهر او تشبیه دیگر نیست، نیست،
چونکه مهر مادر است.
پیشنهاد دیگر شما عاید به ضرورت برنامهریزی زمانمند برای بازگرداندن خط نیاکانی به تاجیکستان میباشد. شما، البتّه، خبر دارید که تاجیکان در یک مدت کوتاهزمانی در عصر ۲۰ دوبار الفبای خود را دیگر کردند: یکی – از الفبای عربی فارسی اساس به لاتینی و دیگری – از لاتینی به سیریلیک. یعنی ما، تاجیکان تقریباً ۹۰ سال است که با الفبای سیریلیک مینویسیم و ایجاد میکنیم و در این مدت صاحب میراث گرانبهای ادبی و علمی شدیم، از قبیل پاوِست (داستانهای بلند) و رمانهای ماندگار استاد صدرالدین عینی، کتاب «تاجیکان» آکادمیسین باباجان غفوروف، شعر و داستانهای میرزا تورسونزاده، اثرهای ساتم الغزاده، جلال اکرامی، میرسعید میرشکر، پولاد تالس، فضلالدین محمدی یوف، مؤمن قناعت، لایق شیرعلی، بازار صابر، تألیفات سلطان عمَروف، اکابر ادهموف، پولاد باباجانوف، حمید منصوروف، محمدجان شکوری بخارایی، رجب امانوف و دیگران. از این میراث ادبی و علمی که به الفبای سیریلّیک نوشته شده است، نمیتوان صرف نظر کرد. علاوه بر این، در این فاصله مقدار هنگفت اثرهای ادبی و علمی گذشتگان به خطّ سیریلیک برگردان و نشر گردیدهاند.
وابسته به این پدیده به الفبای سیریلیک تألیف نمودن ادیبان و عالمان تاجیک در ۹۰ سال آخر و به مناسبت پیشنهاد شما برای برگشتن به «خط نیاکانی» از یک تشبثی (ابتکاری) که در کشور ایران چند نفر از دانشمندان و ادیبان ایرانی کرده بودند، یاد میآوریم، زیرا بسا آموزنده میباشد. آنها در سالهای ۳۰ عصر ۲۰ نیت کردهاند که از الفبای عربی فارسی اساس به علّتهای معلومی، از قبیل مشکلات آن، به الفبای لاتین بگذرند. ولی پس از بررسیهای جدی و اصولی و طولانی در نهایت به نتیجهای رسیدهاند که نباید به این کار اقدام نمایند. چرا که شرط برگرداندن تمام آثاری که تا آن وقت، یعنی از عصر ۹ میلادی تا سالهای ۳۰ عصر ۲۰ به این الفبا تالیف شده است، پیش آمده است که اجرای آن خرج زیاد و فرصت هنگفتی را میخواست.
از طرف دیگر، امروز ما در زمانهای زندگی داریم که میتوانیم با استفاده از واسطههای فنی معاصر در کوتاهترین فرصت متنهای ادبی و علمی را از هر الفبا به الفبای دیگر برگرداند. برای مثال، چند سال پیش خادم پژوهشگاه فارسی-تاجیکی در شهر دوشنبه، شادروان عبدالرحیم بهروزیان، برنامهای تنظیم ساخت که در کوتاهترین فرصت متن به الفبای عربی فارسی اساس را به الفبای سیریلیک برمیگرداند و برعکس.
برای آن که ما تاجیکان به آثار فراوان سرآمدان علم و ادب گذشتهمان دسترسی داشته باشیم، شرط نیست که الفبای جاریمان را به خطّ نیاکان عوض نماییم. به جای این، ما را ضروری است که صفت تعلیم خط نیاکان را در مکتبهای میانه و دانشکده و دانشگاههای تخصصیمان بهتر نماییم و چاپ میراث گذشته و امروزهمان را به آن خط به نظام درآوریم، نشرهای انتقادی و عامهای آثار گذشتگانمان را بیشتر گردانیم. در این صورت همه کسانی که میخواهند به آثار گذشتگانمان دسترسی داشته باشند، امکان پیدا خواهند کرد.
نهایت، موضوع دیگری که دقت مؤلف «نامه سرگشاده» را بیشتر از مسئلههای دیگر به خود جلب نموده است، این است که زبان تاجیکی در تاجیکستان، بنا بر مشاهده او، «زیر تأثیر شدید روسی قرار گرفته است» و همه «آشفتگیهای» آن وابسته به این زبان میباشد. در ارتباط به این مسئله اقرار باید شد که واقعا در دوران شوروی زمانی شده بود که زبان تاجیکی با سببها و عاملهای مختلف زیر تأثیر شدید زبان روسی قرار داشت و وضعش خوب نبود. همان طوری که متأسفانه زبان فارسی در زیر تأثیر شدید زبان عربی وضع از این بدتری داشت و دارد. زبان تاجیکی اگرچه رسماً زبان دولتی بود، عملا تمام کارگزاری به زبان روسی صورت میگرفت. زبان تاجیکی در دایره کتابهای بدیعی، چند روزنامه و مجله و برنامههای رادیویی و تلویزیونی محدود گردانده شده بود.
ولی در برابر این منصفانه باید اعتراف کرد که با به دست آوردن استقلال دولتی و به صفت زبان دولتی پذیرفته شدن زبان تاجیکی وضع به طور جدی دیگر شد. زبان تاجیکی به زبان کارگزاری رسمی، سیاسی و علمی تبدیل یافت. اما هنوز هم کم و کاستیهای جدی در عملیه زبان تاجیکی وجود دارند. این تنها نتیجه در تأثیر شدید روسی قرار گرفتن آن نیست. در اینجا سبب و عاملهای زیادی هستند که باعث در وضعیت ناگوار قرار گرفتن زبان تاجیکی شدهاند، از آن جمله پست بودن صفت تعلیم زبان و ادبیات تاجیک در مؤسسههای تحصیلات میانه و عالی، بد بودن صفت اکثر کتابهای درسی زبان و ادبیات تاجیک، نبودن نظارت لازمه به اجرای قانون عاید به زبان دولتی، قرار و فرمانهای سرور دولت و حکومت تاجیکستان از طرف نهادهای ذیدخل، مثلا کمیته زبان و اصطلاحات نزد حکومت جمهوری تاجیکستان و غیره. باید احترام و حفظ زبان دولتی را به فرهنگ روزمره جامعه تبدیل داد، تنها در این حالت ما میتوانیم به استقلال فرهنگی خود موفق بشویم. از روی انصاف باید گفت که در این زمینه عملهای مهمی به سامان رسیدند و برنامههای عظیمتری در حال تطبیق (اجرا) قرار دارند.
در آخر، از آن که اعضای سازمان مردمنهاد پارسیانجمن اظهار آمادگی به همکاری و پشتیبانی با ما نمودهاید، سپاسگزاریم.
رئیس فرهنگستان علوم جمهوری تاجیکستان
فرهاد رحیمی
ادب صنعتی...برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 99