با علی بن ابی طالب در شبهای قدر ، و یک کتاب (7)

ساخت وبلاگ

با علی بن ابی طالب در شبهای قدر، و یک کتاب (7)

مرد نامتناهی ، علی بن ابی طالب علیه السلام نوشته حسن صدر است . این کتاب ابتدا در سال 1338 نشر یافته و سالها بعد ، چاپ یازدهم آن - با تجدید نظر کامل – سال 1361 در سلسله انتشارات امیرکبیر منتشر شده است. آن گونه که مولف محترم در مقدمه گفته است ، محرک وی در نوشتن این کتاب آن بوده است که در کشور ما به رغم نسبت تشیع به آن ، آن گونه که شایسته است در باره صفات عالیه انسانی و خلقیات والا و ملکوتی علی علیه السلام و علل و موجبات کناره گیری و روش حکومت و سیاست حکم داری و حکم رانی امام کتابی تصنیف یا تالیف نشده است (حسن صدر ، مردنامتناهی علی بن ابی طالب علیه السلام ، چاپ یازدهم ، تهران ، امیرکبیر، 1361، ص5) . وی در انتهای مقدمه می نویسد : شنیده شد که پاره ای از خوانندگان اسم کتاب را نپسندیده اند با این توضیح که نامتناهی خاص ذات پروردگار و برای مخلوق فناپذیر نامتناسب است. توجهات را به این نکته جلب می کنم که منظور من از کلمه نامتناهی این است که شخصیت علی بن ابی طالب (ع) برای هر متتبع و محققی و در چشم بزرگترین دانشمندان و محققین عالم هر چه بکوشند و آنچه درک کنند باز نامتناهی و نامحدود است . کرانه شخصیت مولا در نظر آدمیان و از زاویه دید همه جهانیان ناپیدا و بیحد و بیکران است و گرنه البته علی(ع) مثل هر بنده دیگر خداوند مخلوق و محدود و متناهی است و وصف نامتناهی مطلق مخصوص پروردگار است (همان ، ص7) . نویسنده محترم در دیباچه 4 صفحه ای بر این کتاب به درستی می پرسد : حیرت انگیزتر از علی کیست که جدال و تصادم افکار و عقول در باره او تا حدی است که یک دسته خدایش می خوانند و دسته دیگرش کافر و مطرود می دانند . چه خوب فرمود : " قومی از افراط در محبت من و جمعی از تندروی در دشمنی من به آتش قهر خداوند خواهند سوخت ". غلاه شیعه به حدی در عشق علی تند رفتند که او را خدای دانستند و پرستیدند و خوارج نهروان به بهانه حکمیت که خود به امام تحمیل کردند او را علنا کافر خواندند و خواستند تا توبه کند و مانند امویان بالای منبر به او دشنام دادند (همان ، ص10) .

مطالب کتاب مرد نامتناهی - که بنا به منابع مذکور در انتهای آن ، از نوشته های دانشمندان شاخص جهان اسلام اعم از نسبت شان با تشیع یا تسنن در نگارش آن استفاده شده - در سه بخش تدوین گردیده است : مبحث اول : علی کیست و صفات عالیه او چیست؟ ، مبحث دوم : محیط سیاسی عالم اسلام در آغاز خلافت علی(ع) و مبحث سوم : سیاست ملک داری امیرالمومنین (ع).

در مبجث اول ، نویسنده ابتدا در باره شجاعت امیرالمومنین سخن گفته است. بعضی از مطالب دیگر این بخش بدین قرار است : مروت و فتوت زیب و زینت انسانی ، کرامت نفس ، وسعت زبان با رشد عقلی نسبت مستقیم دارد ، دموکراسی اسلام بعد از پیغمبر و پیکار علی پیکار پهلونی است جوانمرد . به نظر نویسنده محترم علی(ع) دو مزیت دارد . یک اینکه کلام او از کلام خدا فروتر و از کلام آدمی فراتر است و دیگر اینکه علی (ع) مسلمان متولد شده است . در مبحث دوم که به محیط سیاسی عالم اسلام پرداخته ، توحید سرسلسله همه تحولات تلقی شده است . در این مبحث نیز این عنوانها جلب نظر می کنند : مصریان می دانستند با تحمل پذیری عامه زورگویی حکومت قوت می گیرد ، حساب انقلاب از حساب سیاست پیشگان جدا است ، طبقاتی که تکیه گاه حکومت امام بودند ، آنها که از نظام حدید معاویه منتفع می شدند همه در شام گرد آمدند ، خانه نشینی علی (ع) ضایعه عظیمی که جهان اسلام بدان مبتلا شد ، آزادی و آزادگی در نظر امیرالمومنین ، هرکجا نعمتی بسیار و کاخی افراشته است در کنارش حقی ضایع شده وجود دارد ، تهیدستی هر فضیلتی را از جان آدمی دور می کند ، مالکیت در اسلام نمی تواند به سرمایه داری منجر گردد و : ارزش انسان در نظر امیرالمومنین . مبحث سوم ، معطوف به سیاست ورزی و ملک داری ، شامل چنین نکاتی است : مهمترین تصمیم سیاسی امام : فرمان عزل معاویه ، معاویه در شام مقدمات سلطنت موروثی را تهیه کرده بود ، امام از میدان جَمَل قوی تر و مسلط تر بیرون آمد ، امام در امور سیاسی نظر اکثریت را رعایت می کرد ، شخصیت بیمانند علی(ع) بود که توانست این محتضر نیمه جان را پنج سال زنده نگه دارد ، یک دریا دانش و بینش و یک جهان حکمت و سیاست ، با کشته شدن پیشوایان و سران ، انقلاب نیروی عاقله خود را از دست داد و : کدام داستان دلپذیرتر از تاریخ حیات مردی که برای خدا و دین خدا زیست؟

نویسنده محترم که توانسته با نثری روان از عهده نگارش کتاب برآید ، در مطلب "علی و صفات عالیه او" می نویسد: چه زیبا و دل پسند است این صفحه تاریخ و چه روح بخش و تماشایی است این صحنه حیرت انگیز ! امیرالمومنین (ع) در پیشاپیش سپاهی گران به طرف صفین در راه پیمایی است . به شهر کوچکی در عراق به نام انبار می رسد . مردم این شهر که تاچندی پیش در قلمرو شاهنشاهان ساسانی بوده به آداب و رسوم پیشین تربیت شده و به سجده و تعظیم در برابر فرمانروایان و پادشاهان خو گرفته اند ، همه به استقبال موکب خلیفه ساعتها کنار جاده صف کشیده اند . به رسیدن خلیفه همه به خاک می افتند و زمین ادب می بوسند . تعظیم می کنند و سجده می برند . امیرالمومنین از اسب پیاده می شود و به مردم زبون و فرومانده می فرماید : چه معصیت بی لذتی مرتکب می شوید ! و چه خفت و ذلتی تحمل می کنید ! در سجده به بنده خدا نسبت به خداوند شرک می ورزید . ساعتها گرد و خاک می خورید و حرارت آفتاب می بینید و خودتان را زبون و حقیر می کنید . من و شما هر دو بنده عاجز خداوندیم و من هم مثل شما اسیر بستر بیماری و دچار چنگال مرگ می شوم . من و شما باید به خدایی سجده بریم که بیمار نمی شود و نمی میرد . مرا از اینکه پیشوا و امیر شما هستم هیچ مزیتی بر شما نیست بلکه فقط بار مسئولیت سنگین تری به دوش دارم ( همان ، ص 18و19) .

جای دیگری از کتاب ، در بحث از وضع سیاسی آغازخلافت علی(ع) چنین نوشته شده : در آن روز مردم مثل گله شتر تشنه که به آبشخور هجوم کند به خانه مولا روی کردند . هجوم به حدی شدید بود که نزدیک بود حسنین (ع) زیر دست و پا بروند. علی (ع) فرمود : " ازمن دست بدارید و دیگری را به این کار بگمارید ، چه من وزیر و مشاور امور شما باشم به از این است که امیر شما باشم". مردم دست از دامان او نکشیدند . فرمود : " بدانید که بر شما سخت خواهم گرفت و قدمی از راه راست هرچه ناهموار و خشن باشد منحرف نخواهم شد و اجازه نخواهم داد کسی منحرف شود ". عاقبت مالک اشتر نخعی دست امیرالمومنین (ع) را گرفت و با او به خلافت بیعت کرد . سپس دیگران به طوع و رغبت بیعت کردند. البته میان رجال و صحابه افرادی هم بودند مانند طلحه و زبیر که تحت فشار افکار عمومی و بر خلاف میل باطنی دست بیعت دادند (همان ، ص87و88) .

در مطلب سیاست ملک داری علی(ع) موضوع بی یار و یاور شدن حضرت یکی از دهها موضوع مهمی است که مورد توجه قرار گرفته است : یکی از موانع و مشکلات پیشرفت کار این بود که اکثر پیشوایان انقلاب که به منزله نیروی عاقله و مفکره آن بودند در جنگهای جمل و صفین و جز آن کشته شدند و پیش از آنکه بتوانند امام را در نیل به هدفهای عالیه خود یاری کنند او را تنها گذاشتند و از این روی می توان گفت که این انقلاب بی نتیجه ماند . حکیم بن جبله قبل از شروع جنگ جمل در بصره به دست یاران طلحه و زبیر کشته شد ، حرقوص بن زهیر در نهروان به قتل رسید ، محمد بن حذیفه در شام و محمد بن ابی بکر ربیب امیرالمومنین (ع) و کنانه بن بشر در مصر کشته شدند ، مالک اشتر را در راه مصر و پیش از رسیدن به مصر مسموم کردند ، عمار بن یاسر صحابی گرامی در معرکه صفین از پای درآمد . روی هم رفته بیشترِ مردان فهمیده و تربیت شده ، مردانِ ارزنده و صاحب تصمیم و شجاع ، چه در رکاب امام و چه در حوادث و ماموریتهای مختلف از پای درآمدند . کسانی همچون مالک که پنهان یا آشکار مسموم شدند از چندین تن متجاوزند (همان ، ص215).

کتاب مرد نامتناهی در 230 صفحه به نگارش در آمده است.

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 103 تاريخ : چهارشنبه 30 فروردين 1402 ساعت: 17:29