در نامِ نگارشی نو : انگلستان در ایران از مشروطه تا سوم اسفند

ساخت وبلاگ

انگلستان کشوری شناخته می شود که تا دیرزمانی به مدد سیاست و قدرت و برخورداری از منابع مادی و مالی و انسانیِ ملتها به سیطره بر سرزمینی دست یافته که آفتاب در آن غروب نمی کرده است . هنوز هم این کشور در چرخه روابط بین الملل و موازنه و منازعه قدرت میان قدرتها یا دولتهای جهان کشوری مهم و اثر گذار به شمار می آید .

ایران دراین چرخه ، کشوری بوده و هست که به ملاحظه ویژگی های درونی از قبیل ثروت های طبیعی و ویژگی های بیرونی از قبیل مختصات منطقه ای ، جهانی و ژئوپلیتیک ، توانسته و می تواند مطمح نظر قدرت های جهانی از جمله انگلستان باشد . در این بین ، این واقعیتی است که انگلستان پیشقراول انقلاب صنعتی در جهان بوده و از سویی ایرانِ متکی بر پیشینه فرهنگی و تمدنی خود همواره از ظرفیت اثرگذاری بر معادلات جهانی برخورداری داشته است . طبیعی است که انگلستانِ مبتلا به نگاه استعماری همواره ایران را در منظر توجه ویزه خود نگاه می داشته تا بتواند از مزیت های استراتژیک قطعه ای از جهان به نام ایران در پیشبرد طرح ها و برنامه های خود استفاده کند.

هم این ملاحظات بوده است که باعث شده تا نقش انگلستان در تاریخ معاصر ایران خاصه در محدوده زمانی مشروطه تا سوم اسفند بارز باشد . این در حالی است که انگلستان و هر قدرت دیگری که معطوف به امیال خود پای تصرف به هر کشور از جمله ایران می گذارد ، برنامه های خود را با طرح و دسیسه به موازات قدرت نمایی و اعمال قدرت پیش برده و در عین حال در تصویری که از خود ارائه می کند ، دستکش مخمل دیده می شود و نه مشت آهنین . انگلستان وانمود می کرده است که در ایران به دنبال عمران و آبادانی است ، حال آنکه هدف اصلی این کشور استعمار و استثمار بوده است .

مشروطه منزل آغازین این بحث است ، در کشوری که تا پایان قاجار مردم آن موسوم به "رعیت" مدخلیت موثری در سرنوشت خود نداشتند : سفرنامه مهندس عبدالله (یادداشتهای سفری 57 روزه از تهران تا سواحل رود ارس ، از 23 مارس 1900م.) از مردم عادی بسیار کم سخن می گوید . اما از رجال و ملّاکان و مجتهدان و ملاهای معروف هر شهری به تفصیل یاد می کند . غیبت آشکار مردم عادی در این سفرنامه نشان می دهد که عامه مردم در آن زمان هنوز در زندگی اجتماعی و سیاسی جامعه های شهری و روستایی اهمیت و جایگاه چشمگیر نداشتند . در واقع توده مردم را همگان به چشم رعیت می نگریستند و کار رعیت به قول بیهقی طاعت و بندگی است . در جنبش مشروطه خواهی است که رفته رفته مردم کوچه و بازار در صحنه کشاکش های اجتماعی و سیاسی ظاهر می شوند ("مظفرالدین شاه به فرنگ می رود" ، ص680) .

این جنبش دارای ابعاد اجتماعی بسیاری بوده و حتی هست . واقعات اتفاقیه در روزگار نوشته شیخ محمدمهدی شریف کاشانی (متوفای 1301 ش. در تهران، برای نقدِ اثر ، ر.ک. سیاوش شوهانی ، "روایتی در سایه کسروی" ، فرهنگ امروز، سال 2، شماره12، مرداد 1395، "صص92-94") یکی از دهها و صدها اثری است که در بررسی رویکردهای اجتماعی مشروطه به رشته تحریر در آمده است . و البته ابعاد دیگر آن تا تاثیر در رویکردهای ادبی ایرانیان پیش رفته است : شاید در دوره مشروطه ، اندکی از توجه به غزل فروگذار شد و مسائل اجتماعی، آن را تحت الشعاع قرار داد . اما از همان هنگام با کوشش های آغازین عارف قزوینی ، ابوالقاسم لاهوتی و چند تن دیگر ، دامنه مفاهیم و معانی غزل تا حدی بازتر شد ( در زلال شعر ، ص187) . داستان های بسیاری از ادبیات معاصر ایران متأثر از این واقعه پدید آمده اند . از آن جمله است قصه دومِ بوف کورِ صادق هدایت (ر.ک. تاویل بوف کور ، صص209-220) . با این همه و به رغم بررسی های گسترده ای که پیرامون مشروطه صورت گرفته (ر.ک . علی پورصفر ، کتابشناسی انقلاب مشروطیت ایران ، چاپ اول ، تهران ، مرکز نشر دانشگاهی ، 1373، هشت+342صفحه) ، هنوز هم تکلیف مان با مشروطه معلوم نیست و به روایتی که از همه نظر درست و قانع کننده باشد و همه یا اکثریت پژوهندگان بر سر دریافتهای آن اتفاق نظر داشته باشند دست نیافته ایم : به تعبیر محمد مددپور (تجدد و دین زدایی ، ص100) ، "در نهضت مشروطه و قیام شیخ فضل الله نوری می توان دو جهت دید . در آنجا که دربار وابسته و منحط محمد علی شاه از این قیام حمایت می کرد ، جهت طبقاتی ، و در آنجا که مرحوم شیخ ، خود به روح الحادی مشروطه پی برده بود ، جهت دینی مشاهده می شود" . و داریوش آشوری از منظری متفاوت ، مشروطه را قیام مدرن ایرانیان می بیند : "جنبش مشروطه قیام انسان شرقی است بر ضد بنیاد سیاسی جهانِ خود و بر ضد شیوه قدرتمداری شرقی. این جنبش الهام یافته از ایده هایی است از اروپاآمده که مهمترینِ آن "آزادی" است . قیام انسانی است که می خواهد با معنای تازه ای از انسانیت زندگی کند که شرقی نیست ، زیرا می خواهد مفهوم فرمانبری مطلق را از میان بردارد تا به انسان آزاد بدل شود" ( ما و مدرنیت ، ص170) .

سوم اسفند را که با حمایتهای پیدا و پنهان انگلیس برنامه ریزی یا اجرا شد و از همراهی جریان تجدد طلب و ترقی خواه یا فرنگ رفته برخوردار گردید ، شاید بتوان از اولین نشانه های این اقبال به مدرنیت یا بهره ی سوء از اقبال به مدرنیت در شمار آورد که قصد خود را کنار زدن ساختار سنتی قدرت و حکومت های ایلی و طایفه ای قجر نشان می داد ؛ گویی می خواهد راه و رسم تازه ای در دولتداری ایرانی پدید آوَرَد ، هر چند آنچه در عمل به چشم آمد به گونه ای نبود که بتوان سوم اسفند را ادامه منطقی مشروطه تلقی کرد ؛ سهل است ، شاید بتوان ناکام ماندن مشروطه و بروز اختلافات اساسی بین نخبگان و روشنفکران و مراجع و متنفذین و حتی حساسیت های قومی و قبیله ای را نیروهایی به حساب آورد که مشروطه را دچار تشتت و تفرقه و نزاع و نقار و بی حمیتی نمود . هم آن نیز شرایط نگران کننده ای آمیخته به بلبشو و ناامنی به وجود آورد که بهانه یا نیاز به کودتا را ایجاد کرد یا وجاهت داد .

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 23 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1402 ساعت: 5:49