چند دقیقه در زبان

ساخت وبلاگ

چند دقیقه در زبان

محمد حسن صنعتی

به بهانه این نوشتار هم چند دقیقه ای به معنی چند 60 ثانیه در باره زبان سخن خواهیم گفت و هم چند دقیقه یعنی چند نکته دقیق موجود در کاربرد زبان را بازگو خواهیم کرد. ملاحظه می فرمایید که از ابتدا تا انتهای آنچه به عنوان ابزار ارتباط و تفاهم به کار می بریم ، حتی در عنوان سخن مان ، همراه است با اختلال ارتباطی و سوء تفاهم یا سوء تفهم یا به قولی عدم تفهم که نتیجه به کار بردن مفهوم فلسفی مندرج در کلمه "عدم" است - به معنی عدم فلسفی در برابر وجود فلسفی- در یک بیان زبان شناختی یا ادبی .

مشکلات در زبان و کاربرد زبان که به بدفهمی منجر می شود گاه به بیرون زبان مربوط است که مثلا در بحث ترجمه رخ می نماید. وقتی ، روزنامه خراسان ( 10/2/1371، ص9) در تیتر یا عنوانی چنین آورده بود : "در خواست مجازات اولین مترجم قرآن مجید به زبان قرقیزی"، و در توضیح خبر آمده بود که : "جوانان مسلمان قرقیزستان خواستار مجازات اولین مترجم قرآن مجید به زبان قرقیزی شدند" ، که رافع ابهام نیست ؛ چرا که هنوز جای طرح سوال است : مگر در نظر مسلمانان ترجمه قرآن جرم است؟ یا : چرا جوانان مسلمان به جای تقاضای اعطای جایزه به کسی که پیشگام در ترجمه کتاب آسمانی شان بوده ، متقاضی مجازات او شده اند ؟ در بقیه توضیحات که البته دیرهنگام و بعد از ایجاد بدفهمی صورت گرفته معلوم می شود که ایراد در نحوه نگارش و ضعف تالیف در ترجمه و نتیجتا خواسته یا ناخواسته تحریف مفاهیم قرآن علت این تقاضا بوده است. این همه در حالی است که اگر عنوان خبر نگارش درستی می داشت و آلوده به ضعف تالیف نمی بود ، این بدفهمی رخ نمی داد .

بخشی از زبان رایج در کوچه و بازار و حتی بین خواص و نخبگان از رهگذر ترجمه شکل می گیرد. تعبیرهایی چون : " اوه ! خدای من ! " ، " من می خواهم یک معلم بشوم " ، " شما نباید اینگونه فکر کنید " ، " می توانم از شما خواهش کنم که ...؟ " ، با سلاست و روانی زبان مورد استفاده مردم عادی میانه ای ندارند و احتمالا از ترجمه تاثیر پذیرفته اند. در حالی که می توان گفت معیار سلامت زبان ، زبان عامه است ، تعبیر "بسیار خوب" رواج می یابد که گرته برداری از wery well انگلیسی است. دقیقه ی مطلب این است که حتی تحصیل کرده های ما هم نمی توانند در معنی مورد نظر ، روان و راحت بگویند : بسیار خوب ! چه رسد به مردم کوچه و بازار شهر و روستا . شاید تنها یک دوبلور فیلم خارجی (انگلیسی) به عنوان وفاداری به اصل بتواند بگوید : بسیار خوب!

در عبارت درشت روزنامه ای آمده بود که : " انتخاب بجا و شایسته جناب عالی را مجددا به عنوان نماینده مردم ...... در مجلس شورای اسلامی تبریک عرض می کنم " . و خواننده باید برای رفع ابهام چشم در عبارت ریزتر و حواشی می چرخاند ؛ تا معلوم شود که دریافت کننده پیام به فیض نمایندگی نرسیده و بلکه او به فیض دیگری رسیده بوده ، و آنکه فرستنده پیام است قبلا برای نمایندگی مردم انتخاب شده و اکنون نماینده شهر ذیربط در مجلس است.

بخشی از تغییر در لفظ و معنای زبان و ارکان و اجزاء آن به مرور زبان رخ می دهد. در لهجه امروز تهرانی ، "ب" ی مکسور التزامی از ضمه ی "ک" تبعیت نمی کند تا بشود " بُکُنید" . در تهرانی غلیظ می گویند "بِکُنید" . بگذریم از غلبه گهگاه گویش های متعلق به نُرم های خاص زبانی در محلات تهران که " بفروشید " را به صورت " برفوشید" در می آورد.

حرف متمم ساز "به" مثل خیلی از کلمات و حروف مورد استفاده در زبان فارسی شناسنامه و سابقه ای دارد. ابتدا pati بوده در فارسی میانه که pad شده و بعد در فارسی دری "به" شده است . همین حرف وقتی قبل از او ، این ، آن و ایشان قرار گیرد به صورت بد یعنی شکلی شبیه شکل قدیمتر خود در می آید : بدو ، بدین ، بدان ، بدیشان ( محسن ابوالقاسمی ، تاریخ زبان فارسی ، 1373: ص65) . در گویش مشهدی خراسان وقتی می گوییم احمد به مشهد است یعنی احمد در مشهد است .

همین حرف در زبان عامه به معنی بهتر به کار می رود که به نوبه خود نشان میدهد که نشانه های کاربرد درست کلمات و حروف در زبان رایج بین عامه وجود دارد. "به از شما نباشد" ، یعنی بهتر از شما نباشد . اقتصاد زبان هم از حیث اختصار مراعات شده است. "... به از این است که همه اش بپوسد" . یعنی : ...بهتر از این است که همه اش بپوسد.

یکی از مواقف تامل پژوهشگران می تواند این باشد که چگونه یک کلمه در گویشی به معنای زشت و برخورنده ای فهمیده می شود و در گویش های دیگر تا این حد زشت و برخورنده نیست. در لهجه تهرانی کلمه "پررو" آنقدر توهین آمیز و رکیک به شمار می آید که می تواند یک مکالمه معمول را به یک مشاجره و بلکه مشاجره خونین تبدیل کند. خدا نکند کسی به کسی بگوید بچه پررو !

"پرهیخته" و صورتی از آن ، فرهیخته، این روزها به کلمه رایج بسیاری از کارت دعوتهای ادارات و سازمانها تبدیل شده و معمولا به معنی فردی برخوردار از ارزشها و فضیلتهای فرهنگی فهمیده می شود. دقیقه قابل توجه این تعبیر این است که پرهیخت صورت ماضی فعل پرهیزیدن یا پرهیز کردن است. مثل ریزیدن که در فعل امر صورت بریز را از آن داریم و در ماضی بدل به ریخت می شود. کلمه پرهیختن نشان می دهد که این ویژگی از اثرِ پرهیز کردن از تقصیرها و سقطات لفظی و معنوی در ذهن و زبان حاصل می شود. شاهد سخن در کاربرد صریحتر کلمه بدین معنی در ترجمه علی محمد حق شناس (آ. اچ. روبینز، تاریخ مختصر زبانشناسی، 1373: ص478) آمده : زبانشناسان بلومفیلدی اصطلاح قواعد دستوری را دانسته و آگاهانه کنار گذاشته بودند تا از خطر القاء احتمالی هرگونه تعصب هنجارگرایانه یا تجویزمدارانه ای در توصیف برونگرایانه خود پرهیخته باشند .

محسن ابوالقاسمی در تاریخ زبان فارسی (1373: ص92) در بحث حرف تعریف به tyam در حالت مفعولی مفرد مذکر اشاره می کند که صورتی از tya است . و می توان حدس زد که tya در زبان فارسی و the در زبان انگلیسی ، به عنوان حرف تعریف در دو زبان از یک خانواده هندو اروپایی ریشه مشترک دارند.

گاهی تصور می شود که صورت تعبیر " صحبتی داریم با آقای ..." اشتباه است چون ترکیب "صحبت داشتن" اشتباه است. بعضا حتی در دستورنامه های نگارش و ویرایش توصیه به پرهیز از این تعبیر و ترجیح "صحبت کردن" می شود. این در حالی است که در متون ادبی کلمه داشتن در ساخت ترکیبهای مصدری مشابه استفاده شده است : فریادداشتن.

چو عندلیب چه فریادها که می دارم

تو از غرور جوانی هنوز در خوابی...

فریاد می دارد رقیب از دست مشتاقان او

آواز مطرب در سرا زحمت بود بوّاب را (سعدی)

جرس فریاد می دارد که بربندید محملها (حافظ)

امروزه در روستاهای خراسان تعبیر صحبت داشتن رواج بیشتری دارد تا صحبت کردن.

نگارنده نمی داند که خواننده از تعبیر "قلم انداز "چه معنایی می فهمد. جلال آل احمد ، جایی ( ترجمه ی قمار باز اثر داستایفسکی ، 1372) قلم انداز را در معنی عبارت پردازی گستاخانه یا چیزی در این حدود به کار برده : " در حالی که خشم بر من مستولی بود قلم به دست گرفتم و قلم انداز این کاغذ را نوشتم" .

معمول نیست که ما در زبان شهر تعبیر " قمّت تر " یا " قیمت تر " به معنی "با بهایی بالاتر" را به کار ببریم . زن روستایی به راحتی در یک برنامه رادیویی ( مثلا : همگام با زنان روستا ، 6/11/1374) از این تعبیر استفاده می کند ، به گونه ای که هم برای تهیه کننده گزارش و هم برای شنونده رادیو دارای مفهوم روشن و دقیق است. در سفرهای متعدد به تاجیکستان شنیده ام که کلّی فروشی هنگام خرید محصول از فروشنده ای گفته است : ... خَیر است ؛ بَرید همانجا که قیمت تر خرند.

این قابل بررسی است که تلفظ ها خصوصا در پایان کلمات ، وقتی که بعد از لفظ چیزی وصل بدان شده باشد ، در مقایسه با وقتی که چیزی بدان وصل نشده ، صورت تلفظ متفاوت پیدا می کنند. علت چیست؟ اعراب یا زیر و زبر بخش پسوندی و اضافه شده است ؟ بازگشت کلمه به صورت قدیمتر آن است ؟ (خانه و نامه در گذشته به فتح حرف سوم بوده اما امروز به کسر تلفظ می شود) یا علت دیگری در کار است.

خانِه (خونِه) / خانه + شون (شان) / خانَه شان یا خونَه شون

نامِه / نامه + است / نامَه است .

البته ین تغییرات در زبان محاوره بیشتر است.

در دوران کهن کاربرد زبان فارسی ، استفاده از فتحه غلبه داشته است. این نکته در تنظیم فرهنگی که اخیرا از نگارش آن فراغت یافته ام (فرهنگ گویش خمّی) آشکارا جلب نظر می کند. می پندارم این موضوع از ابعاد مختلف تاریخی و روان شناختی قابل بررسی است.

گاهی گفته می شود که از کاربرد تعبیر " نقطه نظر" ( به سکون "ه" در پایان نقطه ) احتراز شود ، چون صورت گرته برداری شده از the point of view است ؛ حال آنکه بهتر است گفته شود که ترکیب باید درست مورد استفاده قرار بگیرد . نمونه: از این نقطه ی نظر ، نسبت زبان با خط همانند نسبت طرح یک قالی است با صورت بافته شده آن ( علی محمد حق شناس، آواشناسی (فونتیک) ، 1374: ص14) .

ادب صنعتی...
ما را در سایت ادب صنعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aadabetarikhid بازدید : 94 تاريخ : پنجشنبه 7 مهر 1401 ساعت: 16:32